یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

واکاوی "ساده - روستایی" در تصاویر تصنعی



      واکاوی "ساده - روستایی" در تصاویر تصنعی
مسعود كمايي

«دومین فیلمی که دیده ام ... فیلم رابین هود با ایفای نقش هنرپیشه ی قدیمی داگلاس فربنکس بود. وقتی رابین هود هنگام بالا رفتن از دیوار قلعه، آدم ها را از بالای آن پائین می انداخت، گریه ام بلند می شد، افتادن آنها را می دیدم و از مادرم می پرسیدم آیا آنها مرده اند؟ مادر سعی می کرد به من توضیح دهد این یک فیلم است و واقعیت ندارد. اما اگر این واقعیت نداشت، آیا سگ های نانوک1 هم حقیقی نبودند؟»
ژان روش


چه هنگام ضرورت پرسش از واقعیت در سینمای داستانی احساس می شود؟
زمانی که در سینمای داستانی، تفکری ناشناخته و عمومیت یافته حاکم باشد، تفکری که تلاش دارد امری ناموجود را به عنوان پدیده ای واقعی، ملموس و شناخته شده به تصویر درآورد، درست در همین زمانِ مهم و حیاتی، پرسش از واقعیت، ضرورتی آنچنان بنیادین به خود می گیرد که غفلت از آن می تواند حتی به تغییر در فرهنگ و یا ایجاد فرهنگی جعلی منجر شود.
پرسشی که ژان روش درباره ی سینمای قصه گو مطرح می کند، در سینمای «طهرون» شکلی خاص به خود می گیرد. در این سینما، با اعتمادی باورنکردنی، از حقایقی ناموجود سخن می گویند که گویی از روز نخست چنین چیزی موجودیت داشته و فیلم های آنها نیز بر همین اساس ساخته می شود. این امر را تنها می توان "ایجاد فرهنگ جعلی" تلقی کرد. فهم بهتر این مسئله مستلزم نگاه تازه ایست به سینمایی که از منظر خود "روستا" و "روستایی" به روایت نشسته. چرا روستا؟

برای خواندن این مظلب در زیر کلیک کنید:

پیوستاندازه
3092.doc1.06 MB