جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

نظریه ساختارمندی (ساختار و عاملیت)



      نظریه ساختارمندی (ساختار و عاملیت)
بِوِرلی گیبز برگردان زهره دودانگه

ساختارگرایان در توصیف تاثیر ساختار شیوه‌های متباینی دارند. عالم اجتماعی فرانسوی، امیل دورکیم، نقش مثبت مقاومت و پایداری را برجسته می‌کند، در حالی که کارل مارکس، به عنوان یک فیسلوف، ساختارها را به وجهی توصیف کرد که از تعداد ]افراد[ کمی حمایت کرده و برای نیازهای عده ای زیادی کار کمی انجام می‌دهد...

نظریه ساختارمندی[2]، مفهومی جامعه شناختی  است که بر مبنای تلفیق مفاهیم ساختار و عاملیت، که با عنوان "دوگانۀ ساختار[3]" شناخته می‌شود، درباره رفتار انسانی دیدگاه‌هایی را ارائه می‌دهد. این نظریه، به جای آنکه ظرفیت کنش انسان را چون‌ کنشی که توسط ساختارهای اجتماعی قدرتمند و پایدار محدود شده است (مانند نهادهای آموزشی، مذهبی یا سیاسی) یا چون کارکرد بیان فردی میل (که به بیان دیگر عاملیت خوانده می‌شود) توصیف کند، رابطه دوسویۀ معنا، استانداردها و ارزش‌ها و قدرت را تأیید کرده و میان این ابعاد متفاوت جامعه رابطه‌ای پویا مفروض می‌دارد.  

نظریات ساختار و عاملیت

پیوند میان ساختار[4] و عاملیت[5]، در قلمروی جامعه شناسی و از آغاز آن، از انگاره‌های اصلی بوده است. نظریاتی که دربارۀ برتری ساختاراستدلال می‌آورند (در این متن نگرش ابژکتیو خوانده می‌شوند) بر این باورند که رفتار افراد تا حد زیادی به توسط اجتماعی‎ شدن‌شان در آن ساختارتعیین می‌شود (همانند پیروی از انتظارات یک جامعه با توجه به مفاهیمی چون جنسیت یا طیقۀ اجتماعی). ساختارها در سطوح متنوعی عمل می‌کنند، و این بسته به زاویۀ دید پژوهش است که بر سطحی از ساختار متمرکز شود که متناسب با پرسشی باشد که درصدد پاسخگویی به آن است. در بالاترین سطح، جامعه می‌تواند شامل قشربندی‌های کلان اقتصادی-اجتماعی پنداشته شود (من جمله به واسطۀ طبقات اجتماعی مجزا). در مقیاس میانه، نهادها و شبکه‌های اجتماعی ("چون ساختارهای مذهبی و خویشاوندی) ممکن است موضوع مطالعه را شکل دهند، و در مقیاس خرد یک پژوهش می‌تواند به این بپردازد که چگونه هنجارهای اجتماع محلی یا حرفه‌ای عاملیت را محدود می‌کند.

ساختارگرایان در توصیف تاثیر ساختار شیوه‌های متباینی دارند. عالم اجتماعی فرانسوی، امیل دورکیم، نقش مثبت مقاومت و پایداری را برجسته می‌کند، در حالی که کارل مارکس، به عنوان یک فیسلوف، ساختارها را به وجهی توصیف کرد که از تعداد ]افراد[ کمی حمایت کرده و برای نیازهای عده ای زیادی کار کمی انجام می‌دهد.

در مقابل حامیان نظریه عاملیت (که در این متن نگرش سوبژکتیو نیزخوانده می‌شود) بر آن هستند که افراد دارای توانی هستند تا میل آزاد خویش را به عرصۀ امتحان بگذارند و انتخاب‌های خویش را انجام دهند. اینجا، ساختارهای اجتماعی به جای آن که نیروهایی سنجش ناپذیر تلقی شوند، به عنوان محصول کنش‌ فردی‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد که یا پایدارند یا طرد می‌شوند.

نظریه گیدنز[6]

جامعه شناسان با برجسته کردن تلفیق تاثیر مفاهیم دوگانه ساختار-عاملیت بر رفتار انسانی، سرشت قطبی شده این مباحثه را مورد سوال قرار داده‌اند. یکی از پژوهشگران برجسته این حوزه آنتونی گیدنز، جامعه شناس بریتانیایی، است که مفهوم ساخت یابی را بسط داده است. گیدنز استدلال می کند که همان‌گونه که   استقلال درونی افراد تحت تاثیر ساختار قرار می‌گیرد، ساختارها نیز توسط کنش‌های عامل  حفظ و تعدیل می‌شود. محل مواجهۀ یک کنشگر با یک ساختار "ساخت مندی" خوانده می‌شود.

بنابراین نظریۀ ساخت مندی در تلاش برای فهم رفتار اجتماعی انسان، از طریق تصمیم‌گیری دربارۀ نگرش‌های رقیب در حوزۀ ساختار-عاملیت و چشم اندازهای کلان و خرد مقیاس، است. این مهم با مطالعۀ فرایندهایی که در تعامل دوسویه میان کنشگر و ساختار اتفاق می‌افتد، به دست می‌آید. طبق موضع نظریۀ ساخت یابی، کنش اجتماعی نمی‌تواند با نظریۀ ساختار یا نظریۀ عاملیت، به تنهایی، به طور کامل شرح داده شود. بلکه این نظریه کنشگران را در حین آن که در زمینۀ قوانین تولید شده از سوی ساختار دست به کنش می‌زنند بازمی‌شناسد، و تنها با کنش به شیوه‌ای سازگار ]با ساختار[ است که این ساختارها تقویت می‌شوند. در نتیجه، ساختارهای اجتماعی خارج از کنش انسانی دارای هیچ‌گونه پایداری ذاتی نیستند، به دلیل آن‌که این ساختارها برساختۀ اجتماعی هستند. از سوی  دیگر، عاملان ]نیز[ به شیوه‌ای خلاقانه با کنش، خارج از محدودیت‌هایی که ساختار برای آن‌ها تعیین کرده است، ساختارهای اجتماعی را تعدیل و اصلاح می‌کنند.

چارچوبی که گیدنز برای ساختار برگزیده است متفاوت از نظریۀ کلاسیک است. او سه نوع ساختار را در یک سیستم اجتماعی پیشنهاد می‌کند. اولین ساختار "معنا"[7]ست، یعنی جایی که معنا در بکارگیری زبان و گفتمان رمزگزاری شده است. دومین ساختار مشروعیت[8] است که شامل دیدگاه‌های هنجارمندی است که در ارزش‌ها و قواعد اجتماعی جای داده شده است. عنصر ساختاری نهایی گیدنز غلبه[9] است و در این باره است که قدرت چگونه به کار گرفته می‌شود، به ویژه برای تسلط بر منابع.

ماخذ: دایره المعارف بریتانیکا

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/763077/structuration-theory

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/233313/Anthony-Giddens

ایمیل مترجم: zo1986do@ gmail.com

صفحه شخصی زهره دودانگه در انسان شناسی و فرهنگ

http://www.anthropology.ir/node/18859

 

پانوشت

[1] Beverley J. Gibbs

[2] structuration theory

[3] duality of structure.

[4] structure

[5] agency

[6] آنتونی گیدنز متولد 18 ژانویه سال 1938 مشاور و مدرس سیاسی است. پیش از آنکه او انتشارات Polity را به عنوان خانه چاپ و نشر دانشگاهی  در سال 1985 تاسیس کند، پایه‌گذاری کند، به عنوان یک جامعه شناس و نظریه پرداز اجتماعی در دانشگاه‌‌های اروپا، امریکای شمالی و استرالیا  خطابه‌هایی را ارائه کرد. در سال 1997 مدیریت مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن به او واگذار شد، این مقامی بود که وی تا سال 2003 حفظ کرد؛ بعدها عنوان استاد بازنشسته این مرکز را احراز نمود. گیدنز به عنوان مشاور بانقود تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلستان، ایدۀ راه سوم را ارائه کرد. این ایده برنامه سیاسی‌ای بود که به واسطۀ دوگانۀ سیاسی چپ-راست سنتی محدود نبوده و زیربنای دولت کارگری بلرمحسوب می‌شد. او کتاب‌های متعددی نوشته، از جمله آن‌ها می‌توان به جامعه شناسی (ویرایش پنجم، سال 2006)، اروپا در عصر جهانی (2007)، خطاب به شما آقای براون، چگونه حزب کارگر دوباره برنده خواهد شد؟ (2007) اشاره کرد.

[7] signification

[8] legitimation

[9] domination

 

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

شماره حساب بانک ملی:
0108366716007

 شماره شبا:
 IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07

 شماره کارت:
6037991442341222

به نام خانم زهرا غزنویان