جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

۱۷ دی ماه یادآور چهلمین سال


۱۷ دی ماه یادآور چهلمین سال
● سلام پهلوان.
دلم برایت تنگ شده، برای خود خودت که نه، واسه مرامت، واسه پهلوونی ات، واسه اون نگاه محجوبت
پدر بزرگم می گفت قصه زندگی آدما رو می شه از تو چشماشون خوند. می گفت شما رو یه روز از نزدیک دیده بوده و یک لحظه، فقط یک لحظه نگاهتون با نگاهش گره خورده. پهلوون دلم واست تنگ شده، وقتی اومدم، رفته بودی. اما یادت مونده بود و یه عکس سیاه و سفید روی دیوار اتاق دلتنگی های پدر بزرگ. آقاجون راست می گفت تو چشمات یه چیزی بود که جای دیگه ای ندیدم. این روزا خیلی دنبال اون نگاه می گردم اما هر چی می گردم بیشتر ناامید می شم، پهلوونی دیگه رسم زمونه نیست، کسی واسه پهلوون تره هم خورد نمی کنه.
رسم پهلوونی دیگه از یادها رفته، هر چی می گردم یکی رو پیدا نمی کنم یا علی بگه بره وسط میدون به دست آسیب دیده حریف نگاه کنه هر چی می گردم یکی رو پیدا نمی کنم یاعلی بگه بره وسط شهر پول واسه زلزله زده ها جمع کنه. آقا تختی چقدر خوب که نیستی، اگه بودی از غصه نامرادی ها دق می کردی آخه ورزش ما شده مدال و آمپول.
سلام پهلوون دلم تنگ شده واسه صافی و صداقت تو.
واسه دلمشغولی های مردمی ات، دلم تنگ شده واسه همه مردونگی هات.
آقاتختی هنوز که به عکست نگاه می کنم دلم می خواد واسه یک بار هم شده پیش روت می نشستم. تو نگاه محجوب تو ازم نمی دزدیدی و من می گفتم پهلوون مرامتو.

حمید رضا افتخاری
منبع : روزنامه ایران ورزشی