جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دارفور، دروازه ورود به آینده آفریقا


دارفور، دروازه ورود به آینده آفریقا
ایالات متحده به عنوان نخستین گام برای تأمین كنترل بر ذخایر سرشار نفت در تدارك طرحی است برای فرستادن نیرو های حافظ صلح سازمان ملل به دارفور . كنترل آمریكا بر منابع نفت دارفور موقعیت سرمایه گذاری بسیار سود آوری را برای شركت های آمریكایی فراهم می كند و باعث از بین رفتن سرمایه گذاری چین در منطقه خواهد شد. این كار علاوه بر سود سرشار، رشد اقتصادی رقبای آمریكا را نیز كه ادامه رشد اقتصادی آنها وابسته به دسترسی مطمئن به نفت خارجی است، كند می سازد.
واشنگتن اتهامات اغراق آمیزی از نسل كشی را برای توجیه دخالت سازمان ملل متحد - كه آن را زیر نفوذ خود دارد- به كار می برد در حالی كه با طرحی مؤثر برای ایجاد صلحی كه مورد حمایت دولت سودان باشد و گسترش مأموریت نیرو های اتحادیه آفریقا را هم در بر داشته باشد، مخالفت می كند.
با این كه رئیس جمهور سودان، عمر حسن البشیر به عنوان شخص یكدنده ای معرفی می شود كه با فرستادن حافظان صلح سازمان ملل به دارفور مخالفت می كند، سودان هم اكنون نیرو های اتحادیه آفریقا را پذیرفته است و حتی برای تقویت مأموریت فعلی فرستادگان اتحادیه آفریقا در سودان اصرار می ورزد ولی چیزی كه هست با جانشین كردن آنها به وسیله نیرو های غربی مخالفت می ورزد.ترس بشیر این است كه حضور نظامی غرب در سودان دائمی شود و سودان كه نخستین كشور در جنوب صحرای آفریقاست كه استقلال خود را به دست آورده است، نخستین كشوری هم باشد كه دوباره استقلال خود را از دست بدهد و به یك مستعمره تبدیل شود.
برای مشكل سازان غربی اغتشاش و ناآرامی در دارفور، برای سوء استفاده، كم نیست. برخورد ها بر سر آب و زمین هایی برای چراندن دام ها بین كشاورزان و طوایف دامدار، ده ها سال است كه بیداد می كند و اكنون نقطه انفجار تازه ای پیش آمده است و آن این است كه چه كسی از منابع تازه یافته شده نفت در منطقه بهره بگیرد؟
به طور معمول ایالات متحده، بریتانیا، آلمان وسایر قدرت های غربی شعله تنش و اختلاف را بین قبایل یا كشور هایی دامن می زنند كه منابع شان یا نیروی كار ارزان شان از آنها هدف های جالبی ساخته است ولی سیاست كلی آنها جلوگیری از سرمایه گذاری خارجی است و تجارت با خارجی ها. برپا كردن این اغتشاش ها اغلب به عنوان زمینه ای برای دخالت به كار می رود، در حالی كه دلایل واقعی دخالت آنها به طور قطع ایجاد موقعیت مناسب برای سودبری است و برای این دخالت ها هم بدون استثنا و همیشه دلایل بشر دوستانه و نوع دوستانه ای عنوان می شود.
از ما انتظار می رود باور كنیم كشوری كه خدمات پزشكی را برای كلیه شهروندانش فراهم نمی كند، به خاطر توسعه دموكراسی و آزادی برای كسانی كه شهروند آمریكا نیستند و در آن سوی كره زمین زندگی می كنند میلیارد ها دلار هزینه می كند. یوگسلاوی را در نظر بگیریم.در آنجا ایالات متحده و آلمان، جدایی طلبی را تشویق كردند و سپس برخورد های متعاقب آن را به عنوان توجیه استقرار و حضور دائمی ناتو به كار بردند و آنگاه دارایی های عمومی و در مالكیت جامعه این فدراسیون تجزیه شده را به بخش خصوصی فروختند. در حالی كه برخورد های جدایی طلبان واقعی بود، در اهمیت آن بسیار اغراق می شد تا دخالت های خود را به عنوان انسان دوستی توجیه كنند.
واشنگتن برای برانگیختن احساسات مردم جهان علیه سودان، ادعا می كند كه برخورد های دارفور نسل كشی است و یك حركت جهانی را ایجاب می كند ولی شكی نیست كه به زودی و كم كم انگیزه های خود را در خواستار شدن تحریم سودان كه دولت آن نقش فراگیر و نافذی را در صنایع نفتی و پتروشیمی دنبال می كند، آشكار خواهد كرد. و آنگاه اعلام خواهد كرد كه كنترل سودان برمنابع نفت تهدیدی خواهد بود برای امنیت ملی آمریكا و مصالح سیاست خارجی اش.
واقعیت نشان می دهد كه این مصالح سیاست خارجی همان منافع بانك ها، شركت های عظیم و موروثی خانواده های سرمایه دار آمریكایی است كه سیاست آمریكا را در سودان شكل می دهد، نه نسل كشی ادعایی آنها. بدون شك قتل های خشونت آمیز زیادی در دارفور انجام گرفته است ولی نمی توان آنها را نسل كشی به حساب آورد و با این كه نمی توان دولت سودان را در این جنایت ها بی گناه دانست، ولی آنچه پیش آمده است همان است كه در باشگاه كشور های جنایتكار جنگی مانند آمریكا، بریتانیا و اسرائیل به آن ایمن سازی می گویند. در مورد نسل كشی به رغم اتهام ها و ادعا های واشنگتن، نظر كمیته دارفور سازمان ملل روشن است و آن این است كه هیچ نسل كشی در دارفور رخ نداده است.آنچه پیش آمده است پاسخ یا واكنش بی تناسب و شدید به وسیله دولت خارطوم است نسبت به حمله گروه های شورشی به جایگاه های پلیس و ساختمان های دولتی. این واكنش ها نسبت به همه گروه ها صورت می گیرد و نمی تواند هدفش انهدام آنها باشد.
خشونت در دارفور و مرگ هایی كه در نتیجه این خشونت ها پیش آمده است با استاندارد های سایر برخورد ها در سایر نقاط آفریقا ناچیز است.گفته می شود كه جنگ در كنگو از سال ۱۹۹۸ چهار میلیون نفر كشته بر جای گذاشته است. ولی آیا هیچ وقت راه پیمایی برای «نجات كنگو» ، نظیر راه پیمایی ها و تظاهرات برای «نجات دارفور» كه در سطح جهانی ترتیب داده شد، بر پا شده است ؟
می توان پیش بینی كرد كه آمریكا به طور سیستماتیك كوشش های صلح طلبانه اتحادیه آفریقا در دارفور را تضعیف خواهد كرد.واشنگتن و اروپایی ها یك دهه پیش با اتحادیه آفریقا به توافق رسیدند كه دخالت در ناحیه های بحرانی آفریقا را به وسیله نیرو های آفریقایی تأمین كنند و هزینه ایجاد این نیرو به وسیله آمریكا و انگلیس فراهم شد ولی توافق های آنها هرگز به طور كامل عملی نشد.
در اواسط سال ۲۰۰۶ واشنگتن اعلام كرد كه تأمین مالی نگاهداری نیرو های اتحادیه آفریقا انجام نخواهد شد و لازم است نیرو های قدرتمند تر سازمان ملل جای آنها را بگیرند زیرا نیرو های اتحادیه آفریقا كاهش یافته اند و تعدادشان كم تر از آن است كه بتوانند مؤثر واقع شوند.اگر این طور است چرا آمریكا و اروپا پول لازم را برای نگاهداری یك نیروی مؤثر اتحادیه آفریقا هزینه نمی كنند و چرا پولی را كه برای ایجاد و تقویت نیرو های سازمان ملل به كار می برند صرف تقویت نیرو های موجود اتحادیه آفریقا نمی كنند؟ استقرار نیرو های اتحادیه آفریقا در سودان برای دولت سودان پذیرفتنی است.دولت سودان خوشحال می شود كه استقرار یك نیروی عظیم اتحادیه آفریقا را مورد حمایت و تأیید قرار دهد ولی از نیرو های سازمان ملل كه از سربازان غربی تشكیل می شود و برای تغییر رژیم سودان به كار گرفته می شود هراسان است زیرا این نیرو ها سودان را زیر پاشنه استعماری غرب قرار خواهند داد.
اكنون یك بازی شطرنج در جریان است بین اعضای موافق و مخالف تهاجم به سودان در شورای امنیت، یعنی آمریكا و بریتانیا در یك طرف و چین در طرف دیگر و همچنین خارطوم كه باید پیش از استقرار نیرو های سازمان ملل موافقتش جلب شود. از نقطه نظر خارطوم و چین مخالفت صریح و فوری با مأموریت سازمان ملل ناخوشایند است زیرا این كار می تواند به آمریكا و واشنگتن دستاویزی برای تشكیل یك ائتلاف از كشور هایی كه مایل به تهاجم به سودانند، بدهد.از این جهت منافع این دو كشور سازش در مورد حافظان صلح شورای امنیت است تا زمانی كه بتوان سودان را زیر نظر نیرو های اتحادیه آفریقا قرار داد.
از طرف دیگر آمریكا و بریتانیا در نظر دارند كه به نفوذ سازمان ملل تا جایی كه می شود بیفزایند.این ملاحظات را می توان در عمل محتاطانه ای كه در ۱۲ ژوئن انجام شد مشاهده كرد و آن بررسی ایجاد یك نیروی جدید حافظ صلح است كه بیشتر، از نیرو های كشور های آفریقایی تشكیل شده باشد با فرماندهی اتحادیه آفریقا، ولی كلاً و در مجموع قدرت در اختیار سازمان ملل باقی می ماند.به این ترتیب كه فرمانده نیرو های اتحادیه اروپا حق تصمیم گیری داشته باشد ولی مقامات سازمان ملل، اگر موافق نباشند می توانند آن را نپذیرند.
با مورد ملاحظه قرار دادن تاریخچه ایالات متحده در مورد تغییر حكومت سودان و تصریح این كه كنترل سودانی ها بر صنعت نفت شان تهدیدی برای مصالح سیاست خارجی آمریكاست وهمچنین توجه استراتژیك به كار شكنی در مورد دسترسی چین به نفت آفریقا، چیزی نخواهد گذشت كه سازمان ملل دلیلی برای عدم موافقت خود با تصمیم فرماندهی اتحادیه آفریقا خواهد یافت و كنترل كامل این مأموریت را در دست خواهد گرفت.
در واقع برگرداندن سودان به قلمرو مستعمراتی غرب با صحنه سازی در مورد نیرو های حافظ صلح، ریسك بزرگی است ولی استفاده از ایدئولوژی تهاجم انساندوستانه، زمینه را برای آنها فراهم خواهد كرد كه برای رسیدن به اهداف خود از نیروی نظامی استفاده كنند.
استیفن گو ونز
مترجم: پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید