جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وداع با شاه - Farewell To The King


وداع با شاه - Farewell To The King
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : آلبرت رودی و آندره مورگان
کارگردان : جان میلیوس، برمبنای رمانی نوشته پی‌یر شوندورفر
فیلمنامه‌نویس : جان میلیوس، برمبنای رمانی نوشته پی‌یر شوندورفر
فیلمبردار : دین سملر
آهنگساز(موسیقی متن) : بازیل پولدوریس
هنرپیشگان : نیک نولتی، نایجل هاورز، فرانک مک‌ری، جیمز فاکس، مریلین توکودا، ماریوس ویرز، ویلیام وایز و جان بنت پری.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۷ دقیقه.


فوریه سال 1945. «فربورن» (هاورز)، سروان ارتش انگلستان با چتر نجات در جنگل‌های بورنئو فرود می‌آیند؛ او مأموریت دارد حمایت بومیان دایاک را علیه ژاپنی‌های اشغال‌گر، به نفع متفقین جلب کند. اما «فربورن» در کمال تعجب پی می‌برد رهبر بومیان، «لیروید» (نولتی)، یک سرباز سابقِ (کمونیست) آمریکائی است که هنگام عقب‌نشینی نیروهای «مک‌آرتور» در سال 1942 گریخته و خود را به بورنئو رسانده است. او سپس به چنگ بومی‌های دایاک افتاده و آنان هم که جذب چشم‌های آبی او (که یادآور دریا و بنابراین نمک، که لازمه بقای آنان است) شده‌اند، «لیروید» را به‌عنوان شاه خود انتخاب کرده‌اند و او هم با متحد کردن قبایل منطقه برای نخسیتن بار میان‌شان صلح و آشتی برقرار کرده است. «لیروید» که می‌داند حمله به ژاپنی‌ها باعث نفوذ و تهاجم آنان به آن منطقه بکر می‌شود، از همکاری با «فربورن» اکراه دارد. او و دایاک‌ها جامعه‌ای کوچک و به دور از خشونت را در دل جنگل به وجود آورده‌اند که فقط از طریق یک گذرگاه با دنیای بیرون ارتباط دارند. در جنگ و گریزهای تلخی که در پی می‌آیند، ژاپنی‌ها دهکده «لیروید» و خانواده‌اش را نابود می‌کنند. «لیروید»، در هم شکسته با باقی‌مانده افراد دهکده‌اش به درون جنگل عقب می‌نشینند. فرمانده «فربورن» (فاکس) که خیال دارد به هر ترتیب شده «لیروید» را به دام بیندازد، برای درهم شکستن مقاومت او و قبیله‌اش، دستور می‌دهد دایاک‌ها را از نمک محروم کنند. در اینجا «لیروید»، خود و سرهنگ ژاپنی را که به اسارت درآورده بوده، در برابر نمکی که مردمش به آن نیازمندند، تسلیم نیروهای استرالیائی می‌کند و قرار می‌شود به‌زودی به خاطر فرار از خدمت محاکمه شود. حالا «فربورن» به فکر فرار دادن او می‌افتد.
* اقتباس «دست راستی» میلیوس از رمان «انسان دوستانه» شوندورفر که در پرداخت، کلیشه‌ای از کار درآمده است. گفت‌وگوها تدوین نامناسب فیلم (زیر نظر جان‌ویلر) باعث شده تا انگیزه شخصیت‌ها آشفته بنماید. استفاده از موقعیت‌های نمایشی تکراری، شخصیت‌های کلیشه‌ای و کشدار بودن اثر مانع از رسیدن به نقطه اوج «روحانیِ» مورد نظر می‌شود. نولتی نیز توانائی لازم برای تجسم ظرافت و دوگانگی نقشش را ندارد. ‌