سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


دانش اقتصاد اسلامی از امکان تا واقعیت


دانش اقتصاد اسلامی از امکان تا واقعیت
پیشینه اقتصاد اسلامی به صدر اسلام و تشکیل حکومت اسلامی برمی گردد. پیامبر اکرم (ص) بعد از ورود به مدینه به رغم گرفتاری های فراوانی که درباره تثبیت کلیت نظام اسلامی داشتند در فرصت های مناسب اهداف و اصول اقتصادی آن را بیان کرده و ضمن تشریح قوانین اقتصادی با سیاستگذاری های مناسب، زمینه رشد اقتصادی جامعه را فراهم آوردند.
در دوران تمدن اسلامی نیز آثار فراوانی درباره مباحث و موضوعات اقتصادی به وسیله فقیهان و دیگر متفکران مسلمان به نگارش درآمد. فقیهان، بخش مهمی از آثار ارزشمند فقهی خود را به مباحث اقتصادی اسلام اختصاص دادند و تألیف های فراوانی به یادگار گذاشتند. کتاب هایی درباره خمس، زکات، بیع، اجاره و مضاربه و ... از نمونه های این تألیف ها هستند. همان طور که بخش مهمی از رساله های توضیح المسائل و استفتائات فقیهان و مراجع تقلید نیز پاسخگوی مسائل اقتصادی عامه مردم بوده است.
در دهه های اخیر، افزون بر کتاب های فقهی، کتاب هایی درباره موضوع هایی چون مالکیت، بهره و ربا، مالیات های اسلامی، بیمه و ... نیز نگاشته شد. خصوصیت بیشتر این آثار، تک نگاری و فقدان نگاه جامع و نظام وار به بحث های اقتصادی اسلام است. نخستین اثر که این نقص را مرتفع ساخت کتاب اقتصاد شهید صدر بود که درصدد استنباط و تدوین نظام اقتصادی اسلام برآمده و کوشید تا مباحث مهم اقتصاد اسلامی را به صورت یک نظام منظم طراحی کرده و تفاوت های اساسی آن را با نظام های اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیسم بیان کند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز کتاب ها، مقالات و تحقیق های فراوانی درباره مسائل اساسی اقتصاد اسلام و بویژه موضوعاتی چون بانکداری، بخش عمومی، اقتصاد خرد و کلان و... تألیف و همایش های فراوانی نیز برپا شده است و به رغم بی مهری ها و تنگ نظری ها، اقتصاد اسلامی جای خود را در محافل علمی باز کرده است.
یکی از موضوعات مهم و اساسی که بسیاری از متفکران اقتصاد اسلامی به آن پرداخته اند ماهیت، روش تحقیق و قلمروی دانش اقتصاد اسلامی است.
آشنایان با اقتصاد اسلامی می دانند که دین اسلام، دین نظام مند بوده و در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارای نظام است که باید از آیات، روایات و فتاوای فقیهان کشف شود، همانا بحث و اختلاف در این است که اسلام افزون بر نظام اقتصادی، آیا دارای علمی تحت عنوان دانش اقتصاد اسلامی نیز هست و اگر جواب مثبت است روش تحقیق چیست و قلمروی آن تا کجا است
هر یک از موافقان و مخالفان افزون بر این که دارای طیف های متفاوتی هستند درباره مدعای خود نیز از روش های گوناگونی استفاده کرده اند. عده ای با روش تاریخی افزون بر نفی علم اقتصاد اسلامی، امکان تحقّق چنین علمی در آن دوران را نیز نفی کرده اند در حالی که گروه دیگر با شاهد قراردادن مطالعه های اندیشه ورانی چون ابن خلدون، ابویوسف، ابن قدامه و دیگران،
در صدد اثبات تحقّق علم اقتصاد اسلامی در تمدن اسلامی برآمده اند.
از طرفی برخی با تحلیل های عقلانی موضوع نفی یا اثبات دانش اقتصاد اسلامی را مطالعه کرده اند. گروهی چون شهید صدر معتقدند: دانش اقتصاد عبارت از این است که ابتدا اطلاعات از روی داده های واقعی اقتصادی، جمع آوری شده، و براساس مطالعات علمی پردازش، و آن گاه قوانین مربوط به آن ها کشف شود. و لازمه آن این است که مکتب اقتصادی اسلام در جامعه پیاده شود، و هنوز چنین اتفاقی در جوامع اسلامی نیفتاده است (صدر، اقتصادنا: ص ۳۳۴).
در مقابل برخی معتقدند همان گونه که در دانش اقتصاد متعارف ابتدا مدل ها براساس فرض های مطلوب طراحی شده، مطابق با واقعیت های موجود تعدیل می شوند (مانند مدل بازار رقابت کامل)، در اقتصاد اسلامی هم می توان مدل را براساس مطلوب های برگرفته از مکتب اخذ کرد و میزان انطباق رفتار مسلمانان را با آن الگوها سنجید. به اعتقاد این گروه؛ اسلام، با ارتکاب برخی محرمات یا کوتاهی در انجام برخی واجبات ، مستحبات و مکروهات از وجود شخص مسلمان رخت برنمی بندد و اندیشه ور اقتصاد در مطالعه رفتار اقتصادی ، در جست وجوی مسلمانان پارسا و خیّر، به منظور الگوسازی نیست؛ بلکه به دنبال بررسی رفتار مسلمانی عادی است که گاهی مرتکب خطا و گاهی صواب می شود، گاهی بشدت پایبند دستورهای دین و گاهی بی مبالات است (فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ش ،۱۲ ص ۱۴۲).
دادگر چنین دانشی که با مبانی نئوکلاسیکی از رفتار مسلمانان به دست آمده را دانش اقتصاد مسلمانی می داند و با توسعه معنای علم و نفی انحصار معنای پوزیتیویستی آن، می گوید: می توان آموزه های اقتصادی اسلام را در قالب مطالعات روش مند، قابل انتزاع و پیداکردن یک رابطه تئوریک بین اجزای درونی آن ارائه کرد .
منان معتقد است در اقتصاد اسلامی نمی توان آن گونه که مرسوم است بین اقتصاد دستوری و اثباتی تفکیک کرد و باید اقتصاد را در کلّ به صورت دانش اجتماعی یکپارچه که متأثر از ارزش ها نیز هست مورد مطالعه قرار داد. وی هرگونه تلاش برای تفکیک را به لحاظ این که ممکن است به تولّد سکولاریسم در اقتصاد اسلامی بینجامد انکار می کند (نقدونظر، سال ،۵ ش ۱و ،۲ ص ۲۶۳).
منذر قحف نیز با بررسی آموزه های اقتصادی برگرفته از آیات و روایات، دو تعریف از اقتصاد اسلامی ارائه می کند.
الف) اقتصاد اسلامی، به معنای بررسی نظام اقتصادی اسلام که شامل ویژگی ها و نهادهای اصلی اقتصاد اسلامی است که منابع اساسی اسلام یعنی قرآن و سنت به آن ها اشاره کرده؛ چنان که حدود چارچوب قانونی آن را، فقه اسلام و حدود انگیزه رفتاری و الگوی شکل روانی آن را، اخلاق اسلام بیان می دارد؛
ب) اقتصاد اسلامی، به صورت بررسی رفتار اقتصادی انسان که از دو مصدر معرفت، یعنی وحی و تجربه انسانی ناشی است.
وی نوع دوم را که شبیه دانش اقتصاد است تحلیل اقتصادی اسلامی می نامد (فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ش ،۱۸ ص ۱۶۲).
زرقا نیز همانند قحف معتقد به وجود علم اقتصاد اسلامی است، وی مقوله های اقتصاد اسلامی را به ارزشی و وصفی تقسیم کرده و دسته اوّل را فقه، که در جای دیگر مکتب اقتصادی نامیده و دسته دوم را علم اقتصاد اسلامی می داند. و در تفاوت این دو می گوید:
تفاوت اساسی میان فقه و علم اقتصاد اسلامی در این است که هدف اصلی فقه، دستیابی به گزاره های ارزشی یعنی احکام شرعی است و این احکام ارزشی، نسبت بسیار بالایی از مادّه فقه را تشکیل می دهند حال آن که هدف اصلی علم اقتصاد اسلامی (و اقتصاد اثباتی) عبارت از دستیابی به گزاره های وصفی است که واقعیت را مشخص و بین پدیده های اقتصادی ارتباط برقرار می کنند (فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ش ،۱۵ ص ۱۲۹).
هادوی تهرانی و مصباحی مقدم، ضمن این که به دانش اقتصاد اسلامی اعتقاد دارند، آن را با اقتصاد متعارف متفاوت می دانند. هادوی تهرانی معتقد است:
دانش اقتصاد اسلامی در عین حال که شباهت های زیادی با اقتصاد متعارف دارد، دو تفاوت اساسی در پیش فرض ها و روش تحقیق با آن دارد (فصلنامه پژوهشی امام صادق ،
ص ۲۱۰).
مصباحی مقدم نیز با توجه به مبانی، معتقد است:
اقتصاد لیبرال مبتنی بر دئیسم، اومانیسم، رشنالیسم و سیانتیسم است در حالی که اقتصاد اسلامی از اصولی چون ربوبیت خداوند، اختیار انسان و محوریت خداوند تبعیت می کند (همان: ص ۲۲۲ - ۲۲۳).
یکی دیگر از مباحث دانش اقتصاد اسلامی، قلمرو آن است. برخی مطرح کرده اند که دامنه علم اقتصاد اسلامی، محدود به رفتار مسلمانان می شود و برخی آن را درباره همه زمان ها و مکان ها شامل می دانند. زرقا در این باره می گوید:
به نظر می رسد پاسخ درست این است که اقتصاد اسلامی، پدیده های اقتصادی را در سراسر جامعه بشری اعم از اسلامی یا غیراسلامی مطالعه می کند. و این مطلب از سوی قرآن و سنت تأیید می شود.
این دو منبع، ما را به روابط و متغیرهایی متوجه می کنند که به رفتار مسلمانان محدود نشده و با رفتار تمام انسان ها ارتباط دارد؛ مانند، تمایل انسان ها به مقدار بسیار فراوان ثروت که مربوط به عموم بشر بوده و به مسلمانان منحصر نیست، بنابراین، موضوع اقتصاد اسلامی به جامعه اسلامی محدود نیست؛ بلکه شامل همه انسان ها اعم از موافق یا مخالف اسلام می شود (فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ج ،۱۰ ص ۱۲۳).
شوقی دنیا نیز در این رابطه می گوید: مشکل هر نظریه ای در این است که از وصف و تفسیر واقعیت مربوط به آن ناتوان باشد؛ در حالی که نظریه اقتصاد اسلامی صرفاً به وصف و تفسیر رفتار مسلمان امروزی نمی پردازد؛ بلکه رفتار مسلمان حقیقی را وصف و تفسیر می کند. وقتی نظریه رفتار مسلمان واقعی، حتی اگر در حال حاضر چنان مسلمانی وجود نداشته باشد، ولی در گذشته وجود داشته است به درستی اثبات و صحیح شناخته شود، این نظریه به رسالت خویش عمل کرده است (فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ش ،۱۲ ص ۱۴۱).
به نظر می رسد به رغم کوشش های فراوانی که در این موضوع صورت گرفته، هنوز زمینه های فراوانی برای مطالعه و تحقیق وجود دارد و بر صاحبان فکر و اندیشه است که با ارائه نظریه های علمی پرده از حقایق دانش اقتصاد اسلامی بردارند و بر بالندگی آن بیفزایند.
حجت الاسلام دکتر سعید فراهانی فرد
استاد دانشگاه
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید