چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مارکـوپولـوی ایـران: همـه جــای این سـرا، وطن مـن است


مارکـوپولـوی ایـران: همـه جــای این سـرا، وطن مـن است
با چهره <ایرج میلانی> به طور حتم در تلویزیون آشنا هستید، مرد عاشقی كه به تمام ایران سفر كرده است، از جنگل، تا دشت و كویر و كوه و... وی كارشناس ارشد هنر است و اطلاعات جامع و كاملی در رابطه با ایران دارد و تجربیات خود را ظهرهای پنجشنبه از طریق شبكه اول سیما، برنامه سیمای خانواده به مردم انتقال می دهد، مردمی كه دوست دارند، ایران را هر چه بهتر بشناسند و از مكان‌های دیدنی آن اطلاعات لازم را كسب كنند. تجربیات میلانی باعث شد تا یك گفتگوی كامل با او انجام دهیم، گفتگویی كه بسیار جالب و خواندنی شد، از ایران، از مكان‌های گردشگری، از مكان‌های توریستی، از فرهنگ سفر و از خاطرات زیبای خود در طول ساخت این برنامه كه برایمان تعریف كرد، ما به او لقب ماركوپولوی ایران را داده‌ایم، شما چه لقبی می‌دهید؟
● چند روز و چند نوبت در سال به سفر می‌روید؟
میلانی: قبلا كه وظیفه برنامه‌سازی نداشتم، ماهی دو بار، یك و نیم روزی و سالی چهار بار چهار روزه، الان ماهی دو نوبت، چهار روزه و دو نوبت یك یا یك و نیم روزه. البته چون به طور دقیق تقویم سفرهایم را شرح دادم می‌توانم برای شما بگویم كه در بهار امسال ۲۷ روز در سفر بودم و سال قبل در جمع، ۸۴ روز در سفر بودم.
● چند نفره و با چه وسیله‌ای می‌روید.
میلانی: معمولا چهار نفره و با همان پاترول زرد كه در فیلم‌ها می‌بینید چون برای سفر امكانات خاصی درونش پیش‌بینی كردیم و بزرگ‌تر، راحت‌تر و ایمن‌تر است.
● چطور ایمن‌تر است؟
میلانی: چون بدنه محكمی دارد و بلند قدتر است بنابراین اگر هم بزنند، به مچ پای ماشین می‌زنند.
● چه امكاناتی درون ماشین هست؟
میلانی: ماشین خیلی قدیمیه، مال ۲۱ سال قبله، بودجه كافی برای خرید ماشین بهتر نداریم ولی ممكنه یكی دو سال بعد پول كافی برای خرید یك ماشین بهتری فراهم بشه. درون این ماشین پنج نفر می‌توانند بخوابند سه نفر كاملا راحت و دو نفر روی صندلی مثل اتوبوس‌ها، و بنزین اضافه و لوله‌كشی آب برای دست شستن و دو عدد لاستیك زاپاس هم دارد. در سفرها یك جی‌پی‌اس هم جلوی ماشین میگذاریم.
● مگه با پول‌هایی كه از تلویزیون می‌گیرید نمی‌توانید یه ماشین خوب بخرید؟
میلانی: تصور نكنید كه پول‌های شبكه رو می‌شه پارو كرد. میزان پولی كه به من می‌دهند برای كل تولیدات من در سال ۸۴ معادل هزینه تولید حدود ۲۰ دقیقه یك سریال گران قیمت، مثل شب دهم و امثال آن است. دقت كنید پول یك قسمت ۵۰ دقیقه‌ای سریال گران تلویزیونی به كل یك سال مستندسازی من و شما شاید ندونید كه سفرهای ما معمولا در جاهای خاكی و فرعی‌است و آنقدر خاك روی وسایل و خودمون میشینه كه یك بار یك تصویربرداری به من گفت كه تو باید برای هر سفر یك دوربین جدید بخری.
● گاهی اوقات یك دوربین جلویی ماشین دیده می‌شود آن چیست؟
میلانی: اول ایده داشتیم كه دوربین جلو ماشین مدام روشن باشه و شكل جاده‌های كل كشور رو بگیریم ولی بعدا به این نتیجه رسیدیم كه استهلاك دوربین و هزینه نوار بالاست. بعدا یك دوربین عكاسی مخصوص خریدیم كه می‌توانست هر چند ثانیه یك بار عكس بندازه به این ترتیب هم بخشی دیگر از ایران رو عكاسی لحظه به لحظه كردیم ولی باز هم دیدیم كه تصاویر واید (زاویه دید باز) هستند و خیلی احساس واقعیت رو ندارند. فعلا این ایده تعطیل شده و دوربین‌هایی كوچك رو در حال آزمودن هستیم كه روی گلگیر و بالای باربند و پشت ماشین نصب می‌شوند و می‌تونند تصاویر جالب و متفاوتی از منطقه به ما بدن.
● چند سالتونه و كجای تهران زندگی می‌كنید؟
میلانی: من الان ۴۳ سالمه و یك دختر ۸ ساله دارم و با همسرم در یوسف‌آباد زندگی می‌كنیم تا ببینیم صاحب خونه، بعدی‌مان كجای تهران است.
●دخترتون هم علاقمند به سفر هست؟
میلانی: اون هنوز كوچیكه و مادرش خیلی مواظبشه، برای همین فعلا با من همراه نیست، امیدوارم بزرگ‌تر كه شد خودش با من همراه بشه، گرچه چند سال قبل هم میگفتم كه چند سال دیگه می‌برمش ولی الان هم كه بزرگ‌تر شده، مادرش نمی‌ذاره با من بیاد. شاید هم حق با مادرشه، نمی‌دونم، گرچه در یكی دو سفر همراه بوده است.
● تحصیلات شما ؟
میلانی: من دیپلم ریاضی دارم و لیسانس كارگردانی فیلم، از دانشكده صدا و سیما و فوق‌لیسانس هنر از دانشگاه تهران تو فكرش هستم دكترای تاریخ یا مردم‌شناسی هم اگه بتونم بگیرم ولی فكر می‌كنم با مشغله‌ای كه دارم بیشتر خودم رو گول می‌زنم ولی خیلی بده كه مجال تعقیب جدی ندارم.
● گروهتون شامل چه كسانی است؟
میلانی: دو تصویربردار و خودم و گاهی اوقات یك كمك. اینها كسانی هستند كه مثل من سفر و زندگی در شرایط پیش‌بینی نشده رو دوست دارند.
●میشه كسی هم با شما سفر بیاد؟
میلانی: متاسفانه بزرگ شدن گروه كار رو كند می‌كنه و ما رو درگیر ناخواسته‌ها، و قطعا به شدت بر كیفیت كار ما تاثیر می‌گذاره. متاسفانه امكان همراه بردن دیگران رو نداریم، ولی دارم فكر می‌كنم كه شاید بشه به نحوی با علاقمندان ارتباط دو سویه برقرار كرد مثلا به برگزاری ماهانه جلسات گردهمایی علاقمندان سفر فكر می‌كنم به نحوی كه موضوع بحث مفیدی هم داشته باشند مثلا یك ماه بحث در مورد سفر به كویرهای ایران، یك ماه بحث در مورد سفر جالب و متفاوت به شمال و الی آخر... مهم اینه كه همه بتوانند در این جلسات شركت كنند.
● چی می‌خورید و چطور سفر می‌كنید؟
میلانی: شنیدید به برخی می‌گن آدم‌های خوش سفر، آدماهای خوش سفر كسانی هستند كه هر چی گیرشون بیاد می‌خورند و هر كجا بشه می‌خوابند و نه تنها از شرایط نامناسب نق نمی‌زنند بلكه از هر لحظه سفر لذت می‌برند. ما اغلب اوقات هر وقت گرسنه می‌شیم چیزی می‌خوریم، نه این‌كه ناهار و شام منظمی داشته باشیم و یا هر جا گیر آوردیم می‌خوابیم در مواقع نادری در هتل‌ها می‌خوابیم ولی اغلب موارد در مساجد و چادرها.
● نكنه شما هم از ماهواره‌ها این شیوه اجرا رو تقلید می‌كنید؟
میلانی: متاسفانه خونه ما سمتش طوری هست كه نمی‌تونم ماهواره بگذارم. ولی بدم نمیاد از طبیعت حرفه‌ای ماهواره‌ها هم چیزهایی یاد بگیرم. شخصیت‌های جالبی هستند و بله من به شدت دوست دارم از اونها تقلید كنم. همین طور كه از پدرم زندگی و از مادرم حرف زدن و از اساتید دانشگاهی‌ام دانش رو تقلید كردم.
● آرزوتون چیه؟
میلانی: آرزو می‌كنم اونقدر وقت داشته باشم كه نیمی از هفته رو بتونم مطالعه كنم و سنجیده‌تر و با دانش بیشتر برای مردم سوژه‌ها رو انتخاب كنم و هرازچندگاهی هم یك تالیف خوب مانند یك كتاب یا فیلم مستند و یا فیلم داستانی داشته باشم. چون من این گزارشها رو فیلم مستند نمی‌دونم اینها واقعا یك گزارش ساده هستند و متاسفانه تلاش معاش اجازه ایجاد وقت آزاد رو به من نمیده.
●خارج از كشور هم سفر كردید؟
میلانی: من به آذربایجان شوروی سابق در روزهایی كه گورباچوف داشت سقوط می‌كرد و هند و مالزی و امارات و چند كشور اروپایی در یك سفر دو هفته‌ای رفتم.
● دوست دارید به كجا سفر كنید؟
میلانی: برای من لذت سفر به روستاهای دور افتاده ایران، به ویژه جاهای دور افتاده و بكر، با لذت سفر به پاریس یكی است شاید اولی بیشتر هم مزه بده، در كل سفر ارزان و قابل انعطاف رو دوست دارم. سفر قابل انعطاف از نظر من یعنی این‌كه میخوای بری شمال و سه روز اونجا بگردی و اگه كسی بهت گفت بریم كویر، فلان چیز هست از همون شمال راه رو كج كنی و بری كویر.
برنامه‌ای كه در ذهنم دارم ولی فعلا پول و شرایطش رو ندارم رفتن به شرق تا انتهای چین و برگشت از آسیای جنوب شرقی با ماشینه، ولی مثل آرزوهای بسیاری از مردم در گوشه ذهنم نوشتم برای آینده.
● البته مردم كه حسرت همین سفرهای رفته شما رو می‌خورند!
میلانی: تقریبا از هر ده نفر، هشت نفر به من میگن خوش به حالت همش داری می‌گردی. ولی من می‌خوام بهشون بگم كه سفر كردن برای من وقتی لذت‌بخش می‌شه كه به چیزهای جدید می‌رسم، نمادهایی از گذشته رو پیدا می‌كنم، از طبیعت بیشتر یاد می‌گیرم. برای همین، وقتی با جمعی برای استراحت و خوشگذرانی به سفر می‌رم یكی از سخت‌ترین روزهای من میشه، احساس می‌كنم وقت تلف می‌كنم و این منو آزار میده.
● سایت و كتاب چی؟
میلانی: نه متاسفانه به همین علت كه گفتم، واقعا وقت نمی‌كنم من معمولا ۶ صبح بیدار می‌‌شم و ۷ سركار هستم تا ساعت ۸ شب و متاسفانه هیچ پنجشنبه و جمعه‌ای هم در خانه نیستم. واقعا از تعطیلات چند روزه لذت می‌برم چون می‌تونم سفر نرم و به كارهای عقب‌مانده برسم.
● آیا این شخصیتی كه مردم از شما می‌شناسند واقعا خودتون هستید یا تفاوتی بین شخصیت
تلویزیونی و خودتون هست؟
میلانی: یك كمی تفاوت هست. من در پشت دوربین شخصیت پرحرفی نیستم ممكنه به اندازه جلوی دوربین هم نخندم. در حقیقت یكی از مشكلات من در ارتباط با دیگران سكوت منه. همینطور هم خودم خیلی بیشتر دوست دارم وارد جزییات علمی و ریزه‌كاری‌های تاریخ بشوم ولی در ظاهر و تلویزیون سعی می‌كنم حرفهام عامه فهم و بسیار ساده باشند. دیگر این‌كه واقعا من حس می‌كنم كه هیچ شخصیت متفاوت و متمایزی نیستم و عین بسیاری دیگر از مردم هستم.
شخصیتهای ایرانشناس ماهرتر و با اطلاع‌تر از خودم سراغ دارم ولی شناخته شده نیستند چون مجال جلوی ویترین قرار گرفتن در اختیارشان نبوده و من متاسفانه پیرو پیشنهاد دوستی خوش‌طینت (آقای شهیدی‌فر) جلو ویترین صدا و سیما قرار گرفتم و بعد جایم را آقای داستانی تهیه‌كننده گروه خانواده، شبكه یك و آقای دكتر حاتمی در این ویترین جلوتر آوردند. ولی وقتی آفتاب به این ویترین می‌افته زندگی درون اون خیلی سخت میشه و مخصوصا كه باید همیشه اتو كشیده جلو ویترین بایستی.
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید