سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

از مهندسی تا فلسفه


از مهندسی تا فلسفه
لودویگ ویتگنشتاین، پرورش یافته یک خانواده برجسته وینی در آلمان و انگلستان مهندسی خواند، اما به مبانی ریاضیات علاقه‌مند شد و پیش از ورود به ارتش اتریش در خلال جنگ اول جهانی به دنبال مطالعات فلسفی، به سوی راسل و فرگه رفت.
دفتر یادداشت هایی که وی در دوران سربازی به همراه داشت اساسی شد برای رساله منطقی – فلسفی وی(۱۹۲۲) که بعدتر همین کتاب مدرک دکتری از کمبریج را برای وی به دنبال آورد. کتابی که تاثیر عمیق بر فیلسوفان حلقه وین گذاشت. هر چند در زمان چاپ کتاب وی تنها ۳۲ سال داشت اما مدعی بود که در این کتاب تمامی مسائل فلسفی را حل کرده و به همین سبب به سرعت خود را از زندگی آکادمیک بازنشسته کرد.
مساله محوری رساله منطقی- فلسفی ارتباط بین زبان، فکر و واقعیت است. ویتگنشتاین مصر است که زبان شکل درک‌پذیر اندیشه است و توسط یک ساختار یا شکل منطقی به واقعیت مشرف می‌شود. ویتگنشتاین به تبعیت از فرگه تاکید کرد که معنای اظهارات زبانی می‌بایست توسط ذات جهان معین گردد. زیرا در غیر این صورت معنا یا مفهوم یک بیان دچار ابهام و تزلزل می‌گردد.
وی این ایده را که هم زبان و هم جهان می‌بایست بر حسب اجزای سازنده یا اتمیک شان مورد فهم واقع شوند از راسل وام گرفت. لیکن ویتگنشتاین با این استدلال که ساختار منطقی جملات می‌بایست به‌طور دقیق بازتاب دهنده یا تصویرگر ساختار بنیادی جهان باشد از استاد خود جدا می‌شود. این نظریه وی به عنوان نظریه تصویری معنا مشهور شد: جملات بازنمایی‌هایی هستند ـ تصاویری هستند از وضعیت‌های ممکنه امور. از آنجایی‌که نظم منطقی لازمه معنا می‌باشد، ویگنشتاین مدعی شد که زبان طبیعی یا عرفی بر خلاف نظر فرگه و راسل نمی‌تواند به لحاظ منطقی ناقص باشد. ویتگنشتاین، برعکس مدعی شد که زبان واجد نظم خود است و کلا هر آنچه قابل گفتن باشد می‌تواند به‌صورت شفاف بیان شود و آنچه را نتوان به گونه‌ای شفاف بیان کرد می‌بایست به سکوت از آن گذر کرد.
پس از چاپ رساله ویتگنشتاین به هجرتی خود خواسته رفت. زندگی و موقعیت میراثی خود را رها کرد و در اتریش به کار پرداخت، ابتدا به عنوان یک معلم مدرسه و سپس به عنوان باغبان. اما در ۱۹۲۹ وی از بخش‌هایی از کار اولیه خود ناراضی شد و به کمبریج باز گشت. ضمنا در غیاب وی رساله تحسین منتقدان را در پی داشت و شروع کرده بود تا بیشترین تاثیر را بر افکار مکاتب اروپایی بگذارد. در این زمان ویتگنشتاین خود را در موقعیت نامعمول تند‌ترین منتقدکارهای اولیه خود می‌یابد. وی تمام سعی خود در بیست سال بعدی و تا پایان عمر خود را در جهت وضوح بخشیدن و رفع اشکال از بدفهمی‌های فلسفی ناشی از تفکرات اولیه خود، سپری ساخت.
مجموعه‌ای از نوشته‌های متاخر وی پس از مرگ وی با عنوان پژوهش‌های فلسفی منتشر شدند.
در پژوهش‌ها نیز توجه ویتگنشتاین حول مساله طبیعت یا ذات زبان، فکر و واقعیت می‌باشد. لیکن در اینجا وی هر دو ادعا شامل اینکه معنا وابسته به واقعیت است و دوم اینکه زبان اساسا در باره مساله بازنمایی می‌باشد را منکر می‌شود.
اشیا به‌طور واقعی معنای اسامی نمی‌باشند، بلکه آنها به عنوان روشنگران و تبیین‌گران معنا عمل می‌کنند اشاره به یک میز به تبیین اینکه لغت «میز» چه معنایی دارد، کمک می‌کند.ویتگنشتاین همینطور متوجه می‌شود که زبان کارکردهای مختلف دارد.
لغات مانند ابزار یا اسباب کار می‌باشند که ما آنها را به قصدهای گوناگون و در بافت‌های گوناگون به کار می‌بریم. زبان تنها به کار بازنمایی و توصیف نمی‌آید بلکه همچنین به منظور پرسیدن، بازی کردن، دستور دادن، فحش دادن و غیره به کار می‌رود. اینکه معنای یک لغت چیست هم به این ربط دارد که می‌خواهد به چه کاری آید و هم به متنی که آن لغت درآن متن به کار می‌رود.
این مساله باعث پیدایش مفهوم مشهور ویتگنشتاین با عنوان «بازی – زبانی» شد که به‌طور کلی به این معنا است که: این، متن یا زمینه است که معنای یک بیان را مشخص می‌کند. گوهر دوره دوم کاری وی این است که اشتباه است که معنا را به گونه‌ای اساسی در ارتباط و گره خورده به واقعیت بدانیم. معنا نمی‌تواند از فعالیت و رفتار کاربران زبان که تبیین کننده معنای کلمات ما می‌باشند، جدا باشد.
در میزان تاثیر ویتگنشتاین بر فلسفه مدرن به سختی می‌توان غلو کرد. کار متاخر وی به‌طور مستقیم بر آستین و مکتب فلسفی «زبان متعارف» آکسفورد تاثیر گذاشت. همینطور بر نظریه‌پردازان کنش گفتاری. از سوی دیگر دوره کاری اولیه وی نیز هنوز در برنامه‌های فلسفی مدرن که از سوی کواین، دیوید سون و دامت و دیگران پی‌گرفته می‌شود، مورد پذیرش و تامل قرار دارد.
ایمان آقابابایی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید