دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری



	بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری | وب

بیوگرافی داوود رشیدی

داوود رشیدی حائری هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. وی از خاندان حایری مازندرانی دارای اصالت بابلی است. پدر او عبدالامیر رشیدی حائری دیپلمات بود و در چند کشور سفیر نیز شد. پدربزرگش علامه شیخ محمد حائری مازندرانی معروف به ابن‌الشیخ از روحانیان مشروطه خواه و جدش زین‌العابدین حائری مازندرانی از مراجع تقلید عصر قاجار بود. داوود رشیدی تحصیلات متوسطه را (به دلیل فعالیت‌های دیپلماتیک پدرش) در ترکیه و پاریس به پایان رساند و تحصیلات دانشگاهی را در ژنو ادامه داد. وی فارغ‌التحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و همچنین لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه ژنو بود. همسر او خانم احترام برومند است و آنها دو فرزند به نام "لیلی" و "فرزاد" دارند. لیلی رشیدی نیز بازیگر می باشد.


ورود به دنیای بازیگری

کندو فیلم دیگری بود که رشیدی در نقش «آقا حسینی» با بهروز وثوقی در سال ۱۳۵۴ بازی کرد و اوج بازیگری او در سینمای پیش از انقلاب به شمار می‌رود. وی «کندو» را از موفق‌ترین فیلم‌هایش دانسته و گفته بود که حتی الان بچه‌های نوجوان هم به من «آقا حسینی» می‌گویند. با آنکه داوود رشیدی در تعداد کمی از فیلم‌های ایرانی پیش از انقلاب بازی کرد، اما شهرت نسبتا خوبی به دست آورد. با این حال بخش عمده از فعالیت‌های حرفه‌ای او صرف مدیریت گروه نمایش و سرگرمی در تلویزیون ایران می‌شد.

با تحولات پس از پیروزی انقلاب ایران او را در سال ۱۳۵۸ از تلویزیون ایران اخراج کردند. او دربارهٔ سال‌های نخست پس از انقلاب ایران گفته بود: «سال ۵۸ خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچه‌های جوان در گروه پاک‌سازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاک‌سازی نمی‌کنیم، اخراج می‌کنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم.»

با این وجود سال‌های نخستین پس از انقلاب ایران، پرکارترین دوره فعالیت بازیگری او است. او در چهار-پنج سال اول انقلاب در نزدیک به ۲۰ فیلم بازی کرد. "شیلات"، "خانه عنکبوت"، "کمال‌الملک" و "گل‌های داوودی" از مشهورترین این فیلم‌ها بودند. در سال ۱۳۶۳ و پس از بازی در دو فیلم کیومرث پوراحمد ناگهان فعالیت سینمایی رشیدی قطع شد و نزدیک به ۱۰ سال متوقف ماند. با این حال او همچنان در اواسط دهه شصت و اوایل دهه هفتاد خورشیدی در حالیکه اجازه فعالیت در سینما را نداشت، حضور پررنگی در سریال‌های تلویزیونی ایران داشت.

سریال‌هایی چون "گرگ‌ها" و "عطر گل یاس" و تله‌تئاتر "یکی از این روزها" (در نقش رئیس‌جمهور ایندولند) تماشاگران زیادی داشت. اما مشهورترین نقشی که از او از آن سال‌ها در خاطره مردم مانده است، مفتش شش انگشتی سریال هزاردستان، به کارگردانی علی حاتمی بود. آوای فاخته، گل پامچال، تنهاترین سردار، ولایت عشق، مختارنامه و کلاه پهلوی از دیگر کارهای تلویزیونی مشهور او در سال‌های گذشته بوده است.

در سال ۱۳۷۰ او پیروزی شیکاگو را در تئاتر شهر تهران به روی صحنه برد که به پرفروش‌ترین تئاتر ایران پس از انقلاب تبدیل شد. در سال ۱۳۹۱ نشان درجه یک فرهنگ و هنر ایران از سوی ریاست جمهوری ایران به وی رشیدی اعطا شد. مهمترین ویژگی او فن بیانش بود که کلمات را با دقت خاصی و خیلی شمرده به زبان می‌آورد.


	بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری | وب



	بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری | وب

فعالیت های هنری داوود رشیدی

سینما

  • 1349 تجاوز
  • 1350 میعادگاه خشم
  • 1350 فرار از تله
  • 1351 گذر اکبر
  • 1351 فدایی
  • 1351 جهنم + من
  • 1351 تجاوز
  • 1352 خروس
  • 1354 کندو
  • 1357 قدغن
  • 1359 کرکس ها می میرند
  • 1359 طلوع انفجار
  • 1359 اعدامی
  • 1359 آقای هیروگلیف
  • 1359 شمر
  • 1360 مرز
  • 1360 بازرس ویژه
  • 1361 رهایی
  • 1361 جایزه
  • 1362 هیولای درون
  • 1362 کمال الملک
  • 1362 شیلات
  • 1362 خانه عنکبوت
  • 1362 تفنگدار
  • 1363 گلهای داوودی
  • 1363 تاتوره
  • 1363 بی بی چلچله
  • 1372 عبور از تله
  • 1373 راه افتخار
  • 1373 خط آتش
  • 1374 بازی های پنهان
  • 1375 بزرگ خیلی بزرگ
  • 1378 تهران روزگار نو
  • 1379 تکیه بر باد
  • 1382 ملاقات با طوطی
  • 1385 ماه شب چهارده
  • 1386 پرچم های قلعه کاوه
  • 1387 تردید
  • 1388 زمهریر
  • 1390 اکباتان


	بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری | وب


تهیه کنندگی

  • 1379 قطعه ناتمام
  • 1380 امتحان
  • 1385 صبحی دیگر


تلویزیون

  • 1391 تله فیلم «رویا»
  • 1391 کلاه پهلوی
  • 1383-1388 مختارنامه
  • 1388 خسته دلان
  • 1388 تله تئاتر «آخرین گودو» کارگردان هنری
  • 1386-1387 پاتوق
  • 1386-1387 بیداری
  • 1387 تله تئاتر «هنر»
  • 1386 نشانی
  • 1384 بچه های هور
  • 1384 چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟
  • 1382 مهمانپذیر طوبی
  • 1381 معصومیت از دست رفته
  • 1381 آبی مثل دریا
  • 1379 خانه ما
  • 1375-1379 ولایت عشق
  • 1378 ورثه آقای نیکبخت
  • 1377 پزشکان
  • 1377-1378 روزهای زندگی
  • 1375-1376 بازگشت پرستوها
  • 1375-1376 تهران 11- 595 ج 48
  • 1375 خاله خانم
  • 1374-1375 تنهاترین سردار
  • 1374 علی آقا 121
  • 1374 آخرین وب شب
  • 1373 آوای فاخته
  • 1370 گل پامچال
  • 1370 امام علی
  • 1369 عطر گل یاس
  • 1366-1367 یکی از این روزها
  • 1366 گرگها
  • 1366 تله تئاتر «یکی از این روزها»
  • 1363-1366 کوچک جنگلی
  • 1358 هزاردستان
  • 1355 هوس
  • 1349 دیکته و زاویه
  • 1347 سیزیف و مرگ
  • 1347 همسفر
  • 1347 باجه
  • 1346 خوشا به حال بردباران
  • 1346 صدایی در لیوان
  • 1345 ریچارد سوم
  • 1342 سیسیل یا مکتب پدران
  • 1342 در جزیره ای غریب


	بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری | وب

تولد 80 سالگی داوود رشیدی در کنار دخترش لیلی رشیدی

تئاتر

  • 1370 پیروزی در شیکاگو، کارگردان و بازیگر
  • 1378 ریچارد سوم، کارگردان


کارگردانی

  • 1349 تله تئاتر «دیکته و زاویه»
  • کارگردان تلویزیونی: «حمید مصداقی»
  • 1347 تله تئاتر «سیزیف و مرگ»
  • 1347 تله تئاتر «همسفر»
  • 1347 تله تئاتر «باجه»
  • 1346 تله تئاتر «خوشا به حال بردباران»
  • 1346 تله تئاتر «صدایی در لیوان»
  • 1345 تله تئاتر «ریچارد سوم»
  • 1342 تله تئاتر «سیسیل یا مکتب پدران»


درگذشت داوود رشیدی

رشیدی در سال‌های پایانی زندگی دچارِ آلزایمر شده بود و در بامداد ۵ شهریور ۱۳۹۵ در ۸۳ سالگی در پی ایست قلبی در خانه‌اش درگذشت. در ۷ شهریور ۱۳۹۵ مراسم تشییع پیکرش در تهران (تالار وحدت) برگزار شد. او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.


مصاحبه با داوود رشیدی و همسرشان

داوود رشیدی متولد 1312 تهران و همسرش احترام برومند متولد 1326 تهران است. پای صحبت‌های آنها می‌نشینیم:


تاريخ ازدواج و تعداد سال‌هايی كه با هم زندگی كرده‌ايد؟

سال 1347، ما توسط یكی از دوستان روزنامه نویس كه دوست صمیمی آقای رشیدی و با برادر من هم دوست بود آشنا شدیم. البته هیچ نیت و قصد قبلی در كار نبود و ما تصادفا با هم ملاقات كردیم. از آن زمان تا حالا 43 سال می‌گذرد


آيا در حال حاضر در تهران زندگي مي‌كنيد و خانم برومند هنوز مشغول به كار هستند؟

رشیدی: من و خانم برومند از اول ازدواج‌مان در تهران زندگی می‌كردیم و الان هم در تهران هستیم. با این‌كه اوایل ایشان كارهای تلویزیونی انجام می‌دادند اما بعدها به دلایلی غیر از ازدواج‌مان، نشد كه كار را به‌طور جدی ادامه دهد و بیشتر در منزل حضور داشت


اخلاق و خلق و خوي همسر شما در رابطه با مشكلات زندگي چگونه بوده است؟

رشيدي: به هر حال همه زندگي‌ها مشكلاتي دارند. يادم مي‌آيد اوايل انقلاب براي مدتي نه من و نه خانم برومند سر كار نمي‌رفتيم و مشكل داشتيم. البته اين مشكلي كه مي‌گويم از نظر مالي بود و نه احساسي و رابطه‌اي. . . اما اگر كسي از بيرون ما را مي‌ديد متوجه مشكلات‌مان نمي‌شد. از نظر ظاهري، هيچ تغييري اتفاق نيفتاده بود و مشكلات نتوانست رابطه ما را تحت‌ تاثير قرار دهد. اين قدر كه وقتي به آن فكر مي‌كنم، خاطرات بدي يادم نمي‌آيد. در واقع سخت بود اما بد نگذشت.

برومند: البته اين را بگويم كه يكي از محاسن فوق‌العاده داوود اين است كه اتفاقات و خاطرات بد يادش نمي‌ماند، اين‌كه يادش نيست را جدي مي‌گويد چون واقعا چيزهاي ناراحت‌كننده در خاطرش نمي‌ماند. من از سال 58 و آقاي رشيدي از سال 59 از تلويزيون بيرون آمديم و ديگر كار نكرديم. به هر صورت براي آدم‌هايي مثل ما، اين مسئله آسان نبود. آن موقع‌ پسرمان تازه ديپلم گرفته بود و دخترمان ليلي، تازه به دبستان مي‌رفت. به هر حال هر تغييري، مثبت يا منفي، شرايط متفاوتي براي زندگي به‌وجود مي‌آورد. آقاي رشيدي گفتند آن موقع تنگدست بوديم، مي‌خواهم اين جمله را اصلاح كنم. به‌نظرم ما در تنگنا قرار داشتيم نه اين‌كه تنگدست باشيم.


	بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری | وب


ولي داوود هميشه مي‌گفت كه ظاهر ما نبايد اين مشكلاتي كه داريم را فرياد بزند و بايد حفظ ظاهر كنيم. اما به هر حال اين دوران هم گذشت و همه چيز روي روال عادي افتاد. به هر حال ما هميشه مشكلاتي داشتيم. چون كار سينما و تلويزيون، خواه ناخواه باعث مي‌شد كه آقاي رشيدي خيلي وقت‌ها تهران نباشند. البته تئاتر به اين دليل كه در تهران متمركز بود از اين نظر مشكلي به‌وجود نمي‌آورد. اين‌ها طبيعتا كمي مشكل است. ولي به هر حال همه مشاغل، مشكلات خودشان را دارند ولي نبايد فراموش كرد كه جذابيت‌هاي زيادي هم هست. شغل ما به‌طور خاص آن‌قدر جذابيت‌هاي رنگارنگ دارد كه اگر كسي علاقه‌مند باشد، سختي‌هايش را هم به جان مي‌ خرد.

واكنش همسر/ شوهر شما نسبت به احساسات و علائق‌تان در ارتباط با مسائل زندگي چگونه و تا چه ميزان قابل پذيرش است؟

برومند: به هر حال ما در دو خانواده متفاوت و شرايط متفاوت بزرگ شده‌‌ايم. مثلا من در ايران بزرگ شده‌ام و داوود در خارج از ايران. طبيعتا با هم متفاوتيم ولي از هم پرت نيستيم.

اگر همسر من معتقد باشد كه مثلا من نبايد با خواهرم رفت‌وآمد داشته باشم يا من چنين چيزي از او بخواهم قطعا باعث بروز مشكلاتي بين ما مي‌شود. ما سر خيلي چيزها جروبحث مي‌كنيم ولي از لحاظ عقايد فكري و روحي به‌شدت تفاهم داريم.


آيا از سليقه همسرتان در نظم و دكوراسيون داخلی خانه راضی هستيد؟

رشيدي: چيدمان خانه سليقه احترام است و اختلاف سليقه ما در اين مورد نهايتا به جاي تابلوها ختم مي‌شود. چيدمان خانه كار و سليقه اوست و من بسيار تابع هستم. البته خانه ما هيچ وقت عجيب‌تر از جاهاي ديگري كه زندگي كرده‌ام نبوده و به آن عادت داشته‌ام.

برومند: وقتي ازدواج كردم، بسيار جوان بودم. در خيلي از موارد و به‌خصوص دكوراسيون خانه بيشتر از اين‌كه تحت‌تأثير خانواده خودم باشم، از خانواده همسرم الهام گرفته‌ام. مثلا منزل خواهر آقاي رشيدي، بسيار زيبا تزئين شده است و من گاهي يك دفعه مي‌فهمم كه دارم خانه را مثل او درست مي‌كنم. يا خانه پدرش بسيار زيبا و كلاسيك بود و من خيلي دوست داشتم و هميشه آن خانه در ذهنم هست.


آيا سليقه شوهرتان را در انتخاب لباس و آرايش و روي‌هم‌رفته سرووضع ظاهري‌اش مي‌پسنديد؟مثال بزنيد.

برومند: توصيه‌های من راجع به ظاهر آقاي رشيدي گاهي پذيرفته مي‌شود و گاهي نه. خيلي وقت‌ها قبول مي‌كند ولي واي به روزي كه روي دنده لج بيفتد! مثلا گاهي پيش مي‌آيد كه مي‌گويم:«لباس‌ها و كفشت قهوه‌ايست، جورابت مشكي. جورابت را عوض كن.» مي‌گويد: «نه هميني كه من الان پوشيده‌ام خوب است، تو چه كار داري؟ من ديگه حوصله ندارم، اذيتم نكن.» ولي معمولا به‌نظر من احترام مي‌گذارد و حتي با هم براي خريد لباس مي‌رويم. من هم اگر او لباس‌هايم را دوست نداشته باشد يا حتي مِن مِن كند، لباس‌هايم را تغيير مي‌دهم.


در صورت بروز اختلاف سليقه يا عقيده شوهر/همسرتان چگونه با مشكل پيش آمده روبه‌رو مي‌شويد؟

رشيدي: ما هيچ وقت در مورد مسائل مهم و بزرگ با هم اختلاف نظر و عقيده نداشته‌ايم. چيزهاي كوچك و پيش پا افتاده‌اي بوده كه اين تفاوت‌ها هم براي همه زن و شوهرها پيش مي‌آيد. ما هيچ وقت دعوا به آن معنا كه كاسه بشقاب بشكنيم، نداشته‌ايم. هميشه همه چيز دوستانه و منطقي حل شده است. هيچ كدام از ما، هيچ وقت به فكر اين نبوده كه آخر بحث برنده شود يا بخواهد ثابت كنيم حق با من است. درگيري مهمي كه ما را اذيت كند واقعا وجود نداشته است. من كه حتي به ياد ندارم در دوران جواني هم من يا خانم برومند سر احساسات يا علايق مختلف‌مان با هم درگير شويم، چه برسد به حالا.

برومند: چيزي نبوده كه من دوست داشته باشم و او بدش بيايد. مثلا من بدم مي‌آيد كه همسرم سر زده با چند نفر از دوستانش به خانه بيايد اما واقعا او چنين كاري نمي‌كند. ولي پيش مي‌آيد كه سليقه‌هاي‌مان در مورد بعضي چيزها متفاوت باشد، مثلا داوود، عاشق موسيقي كلاسيك است و من موسيقي سنتي دوست دارم. اما نه من و نه او، از شنيدن موسيقي‌هاي مورد علاقه ديگري ناراحت نمي‌شويم. اين مسائل كوچك و جزئي و گذرا هستند در واقع اصلا مسئله نيستند.


آيا از همكاري همسرتان در انجام امور منزل راضي هستيد؟

رشيدي: حتما، چون من كه كار خاصي انجام نمي‌دهم و مديريت خانه با ايشان است. من فقط در شلوغ كردن و ريخت و پاش كردن خانه كمك مي‌كنم!

برومند: من اصلا توقع كمك ندارم. ولي او هم اگركاري از دستش بر بيايد انجام مي‌دهد. به هر حال از اول خيلي به اين كمك كردن عادت نكرده كه خريد كند يا كارهاي خانه را انجام دهد. خيلي هم وقت نداشته. ولي اگر كاري از او بخواهم، تقريبا انجام مي‌دهد، مثلا اگر بگويم يك كيلو گوجه بخر، 2 كيلو خيار مي‌خرد! چون من كار بيرون نمي‌كنم و خانه هستم، مسئوليت اين‌جور كارها بيشتر با من است.


آيا همسر شما در برگزاري مهماني‌ها و جشن‌هاي خانوادگي و مناسبت‌هاي خاص سنگ تمام مي‌گذاريد؟

برومند: من عاشق مهماني گرفتنم ولي الان خيلي خسته مي‌شوم. ضمن اين‌كه شغل داوود و خيلي از آدم‌هايي كه ما با آن‌ها رفت‌وآمد داريم، چندان حساب و كتاب ندارد و نيمشود ساعت مشخصي براي آن تعيين كرد و وقت‌هاي‌مان، سخت با هم جور مي‌شود. من الان راضيه خواهرم را 3 ماه است كه نديده‌ام. ولي آن زمان‌ها وقتي تازه ازدواج كرده بوديم و در خانه پدر شوهرم در شميران زندگي مي‌كرديم، جمعه‌ها همه مي‌دانستند كه ما خانه‌ايم و هركسي كه بخواهد، مي‌تواند بيايد ديدن ما. خدا مادر آقاي رشيدي را رحمت كند، هميشه جمعه‌ها براي 50-60 نفر غذا درست مي‌كرد. دوستان اسم آن جا را گذاشته بودند داووديه!

رشيدي: من اهل خانه‌ام و ترجيح مي‌دهم كه به خانه‌ام بيايند نه اين‌كه من بروم. خانم برومند خيلي وقت‌ها دوستان قديم مرا دعوت مي‌كند و واقعا در اين مورد هواي من را دارد.


از نحوه تماس همسرتان با اعضاي فاميل و همكاران و دوستان راضي هستيد؟

برومند: بله. در جريان كارهاي دوستان همكارش هست ولي چون اعتقاد دارد تلفن براي كارهاي ضروري ساخته شده، معمولا كوتاه حرف ميزند.

رشيدي: خيلي! بعضي وقت‌ها نيم ساعت با تلفن حرف مي‌زند!


در يك جمع‌بندي كلي بگوييد چه مسئله‌اي باعث شده تا همسرتان را به عنوان همسر ايده‌آل معرفي كنيد؟

رشيدي: محبت و آرامش و احترامي كه ما براي هم قائليم رابطه ما را نگه داشته است. هر وقت كه من كاري را شروع مي‌كنم، مي‌بينم كه خيلي جاها احترام به اندازه من، به كار اهميت مي‌دهد و براي آن دلواپس و نگران است. من سعي مي‌كنم كه مشكلات كارم را به خانه نياورم ولي همسرم به هر حال ناراحتي‌ها و نگراني‌هايم را حس مي‌كند و دركم مي‌كند.

برومند: اصل رابطه ما بر دوست داشتن و عشق استوار است و درك متقابل كه همه، آن را داريم. من، همه سعيم را مي‌كنم كه داوود را درك كنم و راضي نگهش دارم. او هم هيچ وقت چيزي را به من تحميل نمي‌كند و با من صادق است.


مجله اینترنتی وب