شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


زیر پوست شعر


زیر پوست شعر
ادبیات ما طی دهه های اخیر به یأس خزنده یی دچار بوده و نوشتن شعر، فضای فعال بهینه یی را دارا نبوده است. دارا بودن فضای فعال ابزارهایی را می خواهد که یکی از تاثیرگذارترین آنها، طنز است. مجموعه «زنبورهای عسل دیابت گرفته اند» از همین نام، رویکرد طنزآمیز زبان درون خویش را نشان می دهد که البته با فراز و نشیب هایی مواجه بوده است. مواجهه من با مجموعه یاد شده منجر شد به یافتن روح مقایسه گر شاعر که مدام به ناتناسبی و عدم توازن محیط خویش می تازد تا به متنی طنزمدار برسد. یکی از مواردی که شعر اکسیر را در وضعیت متفاوتی قرار می دهد، رفتار بی ملاحظه زبان او در برخورد با مفاهیم مربوط است. گاهی چنان بی ملاحظه با خود و ناخود رفتار می کند که ذهن چالشگر مخاطب را به واکنش وامی دارد و شاعر به راحتی اندیشه مخاطب را به دست می گیرد مثل این شعر؛ این شرافت من است که می ترکد / پدر که می گفت خر ما از کرگی دم نداشت / چشمش کور/ بیاید و ببیند،
البته این بی ملاحظگی در مواردی هم به شعریت شعر لطمه می زند و به علت لحن غیرشاعرانه یا پردازش ناقص عناصر متن، مرتبه آن را از بهینه ترین حالت بیان، خارج می کند. کیفیت پردازش عناصر متن در سایر موارد مجموعه نیز قابل بحث است.
وای که من چقدر دلم می خواهد هدایت بشوم، / افسوس، که روستایمان / لوله کشی گاز نشده است، / راستی سگ ولگرد، هدایت را گاز گرفت یا هدایت...؟/ رادیو می گفت؛ / این روزها، پاریس جان می دهد برای جان دادن / رادیو را ببند، / دارم بدجوری نشت می کنم،
با ساختاری که شعر فوق دارد، آیا صرف کلمه «گاز» قابلیت اتصال سطرها را دارد؟ علاوه بر آن عوامل پردازش مناسب روی «لوله کشی گاز»، «سگ ولگرد هدایت» و «پاریس» کجاست؟ به این گونه است که با وجود رفتار متقابل و مطلوب زبان و مفهوم در سطر «این روزها پاریس...»، کلیت متن به ساختار قابل تعریفی در روند شکل گیری خود نرسیده است.
اکسیر در شعرهایش به طور کاملاً روشنی از فرم گزارشی استفاده می کند و این گزارش را تا انتها ادامه می دهد و در آنجا است که سعی می کند ضربه یی بر ردیف گزارش ها وارد کند.
سگ های جهان، به صدای زیر خاک می اندیشند / عتیقه چی ها، به زیرخاکی ها / بچه ها به شیر و نان / صلیب سرخ به عروسک / دوربین ها به شکاف صندوق های خیریه / جهان به شکاف تمدن ها / راستی ارگ بم یا مرگ بم؟، / کدام را تیتر بزنم؟، (صفحه ۳۴)
در اغلب موارد ضربه های آخر اکسیر، کارساز بوده است اما باید توجه کرد که این گونه ساختار، شعر اکسیر را دچار جمع شدگی در انتهای خود می کند و سطرهای پایانی برای شعر او، حکم مرگ و زندگی می یابد.
در شعر «شبکه ها» اکسیر با تجربه توانسته است با استفاده از فرم گزارشی، فضای مناسبی در شعر ایجاد کند اما روند کلی شعر انجام نیافته و ناتمام باقی مانده است. البته اتفاق زبان در برخی سطرهای این شعر، نشان می دهد که تجربه او بسیار بالاتر از این حرف ها است.
کوپن قند و شکر اعلام شد / جشنواره طنز برگزار می شود / استقلال صفر - پیکان صفر گران شد / سروش منتشر کرد... دïر دïر دïرنا / آسمان اکثر نقاط کشور همین رنگ است / اینک به یک خبر علمی توجه فرمایید؛ / زنبورهای عسل دیابت گرفته اند،
در همین سطرهای بالا، نبوغ طنزی اکسیر، بیش از هر چیز به کمک شعر او می آید و تفاوت یاد شده را نشان می دهد. به آنچه در خصوص فرم گزارشی، وضعیت پردازش عناصر و چرخش طنز بر مدار اکسیر نوشتم، اضافه می کنم که او تلاش روشنی در ایجاد امکان دسترسی آسان به فضای شعرهایش داشته است. در مواردی که او این تلاش را به ثمر می نشاند، زبان شعر او مثل برکه یی زلال است که شن های کف آن را می توانم بشمارم. مفاهیم نیز دغدغه های انسان امروز را تعبیر می کنند؛ مفاهیمی چون محیط زیست داری که از دست ما به ستوه آمده است،
شعر اکسیر در بسیاری از موارد با استقرار یک مقایسه جدی به تردید و سوال می رسد که این وضعیت را می توان ناشی از روح طنزگرای معنا در متن او دانست. نمونه یی از آن در صفحه ۴۹، شعر «بازنشسته» است.
فکر می کنم یکی از ارکان وجودی شعر، استقرار معنای مستقل در خویش است که پس از طی تکنیک های فهمی - فرمی و عاطفه مربوط، قابل بررسی است. در قسمت هایی از این مجموعه با وجود استقلال معنایی و ترکیب زبانی مناسب سطرها، به لحاظ عدم شکل گیری ساختار و در مواردی گسست فرمی متن، کل شعر به خلقت مستقلی دست نیافته و به قول خود اکسیر در صفحه ۳۰، شعر «کورتاژ»، شعر او شش ماهه سقط شده است.
با این وجود حرکت زیرپوستی معنا در برخی شعرها مرا به شعر اکسیر نزدیک تر می کند. ببینیم که چگونه با طنز زیرپوست شعرش را چرب می کند تا معنا روان تر حرکت کند. بهزیستی نوشته بود؛ / شیر مادر، مهر مادر جانشین ندارد/ شیر مادر نخورده، مهر مادر پرداخت شد / پدر یک گاو خرید / و من بزرگ شدم/... (صفحه ۲۷)
از همین دست در صفحه ۵۱ شعر «یک خبر پزشکی» را داریم. همین طور در قسمت هایی نیز اکسیر توانسته توانایی لحن آمیزی خود را به شعرهایش دیکته کند و این حرکت ساختار متن او را دارای حجم کرده است.
آرش نصرت اللهی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید