یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پایان تلخ ببرهای تامیل


پایان تلخ ببرهای تامیل
آیا جایی را سراغ دارید که روزگاری تحت سلطه استعمار بوده باشد و امروز روی آرامش به خود ببیند. هر نقطه ای که پای یونیفورم پوشان به آن رسیده باشد، هنوز هم بوی خون و درگیری می دهد و این درگیری ها سالانه هزاران تن را به کام مرگ می کشانند.
سیاست تفرقه بینداز و حکومت کنی که تربیت شدگان دانشکده های افسری و وزارت دریاداری و خارجه بریتانیا در قرن نوزدهم در پیش گرفته، ملت هایی را که قرن ها در کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی کرده بودند و نمی دانستند اختلاف یعنی چه و اصلا برتری در نژاد و اصل یعنی چه، آنها را به دشمنانی تبدیل کرد که ده ها سال پس از استقلال همچنان به جنگ با هم مشغولند و یا اگر جنگ داخلی ندارند چون میراث بریتانیای کبیر! را یدک می کشند، با کشور هم مرز خود که باز ساخته و پرداخته مساحان ارتش همین دولت است، دست و پنجه نرم می کنند. از آفریقای سیاه گرفته تا سرزمین هزار ملت شبه قاره، جایی که استعمار میراث خود را برای دهه های متمادی حفظ کرد و نشان داد که این استعمار تا چه اندازه قدرتمند است و تا چه اندازه می تواند ملت ها را محتاج خود کند. سریلانکا که از آن به عنوان گوشواره شبه قاره یاد می کنند، یکی از این سرزمین هاست که قرن های متمادی شلاق اروپائیان را بر گرده مردمانش احساس کرد و وقتی که استقلال یافت، باز هم گلوله های سرب گداخته بود که قلب مردم کشاورزش را سوزاند تا شاید به این ترتیب تلنگر استعمار بر خاطره تاریخ همچنان مستدام باشد. روز گذشته ژنرال ساراث فونسکا فرمانده ارتش سریلانکا اعلام کرد آخرین پایگاه های شورشیان ببرهای تامیل را در شمال این کشور تصرف کرده و شبه نظامیان آواره جنگل ها شده و راهی جز تسلیم ندارند. این خبری بود که به نظر می رسید می خواهد به بیش از سه دهه جنگ داخلی در این جزیره کوچک میان اقیانوس هند پایان دهد و قدرت دولت مرکزی را در تمام کشور حاکم کند. سریلانکا با مساحتی حدود ۶۶هزار کیلومتر مربع، بسان قطره ای در راس جنوبی مثلث شبه قاره هند واقع شده است و بیشتر مردم آن بودایی مسلک هستند. قرن ها مستعمره پرتغالی ها و هلندی ها بود و در ابتدای دهه دوم قرن هجدهم به تصرف ارتش انگلیس درآمد و تا زمان استقلال در سال ۱۹۴۷ همزمان با هند و پاکستان در زیر چکمه نظامیان انگلیسی روزگار گذراند.
اما این کشور از همان ابتدای استقلال، درگیر کشمکش های داخلی گردید که این کشمکش ها در دهه هفتاد میلادی باعث درگیری داخلی در این کشور شد. درگیری که در آن اقلیت تامیل با شورش مسلحانه، خواستار دست یافتن به استقلال بودند و از این درگیری به عنوان طولانی ترین نزاع در قاره کهن یاد می کنند. شورشیان تامیل که از همان ابتدا خود را ببر- در برابر تصویر شیری که در میان پرچم و نماد ملی این کشور قرار داشت- نامیدند، جنگی دراز مدت را آغاز کردند که از چهارماه پیش و با حمله شهریورماه ارتش به آخرین مقرهای آنها رو به پایان گذارد. در طول دورانی که جنگ در این کشور استوایی و سرسبز که بزرگ ترین تولید کننده چای در دنیا هم هست ادامه داشت، کشورهای چندی واسطه آتش بس و یا صلح شدند اما پس از هر میانجی گری به بهانه ای دوباره آتش جنگ شعله ور می شد و دوباره مردم مناطق تامیل نشین آواره می شدند. در این دوران سخت جنگ داخلی، بسیاری از شهرهای این کشور مورد حملات تروریستی قرار گرفت و عده زیادی از مردم این کشور در بمب گذاری ها و حملات مسلحانه جان خود را از دست دادند. در دهه هشتاد و نود میلادی نخست وزیران هند تلاش می کردند در همسایه جنوبی آرامش برقرار کنند و پس از عدم موفقیت آنها پای نروژی ها به میان کشیده شد و آنها توانستند در مواردی آتش بس برقرار کرده و راه را برای مذاکرات هموار کنند، راهی که به جایی ختم نشد و آتش جنگ همچنان دامن همه را گرفت. یکی از عمده ترین دلایلی که ارتش ملی سریلانکا نمی توانست از پس شورشیان تامیل برآید، توازن در قوا بود.
در دهه هفتاد میلادی که تامیل ها شورش های خود را آغاز کردند، رقابت میان دو ابرقدرت غرب و شرق در اوج خود بود و این شورشیان با استفاده از منابع مالی که در اختیار داشتند موفق به تجهیز نیروهای مسلح خود به سلاح هایی شدند که ارتش هم مانند آن را داشت. تامیل ها با استفاده از این شرایط برای خود نیروی دریایی و هوایی تشکیل داده و توانستند ضرباتی را بر ارتش وارد کنند. اما با پایان جنگ سرد، روند به گونه دیگری رقم خورد. دولت مرکزی با استفاده از موقعیت سیاسی و رایزنی های صورت گرفته توانست راه های متعدد ورود سلاح به شبه جزیره جفنا مرکز اصلی شورشیان را بسته و از طرف دیگر توانست با تقویت دریایی و هوایی خود به محاصره دریایی تامیل ها بپردازد. سیاست دولت مرکزی در تقویت ارتش باعث شد روند برتری قدرت به دولت مرکزی برگشته و از این زمان به بعد در سازمان رزم تامیل ها خلل کلی به وجود آمده و آنها در مذاکرات صورت گرفته راحت تر امتیاز می دادند و سرسختی دهه هشتاد و نود را نداشتند.
تامیل ها علاوه بر بعد نظامی در بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز برای خود تشکیلات مهمی دست وپا کرده بودند. سازمان سیاسی آنها توانسته بود شبه دولتی برای خود درست کنند و در بعد اقتصادی هم بانک ها و موسسات اقتصادی آنها در شهرها و مناطق تحت سلطه اشان فعال بود. رادیو، تلویزیون و مدارس تحت نظر رهبران ببرها نیز تا آخرین روز به حیات خود ادامه داد، اما واقعا نتیجه چه شد و خون بیش از هفتاد هزار انسان بی گناه به کجا رفت؟ دولت مرکزی بالاخره توانست شورشیان را سرکوب کرده و ولوپیلای پرابهاکاران رهبر اصلی آنها را فراری داده و سرنوشت را به دست خود گیرد؛ سرنوشتی که در انتظار تمام گروه های شورشی و جدایی طلب است و نشان می دهد که عامه مردم هم دلخوشی از خونریزی و کشتار ندارند و می خواهند این چند صباح زندگی را در آرامش بگذرانند. به راستی اگر تامیل ها به جای سه دهه جنگ، سه دهه تلاش در راستای همراهی و هماهنگی با دولت مرکزی و گسترش فرهنگ همراهی می گذراند چه می شد؟ سرنوشتی که برای تامیل ها رقم خود در بسیاری از مناطق جهان امتحان شده و هیچ نتیجه ای در بر نداشته است، به خصوص اینکه در این مناطق پیوندهای فرهنگی بسیاری قوی باشد و نتوان گسست هایی را در این مورد به وجود آورد. تجربه صورت گرفته در سریلانکا نکته صدبار گفته را در بر می گیرد که نبرد با دولت مرکزی راه به ناکجاآباد داشته و هر چه تغییر است باید از راه مذاکره و اصلاحات صورت گیرد.
مبارزه مدنی به جای به دست گرفتن تفنگ سال هاست در ذهن بسیاری جاخوش کرده و انتظار می رود با استفاده از تجربه های مدنی راه برای کنار گذاشتن مذاکره مسلحانه و جایگزین شدن مذاکره مصلحانه فراهم شود. به هر حال تامیل به پایان راهی رسیدند که از روز اول انتظارش می رفت، هر چند این شورش از سن بسیاری از شبه نظامیان این گروه فراتر می رود، اما نسلی که از امروز در سریلانکا متولد می شود شاهد روزگار تازه ای خواهد بود که در آن اندیشه جدایی طلبی و جنگ مسلحانه جایی نخواهد داشت و نیز انتظار می رود دولت مرکزی این کشور نیز با به رسمیت شناختن حقوق اقلیت ها، راه را برای شکوفایی بیشتر اقتصاد و فرهنگ فراهم کند.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید