چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مدیرالهی و مدیریت اسلامی


مدیرالهی و مدیریت اسلامی
اهل فضل و دانش و حتی افراد عادی هر کدام تا اندازه‌ای با مفهوم انسان کامل آشنا هستند . در معارف کلاسیک روایی وعرفانی وحکمی تشیع مفهوم انسان کامل، مفهوم رابط میان عالم معنا و عالم دنیا است که معنا را ازآن عالم به این عالم منتقل کرده وبه هدایت بشرمی‌پردازد . این مفهوم حتی نزد عامه نیز با درک مصادیق و مفاهیم امام و رهبر به خوبی وجدانی می‌شود . لذا این عنوان در جامعه ما با نگاه‌های اشراقی و عرفانی که همواره بر معارف وعرف‌های آن حاکم بوده است به هیچ وجه غریبه و جدید نیست. انسان کامل مفهومی ذومراتب است و بالاترین آن را می‌توان انسان اکمل نامید که در مصادیق معصومین منحصر است که به گفته قرآن و روایات، عالم قائم به قیام آ‌نهاست ودر مراتب بعد انسان‌های کامل مطرح می‌شوند که اصطلاح قرآنی آن اولوالالباب هستند. علما و فقهای وارسته که به لب ولباب و جوهره دین دست یافته و مصداق حدیث معروف “ العلما ورثه الانبیا” می‌شوند. بررسی مقدماتی درمورد خصوصیات رهبری انسان کامل واکمل که همواره از مباحث مورد توجه درترسیم جامعه آرمانی اسلامی وعامل حرکت و پویایی فرهنگ تشیع بوده است در این نوشتار مدنظر می‌باشد . این امر بویژه امروزه با وجود تئوری‌های متفاوت ورنگارنگ در عرصه سیاست و کشورداری وساخت تمدن وهمچنین مطرح شدن ولایت فقیه به‌عنوان یک نظریه اسلامی وشیعی درعرصه هدایت انقلاب اسلامی و زمینه‌سازی جهت ظهور، دارای اهمیت دو چندان معرفتی،‌ علمی و سیاسی شده است . به‌طور کلی خصوصیات رهبر وقائد را از دو راه می‌توان به دست آورد: اول توجه به اهداف .دوم توجه به حوزه‌های حکومت وگستردگی آ‌ن .
۱) هر حکومتی با توجه به اولویت‌هایی که به لحاظ معرفتی، علمی واجرایی برای خود تعریف می‌کند به اداره جامعه خود می‌پردازد که این اولویت‌ها هم از نوع بینش، فرهنگ و اعتقادات ومعارف آنها نشات می‌گیرد. حکومت‌های امروزه با توجه به کم رنگ کردن نقش احکام دین وارزش‌های معنوی در امور اجرایی واولویت‌های کاری وتبلیغی خود “ از سطح پاسداری وحفاظت مرزها تا سطح پرستاری وبهداشت ومسکن و آموزش و پرورش آمده‌اند وسواد ، دانش، صنعت وتوسعه را درنظر دارند وبه آنها می‌پردازند امام کمتر به بینش انسان و ارزش او کار دارند. آنها نمی‌دانند چگونه تلقی آدم را عوض کنند تا جامعه‌ای انسانی را از سطح یک دامپروری مدرن بالا بیاورند.” چرا که هیچ‌گاه در سطوح مدیریتی و بینشی خود به این امور بهایی نمی‌دهند اما ما با این هدف بالاتر به تشیع گره خورده‌ایم واین بینش و آموزش بنیادی را از حاکم توقع داریم و با همین معیار هم دست به انتخاب می‌زنیم وقیام می‌کنیم این توقع آموزگاری ما را در برابر معصوم به‌عنوان انسان کامل متواضع کرده واختیار کار را به او داده‌ایم .
۲) انسان باتوجه به نوع خلقت، اهداف وجودی‌اش وخواست خداوند به گونه‌ای تعریف می‌شود که محدود به این دنیا نیست لذا حاکمی می‌خواهد که در مجموع عوالم راهنمای او باشد حاکمی که تمام راه را بشناسد و از تماس جاذبه‌ها آزاد باشد.
این دو ویژگی مهم وجه تمایز مدیریت ورهبری خاص اولیاءالله است از انسان کامل اکمل گرفته تا اولوالالباب وعلما که رهبران عصر غیبت‌اند . حاکم دراین نگاه آن گونه است که مردم را برای خودش نمی‌خواهد و حتی مردم را برای خودشان هم نخواهد بلکه خود و مردم را هم وقف خدا کند. اما آنچه به‌طور عملی امروزه مطرح است عدم ظهور و حضور عمومی معصوم است که البته فلسفه این غیبت نیز در غایب بودن انسان‌ها از محضر حق است یعنی ناشی از آن است که مردم معصوم را نپذیرفتندو زمینه حضور او را ندارند لذا از فیض رهبری مستقیم او محرومند. در این زمان کار فقیه وعالم وارسته آن است که این زمینه‌ها را فراهم کند وبه معصوم دعوت نماید. در حالی که همین فقیه وعالم اگر پرچمی غیراز پرچم معصوم را برافراشت و به خود دعوت کرد طاغوت است.
این مدیر جامعه باید هم آشنا با شرایط اجتماعی و سیاسی و زمینه‌های قدرت وشبکه‌های قدرت و نیازها وانگیزه‌های مردم باشد وهم باید نگهدار دین الهی و خوددار و در راه معصوم باشد واینها اضافاتی است که مدیریت دینی را از سایر تعاریف مدیریت و رهبری جدا و متمایز می‌کند.
لذا کسانی که فکر می‌کنند مدیریت دینی نایبان انسان کامل و یا حتی خود انسان کامل صرفا بر اساس فقه حکم است بدون فقه عظیم دینی ویا با چشم‌پوشی از واقعیات جهانی واجتماعی وانسانی است به طوری که رویه آن کناره‌گیری از صحنه‌های جهانی وانزوای سیاسی است نه دین، نه جهان ونه انسان را نشناخته‌اند . آنچه رهبر دینی و حاکم الهی به اذن خدا انجام می‌دهد آن است که تلقی توده‌ها از خویش را دگرگون می‌کند، حجاب‌های پیش روی فطرت پاک انسان‌ها را برمی‌دارد و زمینه رشد وتعالی روحی و عقلی انسان و جامعه انسانی را فراهم می‌کند.او با تربیت مهره‌های کارآمد وجایگزین کردن آنها می‌تواند از استبداد واضمحلال برهد. مدیریت دینی ابتدا از تربیت شروع می‌کند که همان تربیت نفوس است، چرا که رهبر الهی وانسان کامل خود تربیت شده این راه است و منبع‌ تربیت. لذا تنها اوقابلیت واجازه این امر را دارد .
امروزه نیز اندیشمندان جامعه ما باید به تبیین این ایده‌ها بپردازند و آنها را از سطح نظر به عمل و برنامه برسانند.
سید علی شریف زاده
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید