پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
هیولاهای همدلی برانگیز در یک جهان به دشت سیاسی

”در فیلمهای من، بدمنها، همیشه آدمهای زنده بودهاند.“
جرج رومرو
از وقتی ”سارا“ و ”جان“، شخصیتهای اصلی روز مردگان را در روزی آفتابی و جزیرهای دور افتاده ترک کردیم، بیست سال سپری شده؛ در آن روز نور امیدی برای آغاز بشریت، ولی ”بازمانده“ آمد و آن مفهوم را برای همیشه ضایع کرد.در سرزمین مردگان همه چیز از شبی ظلمانی و ظاهراً جهنمی آغاز میشود. در همان فصل افتتاحیه، اعلانی بر سر در رستورانی ارزانقیمت با نئونهای شکسته طنازانه سفارش میکند: ”بخورید!“به روشی متین و آرام (و در یکی از همان حرکتهای خاص که به قول رفیقاش جان کارپنتر، از رومرو چنین سینماگر بزرگی ساخته)، عدسی دوربین چهرهٔ بیروح و غمانگیز زنی زامبی را نوازش میکند تا بعد به سراغ جماعتی از ”نامردگانی“ بیهدف و سرگردان برود که کناری ایستادهاند.در فیلموگرافی جذاب و غالباً آشفتهکنندهٔ این فیلمساز ”پتسبورگی“ فیلمهائی چون مارتین و (بهخصوص) شوالیهرانان وجود دارد که خودش آنها را به دلاش نزدیکتر میداند. با این حال، سلسله فیلمهای ”مردگان“اش است که ـ مثل جنگهای ستارهای برای جرج لوکاس ـ چیزی شخصی، پروسوسه و اساسی در فیلموگرافیاش محسوب میشوند. [فیلمهائی که با اثری سیاه و سفید به نام شبمردگان زنده (۱۹۶۸) آغاز و با طنز کامیکبوکی سپیدهدم مردگان (۱۹۷۸) ادامه و به پوچیگرائی رادیکال روز مردگان (۱۹۸۵) ختم شد.] به گفتهٔ رومرو: ”در همین فیلمهاست که بهتر میتوانم نشان دهم چطور دنیا را میبینم. با همین فیلمهاست که میتوانم بگویم: ”هی رفیق، این منم و این چیزی است که فکر میکنم!“ آنچه برایم اهمیت دارد، ابعاد سیاسی این فیلمهاست. حالا شاید مثل فیلمهای مایکل مور ”سیاسی“ نباشند، ولی هر چه هستند کاری میکنند که بعید میدانم به این زودیها به کاخ سفید دعوتم کنند.“
فیلمنامهٔ سرزمین مردگان که رومرو آن را قبل از حادثهٔ یازده سپتامبر نوشته و دوسالی بایگانیاش کرده و سپس دوباره رویش کار کرده، در همان ردیف قرار میگیرد. اثری که مثل فیلمهای زامبی قبلیاش، به شدت ریشه در زمانهٔ خود دارد و دوران خودش را تعریف و تبیین میکند.ماجراهای فیلم ـ که در تورنتو فیلمبرداری شده ـ در شهر پیتسبورگ میگذرد که بین دو رودخانه قرار گرفته. (بهگفتهٔ رومرو: ”آمریکائیها همیشه احساس کردهاند که آب گرداگرد کشورشان از آنها محافظت میکند و هنوز هم همین احساس را دارند، حالا اگر چه چند نفری چند سال پیش خودشان را به خشکی رساندند.“)داستان سرزمین مردگان در جامعهای میگذرد که ثروتمندها و قدرتمندهایش ـ به رهبری تکنو کراتی به نام کافمن (دنیس هاپر) ـ در عمارتی بلند (معادل مجتمع تجاری سپیدهدم مردگان) زندگی میکنند که پیرامونش را محلههای فقیرنشین کنار رودخانه گرفته است. اردوگاههائی تاریک فقرزده با ارواحی محروم و بیبضاعت. آن سوی رودخانه سرزمین مردگان قرار دارد.چندماه پیش موقع نمایش ۲۰ دقیقه از فیلم رومرو در جشنوارهٔ کن که با استقبال پرشوری هم روبرو شد، رومرو گفت: ”سعی کردم توصیف کوچکی از آمریکای معاصر ارائه دهم. شاید کمی پرزرق و برق یا کمی تفسیرگرانه باشد ولی به هر حال و به روش خودش، نمایانگر اوضاع و احوالی فعلی است.“گروهی شبهنظامی به سردستگی رایلی (سایمون بیکر) و چولو (جان لگیزامو) که بعداً اسلک (آسیا آرجنتو) بهشان میپیوندند، از سوی عدهای از نخبگان استخدام شدهاند تا از ”خارج“ مقداری وسیله و آذوقه وارد کنند. مأموریتی خطرناک، چرا که مستلزم کندوکاو در قلمرو ”گول“های آدمخوار است. در حالیکه این آدمهای زنده، در شب گشت میزنند دنبال کالاهای لوکسی میگردند که گوئی از دورانهای گذشته بر جای مانده، زامبیها را به کمک ابزار آتشبازی (فشفشه و ترقه و...) دور نگهمیدارند. زنده ـ مردهها، مبهوت و مسحور نگاه میکنند و آنهمه رنگ و نور در دل آسمان شب بر جا میخکوبشان مینماید. (اشارتی ساده و مؤثر به اینکه چطور مغزهای کوچک ما را هم میتوانند از کار بیندازند و به عدهای موجود بیروح و ”بینظیر“ تبدیل کنند.) این زامبیها هیچوقت مثل زامبیهای (بازسازی) سپیدهدم مردگان (۲۰۰۴) نمیدوند ولی با اینحال از سال ۱۹۶۸ به اینسو به شدت تکامل پیدا کردهاند. (رومرو که از بازسازی زاک اسنایدر، خیلی هم بدش نیامده، با خنده میگفت: ”ولی شخصیتهای من قبل از رفتن به سالنهای ورزشی، به کتابخانه میروند. مشکل این بازسازی این است که آدرس را عوضی گرفته و بنابراین ”اصل وجودی“ این سری فیلمها را نادیده گرفته است.“) در سال ۱۹۶۸ رومرو از درونمایهٔ کتاب من یک افسانه هستم، نوشتهٔ ریچارد ماتیسون الهام گرفت و بهجای خونآشامهای ”پسا ـ آخرزمانی“ ماتیسون، ”هیولاهای طبقه کارگر“ خودش را گذاشت. در فیلم جدید، ارتش مردگان به جاده میزنند و به رهبری یک پمپبنزینچی غولپیکر ملقب به ”بیگدَدَی“ به سوی آن آسمانخراش پرنور و درخشان هجوم میبرند.رومرو در توضیح رشد و تکامل فیلمهایش میگفت: ”از دیدگاه من، زامبیها همیشه در حال تکامل بودهاند. حتی در سپیدهدم مردگان، سعی داشتم تعدادی زامبی ”با شخصیت“ نشان بدهم: مثل آن بازیگر بسکتبال، یا آن راهبه و... یا آن بدبختی که توی آسانسور گیر کرده بود و میخواست خودش را نجات بدهد.میخواستم نسبت به آنها کمی همدلی برانگیزم. و درست در پایان، وقتی پیتر فرار میکند و یک زامبی، تفنگاش را میقاپد، (زامبی) بلافاصله تفنگ را سبک / سنگین میکند و نتیجه میگیرد که تفنگ پیتر بهتر از تفنگ خودش است. بهعبارت دیگر، سعی میکردم رشد و تکامل تدریجیشان را نشان بدهم. باب (زامبیِ اندکی رامشدهٔ روز مردگان) از نظر من، موجودی در مایههای بوریس کارلوف است، یعنی یک هیولای سمپاتیک. اینبار در سرزمین مردگان، آنها کمی بیشتر سازماندهی شدهاند. ولی ”بیگدَدَی“ مثل باب، بلافاصله همدلی بهوجود نمیآورد. او چهرهایست در ردیف آدمی چون زاپاتا (انقلابی مکزیکی).“ و اضافه کرد: ”میبینی، همیشه آدمها برایم جذابیت کمتری داشتهاند. شاید در فیلمام شخصیتی داشته باشم که روشنتر از دیگران فکر کند ولی آدمها معمولاً سمپاتی کمتری در وجودم برانگیختهاند.“بهرغم اشارتهای سیاسی ”رو“ و آشکار، سرزمین مردگان، پرهزینهترین فیلم زامبی رومروست ۱۸ میلیون دلار، در مقایسه با بودجهٔ ناچیز ۱۱۵ هزار دلاری شب زندگان مرده و ۳ میلیون دلارِ روز مردگان، بنابراین ظاهر پرزرق و برق و صحنههای اکشن پیچیدهتری نسبت به قبلیها دارد ـ اگر چه آنچه پس از دیدن فیلم در ذهن رسوب میکند، اندوهی عمیق است و کیفیت تقریباً شاعرانهٔ آن و سیاهی غیرقابل نفوذی که همه چیز را در برگرفته است. ساخته شدناش نیز احتمالاً به خاطر موفقیت تجاری بازسازیِ سپیدهدم مردگان، سری فیلمهای اهریمن ساکن و فیلمهای دلهرهآوری چون کینه میسر شده؛ ولی در عوض فیلمی از کار درآمده که زمین تا آسمان با آنها تفاوت دارد. بهگفتهٔ رومرو: ”فکرش را هم نمیتوانم بکنم که فیلمی چون حلقه یا کینه بسازم. هدفام این نیست که به هر ترتیب که شده مردم را بترسانم. برای من فیلمهای زامبی حالت فلیمهای اکشن را دارد با چند صحنهٔ تکاندهنده که قرار است مثل کشیده توی صورت تماشاگر نواخته شود! چیزی در مایهٔ صحنههای اتاق عمل مش (آلتمن): دو ساعتی به صحنههای کمیکاش میخندید تا اینکه متوجه میشوید به واقعیت زندگی است است که خندیدهاید.“ جی.هوبرمن زمانی شب مردهٔ زندگان را به ”ورسیون هیپی اخبار شبکهٔ CBS“ تشبیه کرد. تصویرگری وحشتناک و ”برانداز“انهٔ بسیاری از فیلمهای دلهرهآور دههٔ ۱۹۷۰، از جنگ ویتنام و ”خشم و سرخوردگی از انقلابی ناموفق“ تغذیه میکرد. و حالا هر چ باشد، ما در دورانی زندگی میکنیم که شکنجه، سر از تن جدا کردن و گورهای دستهجمعی، مقولهٔ رایج اخبار شبانه است و تصاویری که این خبرها را همراهی میکنند بلافاصله از طریق اینترنت در دسترس مردم قرار میگیرد. از آنجا که رومرو، جان کارپنتر، داریو آرجنتو، توب هوپر، جو دانته، لری کوئن، راجر کورمن و دون کاسکارلی به اتفاق، روی پروژهای به نام استادان دلهره کار میکنند، این امکان بهوجود آمده که ژانر دلهره بتواند با شدت و حدّت و عمق بیشتری به دورانمان نقب زند.رومرو میگوید: ”زامبیها را همیشه بهعنوان نیروئی ”بیرونی“ دیدهام. داستان گرداگرد آنها اتفاق میافتد و هیچکس اهمیتی به این موضوع نمیدهد. همانطور که امروزه هیچکس به چیزهائی چون گرم شدن هوای کرهٔ زمین یا به دلایل خصومت خیلیها از مردم دنیا نیست به ما آمریکائیها اهمیتی نمیدهد. از دیدگاه من، این فیلم دربارهٔ نادیده گرفتن ”مشکل“ است. گند عجیبی زده شد و از فاصله که نگاه کنیم، زامبیها نمایانگر این هستند که ما، مردم جهان، باید واقعاً به این فکر کنیم که مثلاً ... قدرت باید بهخود مردم سپرده شود.“سرزمین مردگان نخستین فیلم زامبی رومروست که ”لوگو“ی یک استودیوی بزرگ (یونیورسال) را بر پیشانی دارد. دو تجربهٔ قبلیاش با ”مینی“ استودیوی ”اوریون“ Monkey Shines (۱۹۸۸) و نیمهٔ تاریک (۱۹۹۳)، رضایتبخش نبودند. پایان فیلمها را تغییر دادند و ایدههایشان را تحریف کردند. بنابراین بعید نیست که برای خالی کردن دق دلاش، در فیلم بعدی، عدهای از مدیران چاق و چلهٔ هالیوودی را ـ بهجای دنیس هاپر و رفقا ـ جلوی زامبیها بیندازد تا قیمهقیمهشان کنند. خشم و شوخطبعی رومرو تا بدین حد است!نویسنده و کارگردان: جرج رومرو. مدیر فیلمبرداری: میروسلاو باژاک. موسیقی: رینهولد هایل، جانی کلیمک. تهیهکننده(ها): مارک کانتون، برنی گلدمن، پیتر گرانولد. بازیگران: سایمون بیکر (رایلی)، جان لگیزامو (چولو)، آسیا آرجنتو (اسلک)، رابر جوی (چارلی)، دنیس هاپر (کافمن)، یوجین کلارک (بیگ دَدَی)، جنیفر بکستر (شمارهٔ ۹). محصول ۲۰۰۵ آمریکا، ۹۳ دقیقه.
منبع : مجله دنیای تصویر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست