یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کاهیل، مارشال ایالات متحد - Cahill, United States Marshal


کاهیل، مارشال ایالات متحد - Cahill, United States Marshal
سال تولید : ۱۹۷۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مایکل وین
کارگردان : اندرو و. مک‌لاگلن.
فیلمنامه‌نویس : هاری جولیان فینک و ریتا م. فینک. برمبنای داستانی نوشته بارنی اسلیتر.
فیلمبردار : جوزف بیروک.
آهنگساز(موسیقی متن) : المر برنستاین.
هنرپیشگان : جان وین، جری کندی، گاری گریمز، نویل براند، کلی اوبراین، مری وینزور، مورگان پل، رویال دانو، دان وادیس و جکی کوگان.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۲ دقیقه.


وقتی «مارشال کاهیل» (وین) از شهر برای کاری خارج می‌شود، دو پسرش «دانی» (گریمز) و «بیلی‌جو» (اوبراین) دوازده ساله، از غیبت پدر استفاده می‌کنند و به سه یاغی، «فریزر» (کندی)، «براونی» (وادیس) و «استرودر» (پل) در دستبرد به بانک شهر کمک می‌کنند. اما «بیلی جو» پول‌ها را پنهان می‌کند. در جریان سرقت، کلانتر و معاونش کشته می‌شوند. «کاهیل» در بازگشت «دانی» را معاون خود می‌کند و با کمک «لایت‌فوت» (براند)، ردیاب دورگه‌اش، به‌دنبال یاغی‌ها می‌گردند. اگرچه خلافکارها در شهر می‌مانند تا پول‌ها را به زور از «بیلی جو» بگیرند. او سعی می‌کند از دست آنان فرار کند، اما گرفتار توفان می‌شود و ذات‌الریه می‌گیرد. در همین هنگام «کاهیل» همراه چهار زندانی که مقداری پول همراه‌شان بوده، برمی‌گردد. پس از بهبودی «بیلی جو» و تهدیدهای «فریزر»، پسرها تصمیم می‌گیرند مقداری از پول‌ها را به او بدهند و هم دستی‌شان را در این سرقت به پدر اعتراف کنند تا زندانی‌های پدر که محکوم به اعدام شده‌اند نجات یابند. دو برادر با یاغیان قرار ملاقات می‌گذارند، اما «لایت فوت» و «کاهیل» - که اکنون به واقعیت پی برده است - آنان را پیدا می‌کنند. «براونی» دو برادر را به دام می‌اندازد. و «لایت‌فوت» به شدت زخمی می‌شود. وقتی پسرها به «فریزر» می‌گویند که قصد دارند فقط بخشی از اموال را به او بدهند، «فریزر» تصمیم به کشتن آن دو می‌گیرد، اما «کاهیل» از راه می‌رسد و هر سه یاغی را می‌کشد. «کاهیل» با پسرها آشتی می‌کند و به سوی شهر می‌رود تا چهار زندانی بی‌گناه را از اعدام نجات دهد.
* اگرچه صحنه پیش از عنوان‌بندی که در آن «کاهیل» به تنهائی و پیروزمندانه با پنج نفر درگیر می‌شود، نوید پیروزی دیگری را برای اسطوره وین می‌دهد، اما در واقع محور اصلی فیلم مشکلات پسران «کاهیل» است. سن زیاد وین او را در حاشیه قرار داده است، جائی که او در مقابل خود سد محکمی ساخته که باعث می‌شود پسرها علیه‌اش بشورند: شورشی که سرانجام به آرامش می‌انجامد. آنچه مک‌لاگلن از جان فوردِ بزرگ وام گرفته است و آنچه حاصل کار خود او است (احترام به همسر مرده «کاهیل»، فلسفه‌بافی‌های ساده و پیش و پا افتاده او و احساسات گرائی مقعطی) یا عناصری در هم می‌آمیزد که به نظر می‌آید خوراک دوره ابتدائی کار کمپانی والت دیزنی باشد. به‌نظر می‌رسد بسیاری از صحنه‌ها آگاهانه شکل کاریکاتوری یافته‌اند، گوئی از دیدگاه یک پسربچه نسبت به دنیا روایت می‌شوند، به‌خصوص صحنه‌های مربوط به کندی در نقش یک شرور و با همه ژست‌های خاص ملودرام‌های ویکتوریائی. تقابل بین وظایف حرفه‌ای «کاهیل» و روابط خانوادگی‌اش به شکل مکانیکی، به کمک چند تأکید در گفت‌وگوها، مطرح می‌شود، که سرانجام نیز پسرها با پذیرفتن سبک زندگی پدرشان به این تقابل پایان می‌دهند. اگر فیلم گاهی یادآور هاری کثیفِ دان سیگل (1971) است، به این دلیل است که فینک‌ها در آن فیلم نیز در نوشتن فیلم‌نامه همکاری داشته‌اند.


همچنین مشاهده کنید