شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دولت و عصر اطلاعات


دولت و عصر اطلاعات
سخنان و اظهارات روزهای گذشته مدیران و روسای وزارت ICT به عنوان شاخص‌ترین نهاد دولتی در امر IT، در بیان عملکرد خود، و ترسیم وضعیت توسعه IT در کشور جای سخن بسیار دارد.
از آنجا که به دست دادن تبیینی موجز از رویکرد دولت به عصر اطلاعات می‌تواند «متری» به دست دهد تا با آن بتوان هم صحت و سقم اظهارات اخیر را تعیین کرد، هم آنکه منظری پیش رو نهاد که کسی را دیگر یارای ادعاهای آنچنانی نباشد، از دیگران مایه گذاشته، متن زیر را برگزیده‌ایم از کتاب «بازآفرینی دولت در عصر اطلاعات» که سال گذشته از سوی دبیرخانه شورای عالی اطلاع‌رسانی منتشر شده است.
● رویکردهای مختلف به اصلاحات عصر اطلاعات
"به طور خلاصه چهار رویکرد نسبت به اصلاحات عصر اطلاعات وجود دارد:
۱) نادیده گرفتن فناوری اطلاعات: در این رویکرد، آگاهی مقامات دولتی نسبت به فناوری اطلاعات و سیستم اطلاعاتی ناچیز است. لذا آنها این دو را در برنامه‌های خود برای اصلاحات بخش دولتی لحاظ نمی‌کنند.
۲) جداسازی: در این رویکرد، مقامات دولتی «سواد کامپیوتری»‌ ندارند و آگاهی‌شان نسبت به نقش «اطلاعات» ناچیز است. با این حال، آنها از فناوری اطلاعات و توان آن آگاهند. بنابراین به سرمایه‌گذاری در این حوزه می‌پردازند، اما مسوولیت کار را به متخصصان فناوری اطلاعات می‌سپارند. این رویکرد، عمدتا مرتبط با نوعی طرز تفکر (غالبا نادرست) است مبنی بر اینکه، بهبود کارایی در اثر اتوماسیون یا خودکارسازی حاصل خواهد شد.
۳) تقلید: در این رویکرد، مقامات دولتی تا حدودی سواد کامپیوتری کسب کرده‌اند. آنها از کامپیوتر استفاده می‌کنند و آگاهی زیادی نیز از توان فناوری اطلاعات دارند. آنها به طور مبهمی می‌دانند که اطلاعات (یا شاید دانش؟) چیز مهمی است. بخش دولتی پر از طرح‌های فناوری اطلاعات می‌شود و مدیران فناوری اطلاعات، بودجه‌های هنگفتی دریافت می‌کنند.
۴) ادغام: ‌در این رویکرد، مقامات دولتی «سواد اطلاعاتی» ‌کسب کرده‌اند. آنها اطلاعات را یک منبع کلیدی سازمان می‌دانند که محور تمام کارکردهای دولت است. در این الگو فناوری اطلاعات تنزل مقام می‌یابد و نقش ثانویه دارد، یعنی به عنوان وسیله‌ای ارزشمند برای نیل به اهداف تعیین شده اصلاحات مطرح است، نه اینکه خودش هدف باشد. در این رویکرد، نقش مدیر فناوری اطلاعات کمرنگ می‌شود و جای او را «مدیر اطلاعات» می‌گیرد.
در میان رویکردهای چهارگانه فوق، دو رویکرد نخست همچنان رویکردهای غالب در بسیاری از سازمان‌های بخش دولتی کشور است. کامپیوتر در بسیاری از اداره‌های دولتی یک «وسیله زینتی» است نه یک «ابزار مدیریتی».
رویکرد «تقلید» نیز که مبتنی بر طرح‌های فناوری- محور است، موفقیت شایان توجهی نداشته است. آن دسته از موفقیت‌هایی هم که کسب شده است، ممکن است ناپایدار یا غیرقابل تکرار باشد.
در این میان رویکرد «ادغام» به عنوان رویکردی راهبردی‌تر در اصلاحات شناخته می‌شود. این رویکرد، سکان رابه دست «اطلاعات» می‌سپارد و فناوری را در نقش مهم و کمکی به خدمت می‌گیرد.
با این توصیف می‌توان گفت دولت با رویکرد «ادغام» می‌تواند کلید فناوری اطلاعات را در قفل اصلاحات بچرخاند. اما متاسفانه مصادیق این رویکرد در بخش دولتی بسیار کم است. برخی از دلایل این امر عبارتند از:
- موانعی که خروج و انتقال از رویکرد «نادیده گرفتن فناوری اطلاعات» را محدود می‌کند، از جمله فقدان دانش و مهارت فناوری اطلاعات در مقامات ارشد دولتی، مسایل مالی، فقدان روحیه ریسک‌پذیری، تردید و بدگمانی، عدم وجود زیرساخت.
- محرک‌هایی که استمرار رویکرد «تقلید» را تشویق می‌کنند. کم نیست تعداد کسانی که به صورت غلوآمیز، فناوری اطلاعات را به مثابه راه حلی برای مشکلات اصلاحات تبلیغ می‌کنند.
فروشندگان محصولات فناوری اطلاعات، شرکت‌های آموزش دهنده فناوری اطلاعات، مطبوعات و روزنامه‌نگارانی که در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت می‌کنند، دانشگاهیانی که در این حوزه مشغول به کار هستند و خلاصه همه کسانی که شغل‌شان وابسته به فناوری اطلاعات است.
- موانع فرهنگی و ساختاری نیزاز جمله موانع مهمی است که رویکرد «ادغام» را محدود می‌کند."
هیچ نسخه جادویی برای غلبه بر این موانع وجود ندارد، اما آموزش و پرورش مطمئنا باید یکی از اجزای اساسی راه حل باشد. نکته مهمی که نباید در این میان از نظر دور داشت این است که اگر نسل فعلی مدیران دولتی نتوانند برای «اطلاعات» ارزش قایل شوند و بر آن مدیریت کنند، این مساله دستور کاری برای آموزش‌ها و رشته‌های فعلی تعیین خواهد کرد که «اطلاعات را مدنظر قرار نمی‌دهد»، بنابراین قطعا نسل بعدی نیز قادر نخواهد بود برای اطلاعات ارزش قایل شود و بر آن مدیریت کند.
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات


همچنین مشاهده کنید