چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
گزیده بهترین اشعار ناصر خسرو قبادیانی
ناصر خسرو با نام کامل: ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، 9 ذیقعده 394 هجری قمری در روستای قبادیان بلخ در خراسان بزرگ (در کشور تاجیکستان کنونی) در خانواده ثروتمند به دنیا آمد. ناصر خسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست غزنویان به مرو و به دربار سلیمان سلجوقی رفت و در آنجا نیز به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصر خسرو مروزی شهرت یافت.
ناصر خسرو در جوانی به شراب و میگساری و کامیاریهای دوران جوانی روی آورد. در سن چهل سالگی خوابی دید که در اثر آن خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون را سیاحت کرد و چند سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.
ناصر خسرو در پنجاه سالگی رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقی بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصر خسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچکدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی آوارگی به دعوت یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیه عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.
مهمترین اثر او «سفرنامه ناصر خسرو» که مشتمل بر بخشی از مشاهدات سفر هفت ساله او بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب میآید. «دیوان اشعار به فارسی»، «دیوان اشعار عربی»، «جامع الحکمتین»، «خوان الاخوان»، «زادالمسافرین»، «گشایش و رهایش»، «وجه دین»، «دلیل المتحرین»، «بستان العقول» از دیگر آثار او هستند. حکیم ناصر خسرو دارای تألیفات زیادی بوده که برخی از آنها به مرور زمان نابود شدهاست و به دوران ما نرسیدهاند. ناصر خسرو در 481 قمری درگذشت. مزار وی در یمگان بدخشان (در کشور افغانستان کنونی) زیارتگاه است. از ناصر خسرو زن و فرزندی نماند؛ زیرا وی تا پایان زندگانی مجرد بود.
گزیده ای از بهترین قصاید ناصر خسرو
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد و خیرهسری را
بری دان از افعال چرخ برین را
نشاید ز دانا نکوهش بری را
همی تا کند پیشه، عادت همی کن
جهان مر جفا را، تو مر صابری را
تو با هوش و رای از نکو محضران چون
همی برنگیری نکو محضری را؟
درخت ترنج از بر و برگ رنگین
حکایت کند کله قیصری را
سپیدار ماندهاست بیهیچ چیزی
ازیرا که بگزید او کم بری را
اگر تو از آموختنسر بتابی
نجوید سر تو همی سروری را
بسوزند چوب درختان بیبر
سزا خود همین است مر بیبری را
درخت تو گر بار دانش بگیرد
نگر نشمری، ای برادر، گزافه
اگر شاعری را تو پیشه گرفتی
به علم و به گوهر کنی مدحت آن را
پسنده است با زهد عمار و بوذر
من آنم که در پای خوکان نریزم
کسی را برد سجده دانا که یزدان
نبیند که پیشش همی نظم و نثرم
حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها
خزان گوید به سرماها همین دستان دی و بهمن
به قول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی
درخت بارور فرزند زاید بیشمار و مر
به گفتار که بیرون آورد چندان خز و دیبا
نداند باغ ویران جز زبان باد نوروزی
درختان را بهاران کار بندانند و تابستان
ای شده مشغول به ناکردنی
چون که نشویی به خرد روی جهل
جوشن روشن خرد توست تن
بر طلب طاعت و نیکی و زهد
مریم عمران نشد از قانتین
طاعت و نیکی و صلاح است بخت
جهد کن ار عهد تو را بشکنند
تو به مثل بیخرد و علم و زهد
روی به دانش کن و رنجه مکن
تا نشود جانت به دانش تمام
مرد خردمند به حکمت شود
ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر
تا کی تو به تن بر خوری از نعمت دنیا؟
خفته چه خبر دارد از چرخ و کواکب؟
این خاک سیه بیند و آن دایره سبز
نعمت همه آن داند کز خاک بر آید
با تشنگی و گرسنگی دارد محنت
بیدار شو از خواب خوش، ای خفته چهل سال
دانی که خداوند نفرمود به جز حق
قفل از دل بردار و قران رهبر خود کن
تا راه شناسی و گشاده شودت در
ایزد چو بخواهد بگشاید در رحمت
دشواری آسان شود و صعب میسر
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بر راستی بال نظر كرد و چنین گفت
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تیز
گر بر سر خاشاک یكی پشه بجنبد
بسیار منی كرد و ز تقدیر نترسید
ناگه ز كمینگاه یكی سخت كمانی
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
گفتا عجب است این كه ز چوبی و ز آهن
زی تیر نگه كرد و پر خویش بر او دید
**************
رباعیات ناصر خسرو قبادیانی
کیوان چو قران به برج خاکی افگند
زاحداث زمانه را به پاکی افگند
اجلال تو را ضؤ سماکی افگند
اعدای تو را سوی مغاکی افگند
**************
تا ذات نهاده در صفائیم همه
عین خرد و سفره ذاتیم همه
تا در صفتیم در مماتیم همه
چون رفت صفت عین حباتیم همه
**************
ارکان گهرست و ما نگاریم همه
وز قرن به قرن یادگاریم همه
کیوان کردست و ما شکاریم همه
واندر کف آز دلفگاریم همه
**************
با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی
کایزد به کسی داد جهان سخت ملی
بیرون برد از سر بدان مفتعلی
شمشیر خداوند معدبن علی
گروه فرهنگ و هنر وب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست