جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

قانونمند کردن تولید تریاک


قانونمند کردن تولید تریاک
تغییرات جوی و آب و هوایی امسال توانست در افغانستان کاری کند که نیروهای امریکایی طی شش سال تلاش در این کشور موفق به انجام آن نشده بودند. آب و هوای بد افغانستان در یک سال گذشته بخش قابل توجهی از محصول خشخاش را خراب کرد و در نتیجه سطح تولید تریاک در افغانستان به شدت کاهش یافت. در افغانستان مساله تولید مواد مخدر و نیروهای شبه نظامی دو مساله غیرقابل تفکیک به شمار می روند. کشت غیرقانونی تریاک در افغانستان در اواخر دهه ۱۹۷۰، دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ یکی از راه هایی بود که امریکایی ها از طریق آن هزینه و مخارج نیروهای شورشی را علیه دولت نجیب الله تامین می کردند. (نجیب الله رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک افغانستان از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ بود که در سال ۱۹۹۶ توسط طالبان در کابل کشته شد) بسیاری از مجاهدانی که در آن دوران به لطف درآمد تجارت تریاک در خدمت سازمان اطلاعات امریکا (سیا) علیه نیروهای جمهوری دموکراتیک می جنگیدند امروز از اعضای قدرتمند دولت حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به شمار می روند که خود به کمک امریکا به راس قدرت صعود کرده است. همین ارتباطات برای تضمین عدم موفقیت دولت کرزی در مبارزه با کشت تریاک کافی به نظر می رسد.
در همین زمینه «اداره مبارزه با مواد مخدر» ایالات متحده که به اختصار «دی آی ای» خوانده می شود و ظاهراً جدی ترین و صادق ترین نهاد امریکایی در زمینه مبارزه با مواد مخدر است در سال ۲۰۰۵ توانست ۹ تن تریاک از خانه شیر محمد آخوندزاده که والی وقت ولایت هلمند بود، کشف کند. او مدت ها بعد از این رسوایی با تایید مراجع امنیتی بریتانیایی و امریکایی جواز حضور در انتخابات را دریافت کرده و پس از آن به مجلس افغانستان راه یافت. نمونه دیگری که دست داشتن مقامات دولت کرزی در کشت و تولید تریاک را فاش می کند به عزت الله واصفی رئیس اداره مستقل مبارزه با فساد در افغانستان مربوط می شود. واصفی در دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای اتحاد جماهیر شوروی مدتی را در ایالات متحده گذراند و درست در همان دوران یعنی در ژوئیه سال ۱۹۸۷ در هتل «سزار پلس» که یکی از مجلل ترین هتل های لاس وگاس است، با ۶۰۰ گرم هرویین دستگیر شد.
علاوه بر اینها گفته می شود احمد ولی کرزی برادر ناتنی رئیس جمهور تواناترین کسی است که در نظام دولتی افغانستان امروز از قاچاقچیان مواد مخدر حمایت می کند. در چنین شرایطی هیچ جای تعجب نیست که میزان تولید مواد مخدر در افغانستان به رغم «مبارزات» نیروهای امریکایی و دولت کرزی، کاهش پیدا نمی کند.
در گزارش فوری که سازمان ملل اواسط سال ۲۰۰۸ درباره وضعیت افغانستان منتشر کرد تخمین زده شده میزان تولید تریاک در این کشور طی سال ۲۰۰۷ بالغ بر ۸۲۰۰ تن بوده است و با توجه به رشد فعالیت های طالبان گمان می رود این میزان طی سال ۲۰۰۸ به طور قابل ملاحظه یی افزایش یافته باشد. این در حالی است که در روزگار حکومت نجیب الله در اواخر دهه ۱۹۸۰ متوسط تولید خشخاش حدود ۳۰۰ تن در سال بود.
درآمد قاچاق مواد مخدر به عنوان منبع تامین هزینه های نیروهای طالبان و دیگر شبه نظامیان شورشی در افغانستان رفته رفته به یک واقعیت تاریخی این منطقه تبدیل می شود و با این حال نیروهای غربی و امریکایی مستقر در افغانستان تازه از اواخر سال ۲۰۰۶ و اوایل ۲۰۰۷ به طور رسمی پیوستگی مساله مواد مخدر و طالبان را پذیرفتند. اوایل سال ۲۰۰۷ بود که ژنرال دن کی مک نیل فرمانده نیروهای ایساف در افغانستان در یک سخنرانی گفت؛ «تصور نمی کنم بدون توجه به مساله تریاک بتوانیم مشکل طالبان را در افغانستان حل کنیم.» اکنون سالانه یک میلیارد دلار برای مبارزه با مواد مخدر در افغانستان هزینه می شود و با این حال هنوز از میزان تولید تریاک در این کشور کاسته نشده است. به همان نسبت که نیروهای امریکایی در مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر ناموفق تر عمل می کنند و زمین های بیشتری در افغانستان زیر کشت خشخاش می رود، به همان نسبت قدرت طالبان نیز در رویارویی نظامی با نیروهای بین المللی و ارتش ملی افغانستان افزایش پیدا می کند. این در حالی است که ایران در همسایگی افغانستان سالانه برای مبارزه با مواد مخدر تنها معادل یک دهم بودجه امریکا برای مبارزه با مواد مخدر در افغانستان را هزینه می کند و با این وجود بر اساس آمار هشت بار از نیروهای امریکایی موفق تر عمل می کند و البته سالانه ۳۰۰ سرباز خود را نیز در این راه از دست می دهد.
با افزایش کشت خشخاش طی سال های اخیر و سرازیر شدن محصول تریاک بازار های داخلی افغانستان اکنون اشباع شده و قیمت تریاک به شدت کاهش پیدا کرده است. تریاکی که در سال ۲۰۰۶ هر کیلو ۹۴ دلار در افغانستان داد و ستد می شد در سال ۲۰۰۷ به ۸۶ دلار در هر کیلو تنزل قیمت پیدا کرده است و در سال ۲۰۰۸ این رقم شاهد نزول بیشتری بوده است. این در حالی است که کشاورزان افغانی در ازای هر کیلو تریاک حدود ۳۵ دلار دریافت می کنند. ما به التفاوت قیمت بازار و قیمت خرید تریاک از کشاورزان درآمدی است که نصیب طالبان به عنوان نیروی اصلی قاچاق مواد مخدر در افغانستان می شود. به لطف همین درآمد هر سرباز طالبان ماهانه از کمیته مرکزی نیروهای طالبان ۳۰۰ دلار دستمزد دریافت می کند، در حالی که درآمد هر سرباز افغانی ارتش ملی این کشور حدود ۴۰ دلار در ماه است. در برخی نقاط افغانستان قاچاقچی های مواد مخدر ملزم هستند حقوق سربازان طالبان را به صورت مستقیم پرداخت کنند. در مقابل حقوق کم نیروهای دولتی به شیوه های مختلفی موجب کاهش کارایی نیروهای دولتی افغانستان شده است. برای مثال پدیده یی که ارتش افغانستان و نیروهای فاسد پلیس این کشور به آن گرفتار شده وجود سربازهای غیر واقعی فراوان است. در آمار رسمی سربازان و حقوق بگیران ارتش ملی شمار زیادی از افرادی ثبت شده اند که وجود حقیقی ندارند و تنها یک نام هستند و مختصری مشخصات جعلی. حقوق این افراد نصیب افسران مافوقی می شود که این شخصیت ها را در نظام بورو کراتیک ارتش افغانستان ثبت کرده اند و در واقع از این طریق کسری حقوق خود را جبران می کنند. اما در عمل این مساله موجب می شود ارتش افغانستان نیروهای بسیار کمتری از آمار رسمی در اختیار داشته باشد و در نتیجه کارایی آن نیز به همان نسبت کاهش پیدا می کند. در چنین فضای فاسد و ناکار آمدی طبیعی است مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان سرنوشتی جز شکست نداشته باشد.
در سال ۲۰۰۷ ایران موفق شد ۲۳۱ هزار و ۳۵۲ کیلوگرم تریاک تولیدی افغانستان را در خاک ایران کشف و معدوم کند. این در حالی است که طی همین مدت عملیات مشترک ناتو و نیروهای افغانستان در داخل این کشور فقط ۹۰ هزار و ۹۹۰ کیلوگرم تریاک را کشف و معدوم کرد. علاوه بر این در همین مدت ۹ هزار و ۷۹ کیلوگرم هرویین در افغانستان از تولیدکنندگان و قاچاقچیان کشف شد در حالی که پاکستان ۲۴ هزار و ۳۴۱ کیلوگرم، ایران ۱۲ هزار و ۴۹۳ کیلوگرم و چین ۹ هزار و ۸۵ کیلوگرم از هرویین افغانی را طی همین دوره در مرزهای خود کشف کردند. در واقع افغانستان تولیدکننده ۹۰ درصد تریاک و هرویین جهان به شمار می رود و با این حال فقط ۲۷ درصد از تریاک و ۱۰ درصد از هرویین کشف شده در جهان سالانه در این کشور به دست نیروهای دولتی مبارزه با مواد مخدر می افتد. با نگاهی مختصر به این آمار و افزودن اندکی طبع طنز می توان گفت نیروهای ناتو در حقیقت افغانستان را به محلی امن برای کشت و تولید تریاک تبدیل کرده اند.
نا کار ایی نیروهای مبارزه با مواد مخدر افغانستان همچنین منجر به پیدایش یک مثلث خطرناک دیگر در غرب این کشور و در مجاورت مرزهای ایران و پاکستان شده است. ۷۰ درصد از تریاک تولیدی افغانستان و ۹۰ درصد از هرویین ساخت این کشور در همین منطقه کشت و تولید می شود و بخش اعظم شبکه راه های مورد استفاده قاچاقچیان مواد مخدر در همین مثلث قرار دارد. تخمین زده می شود شبکه راه های نقل و انتقال مواد مخدر در افغانستان شامل ۱۱۰ راه و جاده شود. کشت خشخاش و تولید تریاک و هرویین در این مناطق فعالیتی است که به طور کامل مورد حمایت طالبان قرار دارد. میزان تولید مواد مخدر در این منطقه از میزان تولید در هلال طلایی معروف جنوب شرق آسیا در دوران اوج آن در دهه ۱۹۸۰ فراتر رفته است.
افغانستان مرزی به طول ۹۲۰ کیلومتر با ایران دارد که بیشتر مناطق آن صحرایی است و عبور از مرز در این مناطق دورافتاده کاری ساده به شمار می رود. ایرانی ها در این سوی مرز که خاک ایران به شمار می رود قلعه های دیده بانی متعددی بنا کرده اند تا کنترل خود را بر این مرز خطرناک حفظ کنند و علاوه بر این ۲۸ قلعه دیده بانی نیز در آن سوی مرز برای افغانی ها بنا کرده اند. دردسر ساز ترین منطقه در این مثلث استان بلوچ نشین نیمروز است که در جوار مناطق بلوچ نشین مرزی ایران و پاکستان در منتهی الیه جنوب غربی این منطقه قرار گرفته و با ولایت هلمند افغانستان هم مرز است. همبستگی قومی بلوچ ها به کسب و کار تولید تریاک و هرویین به نوعی رونق بخشیده و امنیت آن را تضمین کرده است. از سوی دیگر نیروهای طالبان که اکثراً از پشتون های افغانستان تشکیل شده اند به شدت از مراکز تولید هرویین در استان نیمروز و به ویژه در شهر برامچه حمایت می کنند چرا که کیفیت هرویین این منطقه نوعی پرستیژ در داد و ستد مواد مخدر محسوب می شود. به این ترتیب هیچ یک از عملیات نیروهای ائتلاف بین المللی و نیروهای دولتی افغانستان تاکنون نتوانسته است بر روند تولید هرویین در این منطقه تاثیرگذار باشد.
خودفروختگی برخی عناصر دولتی افغانستان در این بین که به رغم خطاها همچنان از حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر دولت های حاضر در ائتلاف بین الملل برخوردار هستند در این بین شرایط را وخیم تر می کند. قراردادهای چند میلیون دلاری و حق مشاوره و کمیسیون های سخاوتمندانه هر ساله به شرکت های خصوصی امریکایی و بریتانیایی تعلق می گیرد تا راهکارهای جدیدی برای مبارزه با تجارت روز افزون مواد مخدر در افغانستان پیدا کنند اما ظاهراً در تمام این مدت هرگز کسی نپرسیده است این هزینه های سرسام آور چه نتیجه یی در بر داشته است. یک شرکت مقاطعه کار امریکایی برای مثال در همین راستا ۷۰ میلیون دلار از دولت امریکا دریافت کرد تا یک دوره یک ساله برای نیروهای پلیس افغانستان برگزار کرده و آنها را برای مبارزه با تجارت مواد مخدر آماده کند. اما دو ماه بعد به محض اینکه آخرین بخش هزینه ها نیز پرداخت شد ناگهان شرکت امریکایی ناپدید شد و دیگر اثری از آن مشاهده نشد. چنین رویدادهایی در افغانستان چندان عجیب و غیرمعمول به نظر نمی رسند.
دولت افغانستان نیز طی شش سال گذشته ۱۴ میلیارد دلار کمک در این زمینه دریافت کرده است اما هیچ نشانه یی وجود ندارد که از این کمک ها به درستی و صادقانه استفاده شده است. بالعکس اگر کسی بخواهد نشانه یی از سوء استفاده از این کمک ها پیدا کند کار چندان دشواری پیش رو نخواهد داشت؛ ده ها منزل ویلایی که زشت و باسمه یی اما با صرف میلیون ها دلار در ییلاق های اطراف کابل مانند شرپور و وزیر اکبر خان بنا شده اند به مسوولان عالی رتبه دولتی تعلق دارند که بسیاری از آنها در سازمان های ذی ربط مبارزه با مواد مخدر فعالیت می کنند. شماری از این خانه های ویلایی به خارجی های مقیم افغانستان اجاره داده می شود. نظام فاسد مالی وابسته به تجارت مواد مخدر، سیاست بیمار وابسته به تجارت مواد مخدر و تروریسم وابسته به تجارت مواد مخدر سه مولفه شومی هستند که فضای امروز افغانستان را شکل می دهند. حدود ۳۰۰ هزار شهروند افغانی که به نحوی توانسته اند خود را با یکی از این سه مولفه شوم همراه کنند سالانه هزاران دلار درآمد از این راه کسب می کنند در حالی که بیش از ۲۸ میلیون شهروند افغانی (که در افغانستان ساکن هستند) به طور متوسط ماهانه ۳۵ دلار درآمد دارند. این به معنای شکست کامل پروژه افغانستان در زمینه تشکیل جامعه مدنی در این کشور جنگ زده و فقیر است.
نیروهای امریکایی که مسوول مبارزه با کشت خشخاش و تولید تریاک هستند با «شجاعت» تمام تنها به حمله به مزارعی بسنده می کنند که کشاورزان فقیر افغان از روی استیصال و ناچاری در آنها به کشت خشخاش پرداخته اند. اما بیشتر محصول این مزارع از سوی قاچاقچیان پیش خرید شده و کشاورزانی که زیر بار سنگین دیون و وام قاچاقچی ها هستند زمانی که محصول خود را از دست می دهند چاره یی جز این ندارند که قرض خود را با فروختن دختران و خواهران خود به قاچاقچی ها جبران کنند یا توسط آنها کشته شوند و تمام دارایی و خانواده شان به یغما رود. این در حالی است که نیروهای امریکایی برای حمایت از این کشاورزان در برابر قاچاقچی ها خود را به زحمت نمی اندازند.
هم اکنون برآورد می شود که کشت خشخاش به طور مستقیم محل درآمد ۱۴ میلیون افغان به شمار می رود. خیلی از کشاورزان به لطف کشت خشخاش می توانند سطح زندگی نسبتاً متوسطی را تجربه کنند. به همین خاطر همان طور که تجربه تاسف بار شش سال گذشته نشان داده است مبارزات سرسختانه تر برای ریشه کن کردن کشت خشخاش و دیگر اشکال مواد مخدر نتیجه یی در بر نخواهد داشت. این مساله در واقع مشکلی نیست که با افزایش نیروهای نظامی در افغانستان بتوان با آن مقابله کرد بلکه این مساله در عمق خود ماهیتی سیاسی دارد. در کشوری که راه اندازی یک کارخانه تولید نوشابه های گاز دار به مثابه طلیعه صنعتی شدن از سوی دولت تبلیغ می شود و حتی هیچ یک از کارخانه های نیمه ویران نساجی و سیمان دهه ۱۹۸۰ هنوز احیا نشده اند، نمی توان امیدی به بهبود شرایط اقتصادی داشت و چنین چشم اندازی آینده مبارزه با تجارت پر سود مواد مخدر را در این کشور تیره تر می کند. برای ریشه کن کردن کشت و تولید تریاک باید پیش از هر چیز جایگزین هایی مناسب تر، انسانی تر و عملی تر به عنوان منبع درآمد طبقه فقیر افغان ارائه شود و امکان ارائه چنین جایگزین هایی با سیاست های درست دولت افغانستان میسر می شود.
علاوه بر این شبکه عظیمی وجود دارد که میزان تقاضای جهانی تریاک را هر ساله محاسبه می کند، مواد شیمیایی لازم را برای تبدیل تریاک به هرویین سفارش می دهد و در نهایت محصولات نهایی را در سطح بین المللی پخش و جا به جا می کند. در منطقه کورکی در شمال استان نیمروز تریلرهای عظیم که تانکرهای نفت را به دنبال خود می کشند از ایران وارد افغانستان می شوند تا تانکرهای کوچک تر را با محموله های نفت، بنزین، گازوئیل و کروزن پر کنند. شماری از این تریلرهای عظیم که هنگام ورود به افغانستان با خود کالاهایی را قاچاق می آورند و پیش از بازگشت هرویین و تریاک را که از فروشندگان محلی افغان خریده اند، برای قاچاق به ایران جا سازی می کند و تمام اینها درست زیر چشم ماموران پلیس و گمرک افغانستان اتفاق می افتد که با بی تفاوتی از جایگاه های دیده بانی خود که معمولاً بالاتر از محوطه پارکینگ گمرک قرار دارد، داد و ستد هرویین و نحوه جا سازی آن را تماشا می کنند.
در قسمت های شمالی تر به طرف هرات قاچاق به شیوه یی حتی گستاخانه تر انجام می شود. اینجا جایی است که به راحتی می توان صدای حرکت کاروان های قاچاق مواد مخدر را شنید که معمولاً خودروهایی مجهز به موشک های ضدتانک، آر پی جی و مسلسل های سنگین دوشکا آنها را اسکورت می کنند. اینها نیز از همین مرز طولانی صحرایی با ایران تجارت و کسب و کار خود را رونق می دهند و از محل درآمد این تجارت پر سود است که استطاعت خرید جنگ ابزارهای سنگین و گرانقیمت را دارند. در مجموع عملیاتی که برای قاچاق مواد مخدر در این منطقه صورت می گیرد عملیاتی دقیقاً حساب شده و سازماندهی شده است.
علاوه بر این عملیات دولتی در افغانستان برای ایجاد ثبات بیشتر موجب دردسر شهروندان افغان است و برنامه های توسعه جز روی کاغذ و گزارش های دولتی نمودی قابل تشخیص ندارند. روستایی های افغان که نزدیک مرز ایران سکونت دارند باید شخصاً بهای تامین امنیت و آرامش خود را بپردازند. از نمونه برنامه های توسعه که تاکنون میلیون ها دلار صرف آن شده است نیز فقط می توان به ۶۰۰ متر راه آسفالته اشاره کرد که پس از کیلومترها رانندگی در بیابان هایی که مسیر تردد کاروان های قاچاق است، در شرق اسلام قلعه، شهری نزدیک به مرز ایران، به آن می رسید. از اسلام قلعه به طرف کوهاسان این تنها راه آسفالت به شمار می رود که به وضوح تنها برای مستند کردن گزارش های دولتی و خصوصی به اسناد تصویری احداث شده است. در پایان این مسیر ۶۰۰ متری تابلوی بزرگی نصب شده و روی آن نوشته شده است که این «جاده» توسط «سازمان توسعه بین الملل ایالات متحده» (USAID) ساخته شده است. گزارش هایی که از این گونه برنامه های صوری توسعه تهیه می شود به شرکت های پیمانکار امریکایی و افغانی اجازه می دهد، بودجه های عظیم تری از برنامه توسعه افغانستان را به خود اختصاص دهند در حالی که به رغم صرف این هزینه های هنگفت، زیر ساخت های توسعه افغانستان هنوز شکلی جدی به خود نگرفته است.
در نزدیکی مسیر ۶۰۰ متری آسفالته این منطقه مرزی وقتی از صاحب یک دکان خیاطی و چند ساکن محلی دیگر راجع به توسعه افغانستان پس از حمله امریکا در سال ۲۰۰۱ و تغییراتی که در زندگی آنها پدید آمده است، می پرسیم، پاسخی می شنویم که حاکی از خشم آنها از سوء استفاده های شرکت های امریکایی و شرکای افغانی آنهاست که به دولت کرزی وابسته اند. این افراد بیش از آنکه از ایالات متحده یا دولت کابل قدر دانی کنند، سپاسگزار ایران هستند که به آنها برق داده و شاهراه سه بانده یی از مشهد به هرات کشیده که موجب رونق اقتصاد این ناحیه شده است. آنها همچنین دولت هند را به خاطر پروژه ساخت سدی روی رودخانه «هریرود» می ستایند. اما جای شگفتی است که این مردم همچنان از دوران حکومت نجیب الله به نیکی یاد می کنند. آنها می گویند در دوران حکومت نجیب الله هرچند ممکن بود ماهی ۳۵ دلار درآمد داشته باشیم اما باز می شد راحت زندگی کرد و ماهی پنج دلار از آن درآمد را هم پس انداز کرد اما امروز اگر ۱۵۰ دلار هم در ماه درآمد داشته باشی باز هم پس انداز کردن غیرممکن است.
یکی از شیوه های مبارزه با تولید تریاک که اکنون مد نظر دولت افغانستان نیز قرار گرفته است قانونی کردن کشت خشخاش مانند سیاست ترکیه در دهه ۱۹۷۰ است. یک سازمان بریتانیایی که مرکز آن در لندن قرار دارد، پس از مطالعات وسیع میدانی طرحی پیشنهاد کرده است که به (P۴M) موسوم شده و از مورد حمایت گسترده پارلمان اروپایی نیز قرار گرفته است. بر اساس این طرح با تشکیل شوراهای روستایی در افغانستان نظارت بر کشت خشخاش به این شوراها سپرده شده و از محصول آنها برای تولید مرفین و سایر محصولات دارویی استفاده شود. این شوراها مسوولیت اعطای جواز کاشت، تعیین میزان تولید و نظارت بر فروش خشخاش را بر عهده خواهند گرفت و برای اجرای این مسوولیت برخی اختیارات تنبیهی نیز برای جریمه کشاورزان خاطی به آنها داده خواهد شد. در مقابل دولت مرکزی افغانستان مسوولیت تامین امنیت طرح فوق را تقبل خواهد کرد. ضمناً بر اساس این طرح پروسه تبدیل خشخاش به مرفین در داخل مجموعه های بسته کشت خشخاش صورت می گیرد و درآمد حاصل از آن صرف توسعه روستاهای افغانستان می شود.
در این طرح کشاورزانی که هر سال نتوانند حداقل میزان خشخاش تعیین شده از سوی شورا را تولید کنند جریمه شده، سال آینده جواز کاشت خشخاش دریافت نخواهند کرد و به جای آن از سوی شورا ملزومات کشت جایگزین زعفران، گردو و سیب در اختیارشان قرار خواهد گرفت. به این ترتیب شورا هر ساله کف میزان تولید خشخاش را افزایش داده و به تدریج کشاورزان بیشتری را از دایره تولید خشخاش بیرون می کند تا جایی که تولید خشخاش به تدریج در افغانستان از بین می رود.
این طرح در نگاه اول مزایای بسیاری دارد، از جمله اینکه کشاورزان افغانی را از دایره مجرم ها خلاص می کند و موجب می شود بی آنکه نیازی باشد به نیروهای طالبان متوسل شوند به کسب و کار پیشین خود ادامه دهند و همین مساله ممکن است موجب خشک شدن سرچشمه های تامین مالی نیروهای طالبان شود. از سوی دیگر این طرح به صورت تدریجی کشاورزان را به سمت کاشت سایر محصولات سوق می دهد و کمترین فشار را بر طبقه فقیر و ضعیف کشاورزان افغان وارد می آورد و علاوه بر این طی چند سال به نقطه یی می رسد که افغانستان دیگر بزرگ ترین تولیدکننده خشخاش در جهان به شمار نخواهد رفت.
در کنار تمام اینها مساله قیمت مرفین در بازارهای دارویی جهانی است که تولید قانونی این محصول در افغانستان هم از یک سو می تواند طی سال های آینده به اقتصاد این کشور کمک کند و هم موجب کاهش قیمت داروهای حاوی مرفین در بازارهای جهانی شود. هم اکنون به رغم ادعای برخی مراجع جهانی مانند «هیات بین المللی نظارت بر مواد مخدر» درباره اشباع بازار جهانی مرفین تخمین زده می شود که برای تعدیل قیمت این ماده دارویی سالانه به تولید ۱۴۰ تن مرفین مازاد در جهان نیاز است. این در حالی است که بازار این ماده دارویی در حال حاضر با محصولات کشت شده در ترکیه و هند تامین می شود که میزان مرفین موجود در آنها بسیار پایین تر از محصول مرغوب افغانستان است. (میزان مرفین در شیره خشخاش هند و ترکیه کمتر از ۳۰ درصد است.) این به آن معناست که افغانستان به راحتی با قانونمند کردن کشت خشخاش می تواند کسری بازار جهانی این ماده پایه بسیاری از مسکن ها را تامین کرده و قیمت آن را به سود بیماران کاهش دهد و در همین حال سود سرشاری را نیز برای توسعه روستاهای خود به این کشور سرازیر کند.
هم اکنون تنها هشت کشور حدود ۸۰ درصد مرفین تولیدی جهان را مصرف می کنند و برای مثال در ایالات متحده که یکی از این هشت کشور به شمار می رود متوسط سرانه میزان مصرف مرفین سالانه ۵/۵۵ گرم است. با این حال در همین جامعه ایالات متحده تنها ۴۰ درصد بیماران نیازمند به این دارو توان خرید آن را دارند و هر قرص ۱۰ میلی گرمی مرفین در بازارهای امریکا و بریتانیا حدود ۶۰ دلار قیمت دارد. در کشورهای تولیدکننده مثل هند قیمت هر یک قرص ۱۰ میلی گرمی حدود سه سنت است.
البته مساله یی که در این طرح مد نظر قرار نگرفته است تداوم تقاضا در بازار غیرقانونی خشخاش و تریاک است که در صورت درست عمل نکردن هر یک از اجزای این طرح، اعم از شوراهای روستایی و نیروهای دولت مرکزی، این طرح را با خطر شکست مواجه می کند. با این وجود دولت افغانستان با این طرح مخالفت می کند و به نظر می رسد این مخالفت بیش از آنکه بر اساس استدلال باشد به این خاطر است که دولت های بریتانیا و امریکا با این طرح موافق نیستند.
اما دولت افغانستان در این بین باید مد نظر داشته باشد که عدم موفقیت کابل و نیروهای بین المللی در مقابله با طالبان و کشت خشخاش در این کشور مساله یی صرفاً داخلی به شمار نمی رود و افزایش کشت خشخاش در افغانستان تهدیدی هم برای کشورهای همسایه و هم برای کشورهای دور از مرزهای افغانستان مانند هند به شمار می رود. شاهد این مساله افزایش میزان کشف هرویین تولیدی افغانستان در استان پنجاب هند است که هم اکنون به ۵۰۰ کیلوگرم در سال رسیده است؛ میزانی حدود سه برابر بیشتر از رکورد سال های قبل. در همین حال شمار معتادان هرویین در این استان هند نسبت به چهار سال گذشته سه برابر شده است. این آمار بهتر از هر چیز نشان می دهد دولت افغانستان در برابر منطقه گسترده یی از خاورمیانه، شبه قاره و آسیای مرکزی مسوول است و باید با دقت بیشتری سیاست های آتی خود را انتخاب کند.
رومش باتاچارجی
ترجمه؛ آرش مومنیان
منبع؛ مجله فرانت لاین هند
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید