یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
رابطه مفهوم اوقات فراغت با سه مفهوم بازی، سرگرمی و تفریح

در این نوشتار سه مفهوم فراغت، بازی و تفریح مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته است. دو مفهوم اخیر با یکدیگر همپوشی دارند و مفهوم «فراغت» نیز واژههای دیگری چون ورزش، هنر، سرگرمی، تفریح و بازی را به ذهن میآورد. سه مفهوم بازی، سرگرمی و فراغت برای توضیح سه پدیده متمایز به کار میروند. اما چه بسا بدون درنظر گرفتن این تمایز به صورت واژههایی مترادف به کار روند. یکی از گروههایی که از اوقات فراغت بیشتر بهرهمندند کودکاناند که بازی اساس فراغت آنها را تشکیل میدهد. بازی اساس فراغت کودکان است.
با این حال بازی برای کودکان کارکردهای دیگری چون نقشآموزی و رشد تواناییهای جسمی و عاطفی نیز دربردارد و صرفاً برای لذتبردن نیست.
واژه تفریح گاهی به صورت مترادف با «بازی» به کار میرود و در ذهن اغلب مردم معنایی متمایز دارد. اما در مورد واژه فراغت ابهام و تعدد معانی بیشتری وجود دارد.
بازی، از طرفی پدیدهای ساده شمرده شده که بیشتر، کودکان به آن اشتغال دارند. و از سوی دیگر پدیدهای پیچیده تلقی شده که میتواند به رفتار و شخصیت انسان شکل دهد و در معنای سرگرمی نیز به کار رفته است .
کودکان از بازی سود میبرند و برای بازی آزاد از محدودیتها و خطرات، نیازمند فرصتهای زمانی و مکانیاند. وقتی فضای بازی محدود و یا مخاطرهآمیز باشد آزادی و امکان بازی آنها مخدوش میشود.
وقتی کودکان و والدین آنها به سبب عوامل آموزشی و اقتصادی تحت فشار هستند زمان و نیاز به بازی کنار گذاشته و نادیده انگاشته میشود. کودکان محروم از بازی دچار آسیبهای متعدد میشوند. زیرا بازی علاوه بر سرگرمی دارای نتایج تربیتی و آموزشی است و صرفاً متضمن لذت و خوشی نیست.
انسانشناسان در ترسیم روند پیشرفت انسان، در کنار ابزارهای مربوط به کار و حفظ حیات وسایل بازی از جمله عروسکها، تیلهها، حلقهها و تاسهایی به دست آوردهاند. بسیاری از دستاوردها و کشفیات بشری نتیجه بازی یا اشتیاق عمیق به یک سرگرمی بوده است.
بنابراین مردم بازی میکنند و به نظر میرسد که از سرآغاز پیدایش انسان، به بازی پرداخته باشند. چرا؟ آیا همة بازیها را متوان تفریح دانست؟ انتخاب بازی و تفریح تحت تاثیر چه عواملی قرار دارد؟ چرا برای یکی فعالیتی بازی محسوب میشود و برای دیگری کار پرزحمتی به حساب میآید؟ تربیت، موقعیت اجتماعی یا شخصیت چه نقشی در این انتخابها دارد؟
در هر حال بازی کودکان امری پذیرفته شده است اما بازی بزرگسالان بیشتر تصاویر کلیشهای مثل فوتبال و یا سایر مسابقه ها را به ذهن متبادر میکند.
یکی از نشانهها و شاخصهای دنیای بازی، پایبندی به قوانین آن است، قواعدی که قوانین زندگی روزمره را به حالت تعلیق درمیآورد. طرزفکرها، نقشها و قواعد گنجانده شده در دنیای بازی، به دنیای واقعی منتقل میشود. پایبندی به قواعد بازی به کودکان میآموزد که به قوانین و هنجارهای زندگی واقعی پایبند باشند. بازی «شرافتمندانه» بازی متعهد به قوانین است.
بازی در چشماندازی تاریخی
ریشههای نظریه بازی به دوران باستان برمیگردد. در یونان باستان کار کودکان معمول بود اما کودکان جایگاه مهمی در جامعه داشتند و در زندگی آنها اهمیت زیادی به بازی داده میشد. بدین سان بازی و فراغت فرصتی برای رشد آنها فراهم میکرد. در درجه اول به کارکرد آموزشی بازی اهمیت داده میشد به ویژه فراگرفتن حس وفاداری، عزتنفس و زیباییشناسی در فرایند بازی. آن چه در بازی اولویت داشت پرورش شهروندی خلاق بود. و بازی دقیقا ً با واژهای یکسان با آموزش(Paideia)، به عنوان عامل فرهنگسازی و استحکام فرهنگی به حساب میآمد. در نظر یونانیان، بازی به دوران کودکی مربوط میشد اما شهروندی و احساس و درک زیباییشناسانه، موسیقی، هنر، ورزش، نمایشنامه و شعر از دستاوردهای بازی محسوب میشد. امروزه به بازی به منزله فرصتی خودانگیخته و غیراجباری که دربردارنده انتخاب آزاد است نگاه میکنیم. اما شهروند یونانی در همه جنبههای زندگی پایبند به تعهد اجتماعی بود. و بازی وسیلهای بود که مردم را مانند کودکان، با فرهنگ یونانی هماهنگ میکرد.
نگرش یونانیان باستان به بازی تا به امروز نیز ادامه یافته و فراغت و تفریح را نیز تحت تاثیر قرار داده است. امروزه نیز چنین تصور میشود که بازی در کمال یافتن طبیعت انسانی و کارآمدی روانی و آسایش جسمی و کنترل اجتماعی اهمیت زیادی دارد.
در هر حال تمدنهای بعدی نگرش یونانی به بازی را تغییر دادند. فرهنگ رومی از اوقات فراغت سوءاستفاده کرد و فلسفهای لذتجویانه (اپیکوری) را پدید آورد که اعتدال و توازن را در بازی دگرگون کرد. این واکنش افراطی به بازی در فرهنگهای بعدی اثر گذاشت. کلیسا بر نحوه بازی نظارت اخلاقی شدیدی اعمال میکرد. در این دوره نسبت به بازی سوءظنی شدید پدیدار شد و به منزله تهدیدی اجتماعی تلقی شد. در قرون وسطا. دوران کودکی مفهوم نداشت، کودکان صرفاً بزرگسالانی کوچک با شان و منزلت پایینتر بودند. طرزفکر این دوره اطاعت و پذیرش منفعلانه اراده خداوندی بود. بازی به معنای جستوجوی فعالانه تجربههای نو، جایگاه ناچیزی در آرمانهای این عصر داشت. تصور میشد که «جسم» و فعالیت جسمی بیشتر، از فعالیتهای روحانی میکاهد پس سعی میشد تحرکات آن محدود شود. نهضت کالونیسم محدودیت بازی را در میان پیروانش بیشتر کرد. درنتیجه بیشترین اهمیت به کار اختصاص یافت. بازی مغایر با کار و از نظر اخلاقی خطرناک قلمداد می شد.
در سدههای 18 و 19 روسو، فروبل و شیلر سعی کردند این نگرش را تغییر دهند. روسو در کتاب امیل از کودک طبیعت- طبیعی و از رجعت به حالت طبیعی که نشان از سادگی و آزادی دارد، حمایت کرد. شیلر معتقد بود: انسان تنها وقتی به تمام معنی کلمه انسان است به بازی میپردازد و تنها زمانی کاملاً انسان است که بازی میکند و فروبل بازی را بالاترین بیان رشد انسان در دوران کودکی دانست: بازی روحانیترین فعالیت انسان در این مرحله است.به نظر او کودکی که با ارادهای خودجوش و مصرانه تا مرز خستگی بازی میکند، قطعاً در آینده انسانی کامل و مصمم و آماده ایثار برای گسترش سعادت خود و دیگران خواهد شد .
تبیینهای مربوط به بازی: چرا بازی میکنیم؟
1- تخلیه انرژی مازاد (اسپنسر/ شیلر)
2- تمرینی برای زندگی واقعی (گروس)
3- برای تنشزدایی از زندگی شهری، آرامش و سلامتبخشی(پاتریک)
اما این نظریههای ساده، پدیده پیچیده بازی را کاملاً توضیح نمیدهند.
براساس دیدگاه مردم شناختی بازی در اشکال گوناگون خود واجد اهمیتی حیاتی است زیرا رشته گستردهای از رفتار بزرگسالی را آموزش میدهد.
به نظر مازلو بازی آزاد و اوقات فراغت میتواند در خدمت رفع متعالی ترین نیازهای انسان یعنی تحقق خویشتن (self actualization) قرار گیرد.
بازی به منزله فعالیتی مستقل و آزادانه
بازی را امروزه فعالیتی بدنی یا فکری میدانند که آزادانه انتخاب شده باشد و به خاطر نفس خود بازی به آن پرداخته شود نه برای چیزی دیگر و به تجدید حیات و سرزندگی میانجامد پس لزوم وارد شدن آن در اوقات فراغت مطرح است.
در فرصتهای فراغت بعضی از الگوهای رفتاری ماجراجویانه امکان شکفتن مییابند.
در جوامع پیشاصنعتی بازی به سبب آنکه در تولید و در بقا نقشی ندارد بیرون از فرایند کار و نسبت به آن نازلتر دانسته میشود. باید توجه داشت که آزادی کامل از محیط معمولاً تحقق نمییابد.
ورزش نوعی بازی است. اما نه ورزشهای حرفهای و مسابقات رقابتآمیز.
بازی هم به شخصیت شکل میدهد و هم نمایانگر شخصیت است و به نظر میرسد که در دنیای مخاطرهآمیز کنونی الزامهای اجتماعی بار دیگر در حوزههایی چون فراغت و بازی کودکانه سرک میکشند.اگرچه فعالیتهای متنوعی برای کودکان در دسترس است اما امکان انتخاب آزادانه آنها محدود شده است. زندگی روزمره آنها به حضور در مدرسه و خانه، تماشای تلویزیون و انتقال با ماشین به کلاس های آموزشی متعدد توسط والدین محدود شده است.
بزرگسالان نیز ترجیح میدهند در بزرگسالی بازی را ورزش، هنر، تفریح یا فراغت بنامند و به جای اینکه از بازی بهره ببرند در جستوجوی آنند که از همه وقت خود استفاده کنند.
رابطه فراغت و تفریح، تفریح چیست؟
آنچه فراغت را از سایر فعالیتها متمایز میکند، جستوجوی یک حالت خشنودی((satisfaction است. حالتی که به عنوان هدفی برای خود جستوجو میشود. این حالت خصلتی لذتجویانه دارد. مسلماً شادی موضوعی صرفاً مربوط به اوقات فراغت نیست زیرا آدمی در هنگام انجام وظایف کاری و اجتماعی هم میتواند شاد باشد اما جستوجوی ارضا، لذت و شادمانی یکی از ویژگیهای اساسی فراغت در جامعه امروزین است.
هنگامی که ارضای ناشی از یک فعالیت ضعیف شده یا کاهش یابد فرد گرایش مییابد از آن فعالیت دست بردارد. پس شرط اول فعالیت فراغت ارضا و خشنود شدن است و چه بسا شامل فعالیتی شدید باشد.
جستوجوی رضامندی و خشنودی برای فراغت اهمیتی آنچنان دارد که اگر شادی یا ارضای موردنظر تحقق نیابد، فراغت خصلت خودش را از دست میدهد.در نتیجه شادی یا ارضا یکی از وجوه فراغت و الزامات آن است.
کارکردهای سه گانه فراغت ( که هر سه به نیازهای انسان پاسخ میدهند):
1- رفع خستگی کار و برطرف کردن خسارتهای جسمی و روانی، استراحت
2- تفریح، فرار از تکرار و روزمرگی و ورود به خیالپردازیهای خستگیزدا
3- رشد و خودشکوفایی، آفرینندگی
تفریح ((recreation به معنای حالتی است که فرد را به حالت اول بازگردانده و بازآفرینی میکند و به معنای بازگشت به سلامتی نیز به کار رفته اما اکثراً آن را به عنوان شکل خاصی از سرگرمی تلقی میکنند. پس تفریح فعالیتی است که به صورت انفرادی یا گروهی در اوقات فراغت انجام شده و شرکت در آن اختیاری و لذتبخش و دارای جاذبه آنی است و هیچ پاداشی غیر از خود تفریح، شرکتکننده را به آن تشویق نمیکند.
برخی پذیرش اجتماعی را در آن وارد کرده و میگویند: تفریح تجربه فراغتی اجتماعپسند و ارزشمندی است که به شرکتکننده در آن رضایتی آنی و درونی میدهد. اما بسیاری از تعاریف امروزی تفریح را نه مخالف و مغایر با کار تلقی میکنند و نه انتظار دارند اخلاقی و درست باشد، حتی به فعالیت بودن آن هم اعتقاد ندارند. برخی نیز تفریح را با شادی همسنگ دانستهاند: انسان شاد نقاشی میکند، آواز میخواند، مجسمههای گلی میسازد، به دعوت بازی جواب مثبت میدهد و خلاصه هزار کار دیگر میکند.
رایجترین تعریف از تفریح آن است که تفریح شامل سرگرمیهایی است که مردم در اوقات فراغتشان انجام میدهند و میتواند فردی یا گروهی باشد و بازی را نیز رفتاری شاد، آزاد و معنیدار نامیدهاند که به فرایند رشد فرد (کودک) کمک میکند.
پس تفریح امری فردی، رضایتبخش، اختیاری و نشاطآور است که گاه توام با بازی است با واژههایی چون اوقات فراغت، استراحت، آرامش، لذت و رضایت قرین است. اما هیچکدام به تنهایی ماهیت آن را آشکار نمیکند.
تفریح به نیاز انسان پاسخ میدهد. تفریح در انسان بیش از اهمیت فیزیکی، اهمیت روانی دارد. مثل تفریح مادران پر مشغله در یک سونا و شنای آرامشبخش.اما صرفنظر از هر معنایی به نظر میرسد که تفریح چه به صورت فردی و چه جمعی برای اجتماع مفید است و راهی برای آسایش و سعادت افراد و گسترش رضایت خاطر آنها از زندگی است. از این رو دولت مسئول ایجاد امکانات تفریحی برای شهروندان است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست