جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

به یاد پدر


به یاد پدر

بهنام پس از سال ها آمده بود. این بار جا افتاده تر.
گفتم: یادت هست پدرت زده بود زیر گوش تو و پرده را پاره کرده بود.
آه سردی کشید و گفت:
- پدرم عمرش را داد به شما آقا.
ای کاش، حالا زنده بود …

بهنام پس از سال ها آمده بود. این بار جا افتاده تر.

گفتم: یادت هست پدرت زده بود زیر گوش تو و پرده را پاره کرده بود.

آه سردی کشید و گفت:

- پدرم عمرش را داد به شما آقا.

ای کاش، حالا زنده بود و سرم را می برید اما پیش ما می ماند.

نویسنده : عبدالحمید حسین نیا