سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
واژگان یک فرهنگ (20)، «کت و شلوار»: باب همایون در اوج
خیابان باب همایون از قدیمی ترین خیابان های شهر تهران و دستکم نیم قرن است که بورس کت شلوار فروش های تهرانی است. خیابان ناصر خسرو نیز در این زمینه شهرت خاصی داشت و دارد، به نحوی که اصطلاح «کت و شلوار ناصر خسرویی» ( امروز به معنی کت و شلواری ارزان قیمیت و با طرح و دوختی «عامیانه» معادل با اصطلاح «کت و شلوار بازاری») هنوز در زبان فارسی معنا دارد، همانگونه که صفات دیگری که به کت و شلوار در طول تاریخی صد ساله اضافه شده اند در نظام شناختی زبان فارسی معنا گرفته اند از «کت و شلوار پلو خوری » (ویژه جشن ها و مراسم خاص) تا «کت و شلوار دامادی»( با کراواتی که گاه حتی در روستاها نیز هنوز آن را همراهی می کند).
همانگونه که گفته شد، در آستانه انقلاب، کت و شلوار به لباسی بسیار گسترده برای مردان تبدیل شده بود و بنابراین چنین دسته بندی هایی معمولا نظام سلسله مرتبی را میان افراد مشخص می کرد. در سریال های عامیانه دهه های 40 و 50 اغلب تقابلی را می دیدیم: یک شخصیت مثبت، روستایی خوش قلب و صادق و در عین حال زیرک و عدالت جو که با لباس روستایش در برابر یک شخصیت منفی، نماینده روستایی تازه به دوران و به شهر رسیده ای بود که خودش را گم کرده و کت و شلوار های «بد قوراه» با کراوات های با طرح های درشت و گره بزرگ «دهاتی» می زد(نگاه کنید به مجموعه سریال ها و فیلم های «صمد آقا» و «سرکار استوار»). همین سلسه مراتب به صورتی بسیار ظریف تر در کل جامعه شهری مشاهده می شد و در بالاترین رده، به اشرافیت نوکیسه نفتی می رسید که لباس های اسموکینگ (شکل خاصی از کت و شلوار و پیراهن رسمی ویژه اشرافیت اروپایی در مجالس جشن و مناسک رسمی) می پوشیدند. تا دهه 1340 هنوز کت و شلوارهای پیش دوخته رواج زیادی نداشت و در این زمان خیاطان نیز سلسله مراتبی داشتند که سلسله مراتب اجتماعی را نشان می داد. افزون بر این گروه هایی چون «روشنفکران» نیز با چیدمان اجزاء و استفاده های خاصی از اشکال کت و شلوار خود را متمایز می کردند.
انقلاب 1357(1979)، لااقل در امواج نخست خود، همه چیز را در زمینه سبک زندگی از جمله لباس تغییر داد. بدیهی است که برخی از نمادها که گویای اشرافیت سلطنتی پیش از انقلاب و وابستگی و تقلید از اروپائیان بود به شدت برجسته شدند و در گفتمان انقلابی مورد هدف قرار گرفتند: کراوات، دستمال گردن و «پوشت»، مهم ترین این موارد بودند. آنچه هنوز هم، در مرکز مباحث است، زیرا هنوز هم نه تنها تنش و مناقشه بر سر سبک زندگی کاهش نیافته بلکه تقویت شده و به دلیل آنکه مارژ مانور در حوزه های گوناگون مدیریتی به شدت کاهش یافته، این مناقشه هر چه بیشتر بر سطح و شکل محدود شده است.
با وصف این، نوعی از لباس برای مردان، از پس از انقلاب رایج شد که نمونه ای دیگر از همان کت و شلوار قدیمی بود که این بار به صورت های مختلف تغییر شکل می داد: در لباس جوانان، ابتدا کت جای خود را به آنچه «کاپشن سربازی»(کاپشن سبز تیره و نسبتا گشاد با کلاه یا بدون کلاه همراه) نام می دادند و کاپشنی بود که در دهه 1360 رایج بود اما بعد به دلیل بار نمادینی که پیدا کرد، حذف شد. انقلابیون اسلامی ترجیح می دادند از شلوار و پیراهن در شکل، رنگ و نحوه خاصی از چیدمان آنها که باز هم مسئله تمایز هویتی و سبک زندگی در آن، اصل را تشکیل می داد، استفاده کنند. این ترکیب لباسی عموما چه برای آنها و چه برای دیگرانی که باز مایل به ایجاد نوعی تمایز برای خود بودند به شدت مسئله شکل ظاهری افراد را به موضوعی اساسی تبدیل کرد: شیوه های پوشش و آرایش، طرز سخن گفتن، حرکات بدن، و... همگی به شدت بار معنایی و هویتی و تمایز دهنده و سیاسی پیدا کردند و موضوغی برای مناقشه های واقعی یا ساختگی.
در کنار این پوشش که به تدریج در طول دهه های 1380 و 1390 جز در موارد خاص سیاسی، تغییر نکرد و به سوی تنوع پیش رفت (هر چند فاصله خود را با شیوه لباس پوشیدن به سبک غربی همواره حفظ کرد) در سطح نظام اداری، کت و شلوارهای ساده که نزدیک به کت و شلوارهای معمولی که مردان اقشار سنتی می پوشیدند (البته نه لزوما با کیفیت پایین تر بلکه از لحاظ سادگی در طرح و تیرگی و محدودیت رنگ ها و حدف تمام «تجملات غربی») به شدت گسترش یافتند و تقریبا درتمام ادارات به لباسی نسبتا یکسان تبدیل شدند: کت و شلوار تیره، پیراهن سفید یا روشن (جز در ایام عزاداری شخصی یا عمومی) با یقه بسته یا با یک دکمه گشوده. به جز برخی از مشاغل و سمت های خاص مثلا در حوزه دیپلماتیک که کت و شلوار ها بیشتر به مدلی رسمی و جهانشمول نزدیک بود و یقه پیراهن ها گرد شده بود. یقه ای که حتی نام «یقه دولتی» یا «وزارت خارجه ای» به خود گرفت. یا برخی از یونیفورم ها مثلا در نیرویهای نظامی و انتظامی و مشاعلی چون خلبانی، پزشکی و پرستاری و کارگری کارخانه. در این میان دو گروه از لباس ها نیز به وسیله کت و شلوار می توان گفت به طور قطعی از نظام پوششی عام حذف شدند: نخست لباس های سنتی اعم از عبا و عمامه ها برای افراد غیر روحانی و سپس لباس های محلی و قومی ما که امروز جز در نقاط محدودی از کشور (مثلا کردستان و بلوچستان و خوزستان و مناطق جنوبی) پوشیده نمی شوند و این در حالی است که در جهان با موج گسترش در تنوع لباس و نوع پوشش روبرو هستیم: جالب آن است که امروز در غرب، بسیاری از مردان، جز در اماکن رسمی، فاصله زیادی با آنچه ما تلگوهای غربی پوشش می پنداریم دارند و علاقه زیادی به پوشیدن لباس های موسوم به «قومی» (ethnic) که مد شده و بهای بالاتری از کت و شلوار دارند.
بدین ترتیب « لباس» به دلیل بار نمادینش، به مناقشه ای بی پایان در پهنه فکری ما تبدیل شد: بحثی به ظاهر ساده و به سادگی قابلچشم پوشی، اما به گواه تاریخ، در حقیقت بسیار بنیادین.
این ستون به صورت مشترک با روزنامه شرث منتشر می شود.
بخش های پیشین
واژگان یک فرهنگ (1): «خودرور»، پیاده ها و سواره ها
http://anthropology.ir/node/12989
واژگان یک فرهنگ (2) : «پیکان» ظهور و سقوط یک «افتخار ملی»
http://anthropology.ir/node/13061
واژگان یک فرهنگ (3): «خانه» : وداع با جهار دیواری
http://anthropology.ir/node/13146
واژگان یک فرهنگ (4): «آپارتمان»: «زندگی میان زمین و آسمان»
http://anthropology.ir/node/13213
واژگان یک فرهنگ(5): «برق»: روشنایی های شهر
http://anthropology.ir/node/13381
واژگان یک فرهنگ (6): «برق»: زندگی زیرچلچراغ ها
http://anthropology.ir/node/13471
واژگان یک فرهنگ (7): «طب»: جادوگران و اشرافیت جدید
http://anthropology.ir/node/13550
واژگان یک فرهنگ (8): «پزشکی»: شکاف بزرگ
http://anthropology.ir/node/13624
واژگان یک فرهنگ (9): «حمام»، وداع با خزینه
http://anthropology.ir/node/13779
واژگان یک فرهنگ (10): «حمام»، زیر دوش آب سرد
http://anthropology.ir/node/13873
واژگان یک فرهنگ(11): «کفش»: گیوه های گم شده
http://anthropology.ir/node/14014
واژگان یک فرهنگ (12): «کفش»: گیوه های بازیافته
http://anthropology.ir/node/14100
واژگان یک فرهنگ(13): «پول» : کاغذ های قیمتی
http://anthropology.ir/node/14175
واژگان یک فرهنگ(14): «پول»: جدال اخلاق وثروت
http://www.anthropology.ir/node/14230
واژگان یک فرهنگ (15): «تلفن» صدای «دیگری»
http://www.anthropology.ir/node/14263
واژگان یک فرهنگ(16): «تلفن» [همراه]: وقتی «هیچ کس تنها نیست»
http://www.anthropology.ir/node/14279
واژگان یک فرهنگ: (17): «سواد» : ما بی سوادان!
http://www.anthropology.ir/node/14327
واژگان یک فرهنگ(18): «سواد» ، ما با سوادان
http://anthropology.ir/node/14376
واژگان یک فرهنگ(19) : کت و شلوار: فرنگی های ما
http://anthropology.ir/node/14482/edit
پرونده «ناصر فکوهی» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/9132
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان مجلس حسن روحانی صادق زیباکلام دولت دولت سیزدهم انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم
تهران قوه قضاییه هواشناسی بارش باران شهرداری تهران پلیس قتل سیل سازمان هواشناسی سلامت زلزله وزارت بهداشت
سایپا خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو مسکن بورس گاز حقوق بازنشستگان ایران خودرو
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران دفاع مقدس حج تلویزیون سینمای ایران تئاتر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رضا عطاران سریال سینما
وزارت علوم دانشگاه تهران
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس آمریکا روسیه افغانستان نوار غزه اوکراین طوفان الاقصی
استقلال فوتبال فولاد خوزستان پرسپولیس مهدی طارمی لیگ برتر رئال مادرید فولاد باشگاه استقلال لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی
اینترنت شفق قطبی تبلیغات نوآوری ایلان ماسک ناسا اپل
کودک سلامت روان رژیم غذایی ویتامین شیر فشار خون تجهیزات پزشکی افسردگی بارداری