سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

رمان سياه و دنياي مالي



      رمان سياه و  دنياي مالي
هوبر اَرتوس برگردان ياسمن مَنو

در زمستان 2015 رسوايي جديد مالي از بورس لندن (HSBC دومين گروه بانكي دنيا) آغاز شد، از ژنو گذشت (بانك تابع HSBC Private bank) و به تمام جهان سرايت كرد. خبر داغي كه به ياري اتحاد 60 بنگاه خبري بين‌المللي از جمله لوموند برملا شد. فرار سرمايه در ابعاد وسيع، لاپوشاني، كلاهبرداري، بهشت‌هاي مالياتي، شركت‌هاي خارج از مرزها، اين‌ها مجموعه‌اي كامل از بزهكاري‌هاي مالي بسيار مدرن هستند. علاوه بر شخصيّت‌ها، مقامات بالا (پادشاه مراكش، ستارگان سينما، سردمداران صنايع...) كه گير افتادند، يك نام در صدر قرار گرفت: هِروه فالسياني. اين كارمند سابق بانك تابع سوييسي برگه‌هاي كامپيوتري حساب‌ها را در آخر سال 2008 از كارفرمايش ربود و آن‌ها را تحويل ادارة ماليات فرانسه داد. بدين ترتيب وزارت دارايي فرانسه توانست تحقيقاتش را آغاز كند. امروز در واژگان دنياي مالي، همچون دنياي روزنامه‌نگاري، فالسياني را يك «زنگ خطر» مي‌نامند. اما خانم رمان‌نويس دومينيك مانوتي به سخره مي‌گويد «او يك خبرچين است همين!». «در عالم مأموران پليس، تمام كارها بر اين نوع اشخاص تكيه دارد. آن‌چه جديد است ظهور آن در دنياي مالي است. او اطلاعاتش را مي‌فروشد، همان‌طور كه خبرچين‌ها در محيط جنايت و جاسوسي مي‌فروشند.» خبرچين كلاسيك اما در محيطي نسبتاً جديد: دنياي ماليِ سطح بالا، حساب‌هاي رمزدار و جرائم خبرگان.

 

در بين دلالان

دومينيك مانوتي هنگام نوشتن روياي مادُف (2013) ــ كتابي كه در آن سعي مي‌كرد به ذهن كلاهبردار زنداني نفوذ كند ــ متوجه موضوعي شد: «قبل از مادُف، پيش از سال‌هاي 1960، بورس دنياي خبرگان بود و بس: فعاليت‌ها در محل بورس و به صورت دادوستد واقعي انجام مي‌شد . امروز همه بورس‌بازي مي‌كنند. با انفورماتيك همه چيز تغيير مي‌كند و مادُف از اوّلين كساني بود كه اين مسئله را فهميد. بورس ديگر دنياي دارندگان سنّتي سهام نيست، بلكه دنياي لحظه‌ها و تقارن است. همه كس در همه وقت در جريان همه چيز هست. اين دروازة بازي است براي ورود به خريد و فروش وسيع. اين تغيير همراه با مالي شدن امور در حدّ نهايي خود است. اين يكي از نقاط عطف است.»

اين نويسنده، مبارز قديمي سياسي و سنديكايي، استاد تاريخ اقتصاد معاصر در دانشگاه پاريس هفتم، موضوع جديدي در اختيار دارد. او كه قبلاً دربارة خطاهاي پليس، كار سياه، رويارويي گروه‌هاي صنعتي و فساد سياسي و قضايي نوشته بود امروز مي‌خواهد دربارة موضوعي بنويسد كه «نسل او نفهميده بود: نقطة عطف سال‌هاي 1980». نتيجه: دو رمان دربارة‌ دنياي مالي. قبل از رماني دربارة يك شركت بزرگ فرانسوي در 2014 اولين رمان سياه مالي‌اش با نام طلاي سياه به چاپ مي‌رسد. داستان آن در شعر مارسي در سال 1973 مي‌گذرد. در سال‌هاي پس از سقوط «ارتباط فرانسوي» (French Connetion) و ظهور بازار مواد نفتي كه به‌زودي به بحراني به همين نام منجر مي‌شود. مانوتي شخصيّت محبوبش كميسر دَكِن را به صحنه مي‌آورد و خوانندة وفادار اين شخصيّت را در داستاني قبل از ماجراهاي چاپ شده‌اش باز مي‌يابد.

اما چرا سال 1973؟ چرا داستان اين صاحبان صنايع، قاچاقچيان، واسطه‌ها ميان اروپا و خاورميانه؟ جواب براي او روشن است: «من مطمئن هستم كه مسيرهاي قبلي قاچاق كوكايين و هرويين شبكه‌هاي فرار مالياتي امروز را بنا نهاده‌اند.» نويسنده موفق شد از طريق واسطه با يك بانكدار بزرگِ BNP Paribas ناهار بخورد. اين فرد گرچه بازنشسته شده بود اما هنوز دفتري در مقر بانك در اختيار داشت. نويسنده تعريف مي‌كند كه: «ناهار بسيار دلپذيري بود و هيچ چيز نگفت... به‌جز آن‌كه در آخر دستش را با حالتي پدرانه روي دستم گذاشت و گفت: خانم فقط يك قاعده وجود دارد. در صنعت نفت همة آدم‌ها قابل خريدن هستند.» «وقايع ساختة ذهنم هستند اما رابطة مالي‌اي كه در جزئيات به آن اشاره مي‌كنم (براي احداث يك خط لولة نفتي) واقعاً چنين بوده: رابطة بين يك واسطة امريكايي و يك اشراف‌زادة ايراني» و به ياد مي‌آورد كه سعي كرده «به خيلي‌ها در زمينة نفت، واسطه‌ها و بانكداران مراجعه كند اما بيهوده بود. تنها دغدغة اين آدم‌ها اين است كه از آن‌ها حرفي زده نشود. تنها فرصت براي من و ديگر رمان‌نويس‌ها مقام‌هاي مياني هستند؛ خبرچين‌هايي مثل فالسياني.»

خبرچين‌ها يا آن‌هايي كه تغيير شغل داده‌اند. مانند مردي كه استفن گرينر هنگام سفر در امريكا در فرودگاه آتلانتا با او روبه‌رو شد. او در آن زمان فقط يك رمان، آن‌هم شش سال پيش‌تر، به چاپ رسانده بود. او به ياد مي‌آورد: «نظامي‌هايي را مي‌ديدم كه به عراق مي‌رفتند. اين مرد را مي‌بينم. شروع به صحبت مي‌كنيم. فكر مي‌كردم ارتشي قديمي است ولي مي‌گويد كه قبلاً وكيل بوده و الآن مسائل شركت‌ها را حل مي‌كند، به طور خاص شركتي كه با عراق كار مي‌كند. اول باور نكردم، فكر كردم جاسوس است. بعد از كمي مقاومت مكاتباتي را نشانم داد...» كليد اسرار به دست نويسنده افتاد: «او از شركت‌هايي صحبت كرد كه به مأموران پليس و وكلاي اسبق مراجعه مي‌كنند تا در جاهايي به جست‌وجو بپردازند كه قانون منع مي‌كند. و از اين خفض جناح استفاده كرد: من در زمينة زناي اقتصادي كار مي‌كنم: اصطلاحي براي بيان جاسوسي صنعتي.» به‌زودي شخصيّت جديد نويسنده زاده مي‌شود: جوشوا گالاگِر، كسي كه در دنياي داد و ستد زماني به ياري‌ فراخوانده مي‌شود كه بايد به خط قرمز نزديك شد و يا از آن عبور كرد. قهرمان مشكوكي كه در دو كتاب جنايي ـ مالي به صحنه مي‌آيد: سرقت مسلحانة خاموشان و بهشت‌فروشي. شخصيّت «هزارة جديد»، «نوع جاسوسان يقه سفيد» كه مأموريتشان دور زدن قانون از طريق عمليات خدعه‌انگيز و حساب‌هاي خارج از مرزهاست. گرينِر ادامه مي‌دهد: «بعدها با اشخاص ديگري هم آشنا شدم: كارآگاهان خصوصي مدرن از آن نوع كه به‌وضوح مي‌گفتند كارشان برحذر داشتن شركت‌ها از مواجهه با مشكلات غيرقانوني است» سپس نوبت به مديران مالي سابق شركت‌هاي بزرگ و واسطه‌هايي با گذشته‌اي پرفراز و نشيب مي‌رسد: «بايد در بين آن‌ها انتخاب كرد، چون گاه  كساني هستند كه آن‌طور كه فكر مي‌كنيم جالب نيستند. اما دنياي مالي خود تبديل به يك داستان جنايي شده است. از اين پس كارآگاه خصوصي يا جاسوس در رمان سياه به طور حتم براي شركت‌هاي بزرگ كار مي‌كند.»

 

صداهايي از درون نهادها

براي نوشتن در مورد نبود نظارت بر دنياي مالي مي‌توان از نگاه يكي از بازندگان نيز نوشت: دولت. ژان لويي دِبره، فرزند نگارندة قانون اساسي جمهوري پنجم، بازپرس اسبق پرونده‌هاي دزدي‌هاي كلان، وزير اسبق و رئيس اسبق مجلس ملّي، رئيس كنوني شوراي قانون اساسي، هنگامي‌كه شما را در دفتر كارش با تزيينات طلايي بزرگ و جمهوريخواهانه مي‌پذيرد، از شادي در پوست نمي‌گنجد. او هنگامي‌كه در سال 2008 رمان اردك ماهي‌ها كپورها را مي‌رانند به چاپ رساند كمي مورد تمسخر قرار گرفت، اما امروز جدّي گرفته مي‌شود. به‌خصوص كه در آخرين رمان سياه‌اش به موضوعاتي مي‌پردازد مانند پياده‌نظامان سفته‌بازي در بورس، خريدهايي همان‌قدر عجيب كه برخي تصفيه‌حساب‌ها به شكل خودكشي نمايش داده مي‌شوند. او تأييد مي‌كند كه «آن‌چه برايش جذاب است نه دنياي مالي، بلكه روابط بين سياست و دنياي مالي است. جذابيت قدرت براي سرمايه‌گذاراني كه جيب‌هاي پُر پول دارند». هنگامي كه رئيس مجلس بود  در صندلي‌هاي لژ، گروه‌هاي فشار را ديده و با آن‌ها زندگي كرده بود: «شركت‌هاي مالي و بانك‌ها كه تلاش مي‌كنند از طريق اين يا آن گروه راست‌گرا يا چپ‌گرا لوايحي را به تصويب برسانند». امروز در شوراي قانون اساسي هم پيش مي‌آيد كه سرمايه‌گذاران يا سفته‌بازاني را ملاقات كند. «از آن‌ها دربارة زندگي و روابطشان سؤال مي‌كنم.» در حالي‌كه به دفتر ملاقات‌هايش رجوع مي‌كند آب از لب و لوچه‌اش مي‌ريزد: «فردا با يك زن جوان بانكدار فعال در معاملات قرار دارم. متوجه شدم كه دور و بر وكلاي مجلس مي‌پلكد. تازه وارد اين كار شده و مي‌خواهد تخصص پيدا كند. او را به ناهار دعوت خواهم كرد. به بهانة اين كه مي‌خواهم دربارة مجلس با او صحبت كنم در مورد خودش، معاملات و اين‌كه چرا اين‌كار را مي‌كند سؤال خواهم كرد. متوجه نخواهد شد، ولي حرف خواهد زد.» هنگامي‌كه شغل‌تان طوري است كه منابع را مستقيم به سوي‌تان هدايت مي‌كند، فقط بايد فرصت را دريافت و سپس نوشت....

توماس برونِك هم به بسياري حرف‌ها گوش داده. سومين رمانش خبرگان آغاز ورودش به «مجموعة سياه» است. دوباره به دالان‌هاي بِرسي (وزارت دارايي) باز مي‌گردد. در سال 2011 با همكاري لوران فارگ تحقيق كرده و مشتركاً بِرسي در قلب قدرت را منتشر كرده بودند. سال بعد فيلمنامة مستندي براي تلويزيون (فرانس 5) نوشته شد به اسم «اختاپوسي به نام بِرسي». او در پاييز 2013 پس از انتشار گزارشی در نشرية اُفِ پيگيري در مورد وزارتخانه را رها مي‌كند. با اتكا به 150 مصاحبه و شناخت كاملش از «محيطي خاص با قانون‌ها، آداب، شخصيّت‌ها، حقه‌ها و ناروهايش» رماني مي‌نويسد بسيار منسجم كه در آن واقع‌گرايي محض در خدمت روان‌شناسي شخصيّت‌ها قرار مي‌گيرد و ما را به ميدان مبارزه‌اي مي‌برد كه در آن جمهوري (رئيس جمهوري سوسيال ليبرال، خانم وزير دارايي چپ‌گرا) در مقابل دنياي مالي (بانكي بزرگ كه تقاضاي طرح جديد نجات مي‌كند و تا حد ممكن آن‌ها را تحت فشار مي‌گذارد) تسليم مي‌شود.

كتاب خبرگان برونِك با تكيه بر ماجراي واقعي طرح نجات بانك BNP Parihas در سال 2008 ، به خاطر توصيف روابط قدرت بين بخش‌هاي وزارتخانه‌اي كاملاً تكنوكرات و حقه‌هاي پيچيدة دنياي مالي عليه يك دولت اروپايي ارزشمند است. او به عنوان خبرنگار (امروز رئيس بخش خبر وبسايت تلويزيون فرانسه است) به منابع و اخبار دست پيدا كرده بود. مي‌گويد كه فقط ژِرُم كائوزاك از پذيرفتنش امتناع كرد و آرنو مون لوبور با اكراه به اين كار تن داد. گرچه وزرا و رئيس دفترشان حاضر به مصاحبه مي‌شوند اما مشكل است كه به «مردان در سايه، كارمندان بالاي بِرسي (رئيس خزانه‌داري، معاون مسئول تأمينِ مالي بانك‌ها) و بانكداران كه ارتباط با آن‌ها بسيار سخت است دست پيدا كرد.» در اين‌صورت زمان استفاده از «راه‌هاي غيررسمي» كه جست‌وجوگران (روزنامه‌نگاران، رمان‌نويسان يا كارآگاهان خصوصي) بلدند، فرا مي‌رسد. براي برونك هم دانشگاهي‌هاي سابقش بودند (آن‌ها كمتر به زبان سياسي سربسته و بيشتر شخصي صحبت مي‌كنند).

دو چهره

براي نوشتن، برخي از تجربيات اين تلاطمات مالي استفاده مي‌كنند و به همين جهت نياز شديدي دارند كه آن‌ها را به صورت داستان درآورند. اين در مورد دِني رُبر صادق است كه در دو كتاب افشاگري و جعبة سياه عملكرد بزهكارانة شركت «كلير ستريم» را بر ملا كرد. او خبرنگاري است كه قبل از به كار افتادن ماشين جهنمي، پنج رمان منتشر كرده بود و آثار داستاني‌اش قبل و بعد از ماجراي «كلير ستريم» شاهدي بر گرايش‌اش به رمان سياه است. تعجب‌آور نيست كه به طور خاص به دشيل هَمِت علاقه‌مند است. او كتاب تفوق بر جهان (ژوليار 2006) را سومين فصل تحقيق و تفحص‌اش مي‌داند» كه به او امكان مي‌دهد فرضيه‌اش را مبني بر اين‌كه شركت لوكزامبورگي (كه از نويسنده به جرم نشر اكاذيب شكايت كرد اما محاكمه را باخت) حسابداري دوگانه داشته، مطرح كند. هم‌چنين از انگيزه‌هاي خود صحبت مي‌كند تا آن‌ها را بهتر تجزيه و تحليل كند. خبرنگار معروف ژرار داوِه جريانات بزرگ مالي ــ سياسي (پرونده‌هاي كِرويل، بِتانكور و زمستان گذشته HSBC) را در روزنامة لوموند برملا كرد. عجيب است كه هرگز نويسنده‌اي براي نوشتن داستاني مبتني بر واقعيات از او تقاضاي همكاري نكرده است. امروز عقيده دارد كه خبرهاي داغش پرونده‌هايي هستند كه بايد مطرح شوند و با همكار هميشگي‌اش فابريس لُم به طور جدي قصد دارند به داستان‌نويسي رو بياورند. فابريس لُم مي‌گويد: «آن‌قدر اطلاعات و مواد اوليه و ايده داريم كه اگر از آن‌ها استفاده نشود خطاست. آن‌چه كه داريم وقت است و استعداد؟ اما مي‌خواهيم از موقعيت استفاده كنيم و مسائل را بيشتر باز كنيم».

            شايد اين نقش رمان باشد كه چنین پرونده‌هایی را رو كند! شايد اين نقش رمان سياه باشد كه تمامي اين تخلفات نخبگان را برملا كند!

* Lire، April. 2015.

 

این مطلب در چارچوب همکاری های مشترک انسان شناسی و فرهنگ و نشریه جهان کتاب منتشر می شود.