یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه شرق در جهان غرب



      فلسفه شرق در جهان غرب
کارا نیومن برگردان امیر حسن راه چمنی

فلسفه شرق در فرهنگ غربی رسوخی شگفت آورداشته است و ردپای آن را می توان به راحتی دربسیاری از کارهای روزمره زندگی مانند تمرین یوگا و همچنین آیین مراقبه و تمرکز مشاهده کرد.  فلسفه شرق در فرهنگ غربی رسوخی شگفت آورداشته است و ردپای آن را می توان به راحتی دربسیاری از کارهای روزمره زندگی مانند تمرین یوگا و همچنین آیین مراقبه و تمرکز مشاهده کرد.

اغلب میشنویم که ژرف اندیشی میتواند برای وضعیت ذهنی ما بسیار سودمند باشد.اکنون برخی از پزشکان هم تفکر و تعمق را به عنوان بخشی از برنامه های حفظ سلامت تجویزی به بیماران پیشنهاد می کنند. حالا دیگر ما تشویق میشویم که "ذهن خود را خالی کنیم" و به زندگی آرامی برسیم. جالب است که کاربرد فیزیکی یوگا در سراسر غرب دیده می شود.از کتاب گرفته تا لوح فشرده، واز کلاسهای گروهی تا گوشه های عزلت، افراد زیادی به یوگا مشغولند. اکنون یوگا درباشگاههای ورزشی عرضه می شود و در تمام شهرهای بزرگ به چشم می خورد. جامعه غربی دیگر با این مناسک باستانی از شرق غریبه نیست. چرا گسترش فلسفه شرق همچنان در غرب شکوفاتر میشود؟ بسیاری معتقدند که این موضوع پیچیده است و نمی تواند محدود به یک علت شود. در پنجاه سال گذشته، به سبب اشغال تبت توسط چین (که در ضمن منجر به فرار دالایی لاما به هند در 1959 شد) بودیسم نه تنها در باغ غرب دانه کاشته بلکه شکوفه زده است. اولین نویسندگان غربی چون جک کروک (Jack Kerouac)، آلن گینسبرگ (Allen Ginsberg) و آلن واتس (Alan Watts) به رواج فلسفه شرق به طور گسترده کمک کرده اند. علاوه بر بودیسم، هندوییسم و تصوف  نیز دو شاخه اصلی از فلسفه شرق هستند که به جهان غرب نفوذ کرده اند. هندوها به  دارما (وظیفه کلی زندگی) و کارما (رفتارهای روزمره) و همچنین آزادسازی روح از طریق تلاش فراوان درونی معتقدند.مهاجرت فراوان از هندوستان به غرب و درضمن سفرهای فزاینده غربی ها به هند هر دو هندوییسم را به جهان معرفی کرده اند. در مورد تصوف، عقاید این مکتب اسطوره ای به آرامی و از طریق نوشته های زیبای صوفی  در روان غربی نشست کرده اند.گفته میشود بسیاری از نویسندگان نوگرا مانند نویسنده محبوب کتابهای خودیاری، باربارا دی آنجلیس (Barbara DeAngelis)، در آثار خود به نوشته های صوفی اشاره کرده اند.

جهان غرب با آغوش باز بسیاری از جوهره های فلسفه شرق را بدون تلاش فراوان پذیرفته است و حتی تناسخ چنان اعتقاد مرسومی است که بسیاری از ما آن را به عنوان حقیقت روحی و شخصی خودمان می شناسیم. فلسفه شرق همچنان در غرب محبوبتر میشود و آنچنان که در فیلمهای بزرگ و برنامه های پر بیننده می بینیم، فرهنگ عامه ما را غنای بیشتری می بخشد. برای نمونه، فیلم سینمایی "گاندی"، که موفق به کسب هشت جایزه آکادمی اسکارشد، به ما فرصت داد زندگی این رهبر شگفت انگیز را به عنوان نمونه ای عالی از فلسفه ضد خشم هندواز نزدیک ببینیم.  فارغ از اینکه ما مناسک یا اعتقادات فلسفه شرق را در زندگی شخصی خود بپذیریم یا نه، فرصت مطالعه نظامهای فکری گوناگون غیر از تفکر غربی سنتی خودمان ما را  به کاوش تشویق می کند.

جستجو و کاوش بخش مهمی از انسان بودن است و ما نه تنها صاحب اندیشه انتقادی می شویم بلکه شاید روزی همه ما به حقیقت شخصی خود درباره جهان دست یابیم.

 

منبع: http://www.bellaonline.com/articles/art58532.asp

امیرحسن راه چمنی: amir.rahchamani@gmail.com