دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

شاعری مجتهد از دیار دزفول؛ ضیایی دزفولی (1247- 1332 هـ . ق)



      شاعری مجتهد از دیار دزفول؛ ضیایی دزفولی (1247- 1332 هـ . ق)
نسرین داودنیا

دزفول یکی از شهرهای بزرگ و مهم خوزستان به شمار می‌آید که به جهت موقعیت و داشتن علما و روحانیون بزرگ همواره مورد توجه بوده است. در این دیار فقها و علمایی چون شیخ مرتضی انصاری و ... پرورش یافته‌اند. یکی از این علمای والامقام ضیایی دزفولی است که فقیهی فاضل و ادیبی شاعر است که در شهر دزفول ولادت و وفات یافته‌ است، از این رو نگارنده برآن شده تا در این مختصر به معرفی این مجتهد عارف و شاعر بپردازد.

 

1- مقدمه

دزفول یکی از شهرهای بزرگ و مهم خوزستان به شمار می‌آید که به جهت موقعیت و داشتن علما و روحانیون بزرگ همواره مورد توجه بوده است. در این دیار فقها و علمایی چون شیخ مرتضی انصاری و ... پرورش یافته‌اند. یکی از این علمای والامقام ضیایی دزفولی است که فقیهی فاضل و ادیبی شاعر است که در شهر دزفول ولادت و وفات یافته‌ است، از این رو نگارنده برآن شده تا در این مختصر به معرفی این مجتهد عارف و شاعر بپردازد.

2- نگاهی به زندگی و مرگ ضیایی

حجه‌الاسلام و المسلمین آیه‌الله حاج مولی محمد رشید ضیایی دزفولی(1247- 1332)، فرزند حاجی بابا از خاندان‌های به نام و ارجمند دزفول در سال 1247 هجری قمری در شهر دزفول چشم به جهان گشود. او تحصیلات اولیه خود را در محضر اساتید بزرگواری چون آقا شیخ محمد طاهر دزفولی- برادر زاده‌ی آقا شیخ اسدالله دزفولی – که از مراجع معروف خوزستان در زمان او بوده- و آقا سید حسین ابن سید عبدالکریم موسوی دزفولی به پایان رسانید. سپس رهسپار نجف اشرف شد و چند سالی از محضر درس شیخ مرتضی انصاری دزفولی کسب فیض کرد و پس از وفات شیخ، در نجف و سامرا شاگردی میرزا حسن شیرازی کرد و به تکمیل علوم دینی پرداخت.  پس به نجف بازگشت و نزد آقا سید مرتضی کشمیری به تکمیل نفس و تزکیه باطن پرداخت و در نزد این عارف بزرگ به مقامی عالی در ظاهر و باطن نایل شد. پس از کسب درجات عالی به وطن خویش، دزفول بازگشت.

او پس از بازگشت به دزفول، حوزه‌ی درسی دایر کرد و به تدریس پرداخت. ضیایی مانند دیگر علما و روحانیون دزفول به منبر ‌رفت و مردم را موعظه و ارشاد ‌کرد. وی در مدت اقامت در دزفول سفری به خرم آباد و بروجرد کرد که مورد توجه و استقبال اهل فضل آن دو شهر قرار گرفت. پس از آن دوباره به نجف اشرف رفت و مدتی در آنجا توقف نمود و سپس به دزفول بازگشت. سرانجام در ماه ربیع‌الثانی 1332 هجری قمری در سن هشتاد و شش سالگی در شهر دزفول به رحمت ایزدی پیوست(دیوان ضیایی، 1347: 7-8). ابتدا بنا به وصیت خود او نزدیک مسجد لب خندق در جوار استادش آقا سید حسین بزرگ دزفولی مدفون گردید. اما بعد از گذشت 63 سال مقبره‌ی این بزرگان در مسیر خیابان امام خمینی شمالی (پهلوی سابق) قرار گرفت، به این سبب پیکرهای پاک ایشان را با اجازه‌ از فقهای وقت آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله نبوی در مسجد ملاحاجی در قسمت شمالی دزفول و نزدیک محله سرمیدان قدیم انتقال دادند. (حکمت‌فر، نقل از دیوان ضیایی، 1388: 34).

3- گذری بر شعر و اندیشه ضیایی

شیخ مولی رشید دزفولی، فقیهی فاضل و ادیبی از شعرای تابناک بود که در جامعیت علوم و فضیلت دینداری و

رعایت نکات اخلاقی و فضایل و کمالات نفسانی در عهد خود مشخص و ممتاز بود(همان: 31) «او با همه اطلاعاتی که در علوم دینی و فلسفه و تاریخ و ادبیات تازی و فارسی داشته‌اند تنها قسمتی از دیوانش یعنی بخش (زهرائیه) به جای مانده، که با همه‌ی اندکی طبعی غرّا و معلوماتی جامع است. در شعر بر پیشینیانی همچون سعدی، حافظ و جمال‌الدین عبدالرزاق بوده است... مجموعاً 2545 بیت شعر از مرحوم ضیایی به جای مانده است» (امام، 1374، نقل از دیوان ضیایی، 1388: 32). «این اثر یکبار در سال ۱۳۳۳ قمری در بمبئی و بار دیگر در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در تهران به نام کلیات دیوان ضیایی به چاپ رسیده است. مجموعه زهرائیه ضیایی اگرچه در باب مدیحه و مرثیه است، اما با اصولی نو و طرح‌های شعری جدید نسبت به مرثیه سرایی در آن زمان به وجود آمده که این نوع طرز بیان مرثیه در نوع خود بی‌نظیر است و در زمان زندگی ضیایی مطمئناً سبکی بسیار نو و تازه بوده است» (معمارزاده، 1381: 1)

در دیوان شعری که از او به جای مانده تعدادی قصیده و غزل(88) و ترجیع بند(12) وجود دارد. «گرچه دیوان اشعارش مختصر ولی منقّح و نافع و حاوی فواید بسیار است. اشعار نغز و شیوای او در قالب پند و نصایح، حکایت از رنج درون و قلب سوزانش دارد» (حکمت‌فر، نقل از دیوان ضیایی، 1388: 29). اثر منظومش؛ یعنی زهرائیه نشان از تسلط او بر قواعد شعری و تبحر او بر استحکام معانی دارد و دلیل بارزی است بر فصاحت کلام و روانی سخن و نیروی طبع و قوّت بیان و حدّت ذهن او. «قصاید و غزلیات لطیف و مدایح عالی و اوصاف رایع او با معانی باریک و مضامین تازه و دل‌انگیز به شعر او دلاویزی و رونق و جلای خاص می‌بخشد. در لابه‌لای اشعارش به ابیاتی برمی‌خوریم که بیانگر حسب حال و بیان احوال و سبب احتراز او از دنیا و مردم زمانه و علت انزوا و تجرید وی از خلایق است» (همان: 29).

مضمون اصلی و مدار اندیشه او کربلاست و کربلا  و تمامی هدف او از سرایش شعر ذکر بلاها و مصائبی است که بر خاندان عصمت و طهارت به ویژه حضرت فاطمه (س) و امام حسین (ع) رفته است، به این دلیل دیوانش با نام زهرائیه مزین شده است. محتوا و درون مایه‌ی شعر ضیایی به ویژه مراثی و قصاید او را عمدتاً در محورهای زیر می‌توان یافت:

1-3- موعظه، حکمت و نصیحت: بیشتر سروده‌های ضیایی از ناپایداری دنیا، فرجام گریز ناپذیر مرگ، پایان جوانی و نشاط و دهان تاریک مرگ سخن به میان آورده است. و برای بیان و انتقال این احساسات و ایجاد فضای روانی از اوزان  نرم و جویباری بهره برده است(سنگری، نقل از زهرائیه، 1388: 45).

دلا آیینه‌ای،  بزدای  خود از   زنگ   دنیا را                        که تا در خود نبینی غیر آن در حسن  یکتا را

چو داری  در  شب تاریک، عزم وادی  ایمن                        دلیل از خود نما در این ره باریک موسی  را...

همه غم‌های تو از  بهر  امروز  است  انصافی                        گذار آخر از این  غمهای بی حد سهم فردا را

خزان است  این   گلستان   گر  باورت نبود                         تماشایی نما یک لحظه  گلگشت  مصلّی  را

که تا از مار بینی طرّه‌دار آن عارض سیمین                         که تا از مور بینی خالدار آن کنج لب‌ها  را...

(ضیایی، 1388: 106)

2-3- اعتراض و دردمندی: ضیایی در بسیاری از قصاید خود، پس از وعظ و اندرز، بر غفلت و بی‌خبری جامعه و گاه مفاسد و ستم‌های جاری در میان مردم با دیدی انتقادی می‌نگرد و معترضانه و پرخاشگرانه به دنیاپرستان، زرپرستان و بیدادگران می‌تازد و آنان را مورد سرزنش قرار می‌دهد. «از این جهت ضیایی را باید شاعری منقد، هدایت‌گر و بی‌پروا و بی‌هراس دانست که سیرت وارستگان و آزادگان چنین است» (سنگری، نقل از زهرائیه، 1388: 46).

ای   نفس  سرکش  از عقبات  جفا  بترس                        انجام  کار  بین   و  ز   روز   جزا   بترس

آه   دل    شکسته   خدنگی   بود  درست                        از  این  خدنگ  خال زن   بی خطا بترس

از   درع  چرخ  و   اسپر  خورشید   بگذرد                       چون   ناوک  قضاوت   زیر    قضا   بترس

مظلوم هر چه بی کس و بی چاره شد از او                        بیش  از   عزیز   طایفه  و   اقربا   بترس

بی   یاوران   به   یاری    دادار    همرهند                        از  یار  بی عشیره   و  بی  انسبا   بترس

در  عالم   خلاف   چو  نعمتت  شد  فزون                        آغاز   ابتلاست   بدان   ز  ابتلا     بترس

مخراش  آن  دلی  که   خراشیده   روزگار                         از زخم داغ روی هم و جا به جا بترس...

(ضیایی، 1388: 152)

3- 3- سوگ و مرثیه: محور و مرکز اصلی اندیشه و قله‌ی شعر ضیایی در بخش پایانی سروده‌ها بیان شده است. در حقیقت آنچه را شاعر در طلیعه‌ی شعر سروده، تمهید و مقدمه‌ای است برای بخش پایانی سروده که در آنجا شاعر مظلومیت، غربت و شهادت شهیدان کربلا و مصائب فراوانی که خاندان پیامبر متحمل شده‌اند، بیان کرده است(سنگری، 1388: 47).

بس که ز آسیب جهان آزرده جان و دل افگارم                   چون  غزال   اندر  هراس  از  انس   اهل  روزگارم

نه گرفتاری  به  سر  آید  ز  بی  سامان  کوهم                   نه  پریشانی  به   جمع  آید  ز  سامان  و  دیارم...

بس  جهان  سخت  می گیرد  ز  اطوار  خلایق                   بیت احزان دارم و چون شیشه ی دل دل برکنارم

می توان از هجر زهرا از علی این مویه خواندن                    کای  انیس  قلب محزون   و   ز   جانان  یادگارم

بردی ای آرام  جان با  خویشتن صبر و شکیبم                   سوختی  از  آتش  خود  پای تا سر چون چنارم...

(ضیایی، 1388: 160)

4- 3- مراثی مستقل: برخی از سروده‌های ضیایی مراثی مستقلی هستند که بدون مقدمه شاعر وارد مرثیه می شود و با بیانی سوزناک و تأثّر انگیز واقعه را بیان می‌کند(سنگری، 1388: 49).

آمد   غریب   ماریه  در   عرصه ی   قتال                        بگشود   در    مقام     تظلّم    زبان    حال

کای  ناکسان  کوفه  و  وی  ناکثان   عهد                        ای  دشمنان  عترت  و  ای  شیعه ی ضلال

آخر چه کرده ایم که گشته است  خون ما                       چون   شیر  مام  بر   خلف   بی پدر  حلال

خون که ریختیم  و  به  مال  که   تاختیم                       کارد  قصاص   خون  و  نماید  تقاص  مال...

(ضیایی، 1388: 155)

 

بسیاری از این سروده‌ها از سال‌ها پیش مورد استفاده ذاکران و نوحه‌گران در ایام محرم و صفر در مجالس و منابر بوده است. ذاکران و نوحه‌گران در مجالس سوگواری خاندان عصمت و طهارت (ع) اشعار سوزناک این عارف شاعر را با بیانی سوزناک انشاد می‌کردند. از ذاکران مشهور دزفول  از مرحوم ملا حسین شیخی دزفولی، مرحوم حاج نعمت الله فصیح‌زاده، مرحوم حاج سید محمد صادق اعتمادزاده، مرحوم حاج سید احیا بینا، مرحوم مشهدی غلامرضا جولازاده اسمعیلی(ملا زرگر)، حاج سید محمد کاظم مجاب دزفولی و... می‌توان نام برد.

4- نتیجه‌گیری

دزفول یکی از شهرهای بزرگ و مهم استان خوزستان به شمار می آید که همواره در دل خود علما و فقهایی را پرورش داده است. یکی از این بزرگان ملا محمد رشید دزفولی متخلص به ضیایی است که در دزفول ولادت و وفات یافته‌ است. او از جمله شاگردان شیخ مرتضی انصاری دزفولی است که اجازه‌ی اجتهاد از او دریافت نموده است. در شعر با لحنی سوزناک و تأثّر‌انگیز به بیان مصائب و بلاها و رنج‌هایی که بر خاندان عصمت و طهارت به ویژه حضرت فاطمه الزهرا (س) و امام حسین (ع) رفته، پرداخته است به گونه‌ای ذاکران و نوحه گران دزفول پس از چاپ دیوان شعرش به انشاد اشعار او در این مجالس بر سر منابر می‌پرداخته‌اند.

منابع و مآخذ

1- ملا محمد رشید ضیایی دزفولی (1388)، زهرائیه(دیوان ضیایی دزفولی)، دیباچه دکتر محمدرضا سنگری، تحلیل اشعار از استاد محمدصادق محقق، به اهتمام و تصحیح و مقدمه محمدحسین حکمت فر، دزفول: انتشارات دارالمؤمنین.

2- ضیایی دزفولی، (1247)، دیوان کامل، تهران: انتشارات مطبوعاتی صدر.

3- معمارزاده، پیمان، (1381)، بررسی شخصیت و تجزیه و تحلیل دیوان شعر ضیایی دزفول، به راهنمایی دکتر مرتضی بدخشان و مشاوره دکتر علی محمد گیتی فروز، پایان نامه کارشناسی ارشد، دزفول.

صفحه‌ی «نسرین داوودنیا» در انسان شناسی و فرهنگ

http://www.anthropology.ir/node/26662