شنبه, ۲۴ آذر, ۱۴۰۳ / 14 December, 2024
مجله ویستا


خواننده پشت درهای جهان متن


خواننده پشت درهای جهان متن
نگاهی به ترجمه‌ی كتاب « زندگی و زمانه‌ی مایكل ك » نوشته‌ی « جی‌ام‌ كوئتسی » ترجمه‌ی « مینو مشیری»
«شاید بشود گفت كه متن فضای محدود تاویل‌هاست. فقط یك تاویل وجود ندارد اما از سوی دیگر تعداد بی‌پایانی از تاویل‌ها نیز وجود ندارد.»
بی ‎آن‌كه بتوانیم منكر شویم كه انتخاب یك واژه از میان واژه‌های معادل برای برگرداندن یك اثر به زبانی دیگر خود نوعی تاویل مترجم از متن را نمایش می‌دهد، اما این امكان برای مترجم كمتر به رسمیت شناخته می‌شود كه در فرایند تبدیل و در محدوده این مجرا بتواند تاویل‌های ذهنی خود را از عبارات و جملات جمع‌بندی كرده و ارایه دهد. دایره این اختیارات برای مترجم تنگ‌تر شده و به انتخاب واژگانی و تبدیل اصطلاحات زبانی اختصاص یافته.
صرف درك معنای متن اصلی نیست كه لازم به نظر می‌رسد بلكه توانایی استفاده از واژه‌ها و اصطلاحات مطلوب متن اصلی و در عین‌حال مطلوب زبانی كه متن به آن برگردانده می‌شود نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. پس این تلاش و كنش كلمه‌ به‌كلمه و لحظه‌به‌ لحظه روی متن و بازآفرینی آن كاری غیر قابل مقایسه با فرآیند خواندن، درك كردن، جمع‌بندی و پیاده كردن پاراگراف‌های یك متن به زبان دیگر است.
در تلاش كلمه‌به كلمه متن جدید آفریده می‌شود و هم‌زمان با آن زبان هم در اثنای فعالیتی آفریننده به نوزایی می‌رسد. مترجم به دنبال استفاده از حداكثر قابلیت‌های یك زبان برای رسیدن به حد مطلوب متن اصلی‌ است. ضمن آن‌كه قابلیت‌های یك زبان با توانمندی‌های یك مترجم در استفاده از آن قابلیت‌ها در كنار هم حركت می‌كنند و مسلماً در جاهایی به هم می‌رسند كه مترجم در موقعیتی مسلط بر زبان باشد. اگر گزینش یك واژه یا اصطلاح از طرف مترجم به دلیل عدم دسترسی او به امكانات زبانی باشد ممكن است موجب تاویلی متفاوت یا دور از متن اصلی شود.
با نقطه نظراتی كه بیان شد ترجمه كتاب «زندگی و زمانه مایكل ك» نوشته‌ی «جی‌ام‌كوئتسی» توسط خانم مینو مشیری (كه در ترجمه نام نویسنده كوتسیا نوشته شده و معلوم نیست به چه دلیلی؟ ناشر و مترجم نیز توضیحی در این رابطه نداده‌اند.) قابل بررسی است.
گستره توانمندی متن ترجمه در انتقال زبان و فضای متن اصلی، ساختن موقعیتی كه در زبان فارسی نیز جوابگو باشد و توجه به گزینش واژه‌ها و اصطلاحات مناسب و در نهایت سنجش متن اصلی با آن‌چه كه متن ترجمه روایت می‌كند از جمله مواردی است كه در این مطلب قصد بررسی آن را داریم.
در این ترجمه ابتدا در هر جمله با جمع‌بندی مترجم از مفهوم كلی جمله بدون توجه به ابعاد، فضا و موقعیت حاكم بر كلیت یك پاراگراف مواجه می‌شویم كه با تلاش هر‌چه‌ بیشتر او برای ساختن موقعیت‌های فارسی همراه بوده و این تلاش هم اغلب با تبدیل جمله‌های غیر‌محاوره‌ای متن اصلی به زبان محاوره‌ای در فارسی صورت گرفته است. برای روشن شدن موضوع نمونه زیر را می‌خوانیم:
To the mother she said:’ You should be happy, they bring luck to the household.’
ترجمه كتاب: (رجوع به صفحه ۳ )
«به مادر بچه گفت: چشمتون روشن، اینجور بچه‌ها برای اهل خونه خوش‌قدم‌اند.»
ترجمه‌ پیشنهادی:«او به مادر بچه گفت: تو می‌توانی خوشحال باشی آنها برای اهل خانه خوش‌شانسی می‌آورند.»
عبارت «چشمتون روشن» فضای كم تحرك متن اصلی را كه در آن جملات به سردی ادا شده به فضای متحرك (شاد) تبدیل كرده و دور از كاربرد آن در زبان فارسی هم به نظر می‌رسد كه هیچ‌گاه در موقعیت مشابه (دلداری و توجیه شرایط) از چنین عبارتی استفاده نمی‌شود.
در چنین شرایطی زاویه نگاه خواننده به زاویه نگاه مترجم محدود شده و مانع از تاویل‌هایی می‌شود كه خواننده فارسی زبان می‌توانست نسبت به متن اصلی داشته باشد. به‌خصوص آن‌جا كه طنز در لابه‌لای واژه‌ها و عبارات نهفته مانده و خواننده نیاز به تفكر دارد تا با كنكاش در متن زوایای آن را دریابد. این محدود كردن نگاه خواننده به نگاه مترجم گاه با افزودن یك جمله به متن اصلی و گاه با حذف آن اتفاق افتاده است:
Where is your mother now? I asked. She makes the plants grow, he» replied, evading my eyes. You mean she has passed away? I said (pushing up the daisies) he shook his head. They burned her, he said. Her hair was burning round her head like a halo.
ترجمه كتاب: (رجوع به صفحه ۱۷۸ پاراگراف سوم)
پرسیدم: «مادرتان حالا كجا هستند؟» نگاه خود را از نگاهم دزدید و جواب داد: «گیاه پرورش می‌ده» گفتم: «یعنی می‌خواهید بگویید كه فوت شده‌اند؟» سر تكان داد كه نه. گفت: «سوزوندنش، موهاش مث هاله دور سرش گر گرفته بود.»
واژه «نه» در مقابل جمله «او سرش را تكان داد» تنها به دلیل تاویل شخصی مترجم از تكان دادن سر گنجانده شده است و در این‌جا به نظر نمی‌رسد به این معنا به كار رفته باشد بلكه شاید تاسف ك از مرور خاطرات خودش را نشان‌ می‌دهد و هیچ توجیهی ندارد كه مترجم از خود كلمه تعیین‌كننده‌ای مثل «نه» را به جمله اضافه كند. و از طرف دیگر با حذف بی‌دلیل یك جمله كه توصیف وضعیت راوی هم هست به این فضا بیشترین آسیب وارد شده(جمله داخل پرانتز در متن انگلیسی). خواننده با اندكی آشنایی به زبان انگلیسی متوجه می‌شود كه متن اصلی علیرغم بیان گفتگوی راوی با ك زبانی غیر محاوره‌ای دارد اما در ترجمه با محاوره‌ای كردن زبان فضای حاكم بر متن از بین رفته است. استفاده از واژه‌های دور نسبت به واژه‌های نزدیك هم باز نشانی از برداشت‌های شخصی را با خود دارد كه به كار بردن فعل «گر گرفتن» به جای «سوختن» از آن جمله است كه باز هم به متن اصلی و توصیف صحنه مورد نظر لطمه می‌زند:
ترجمه كتاب: «موهاش مث هاله دور سرش گر گرفته بود.»
ترجمه پیشنهادی: «موهایش مثل هاله‌ای دور سر او می‌سوخت.»
با صرف نظر از دور شدن متن ترجمه از فضای ساده و یك‌دستی كه فقط زبان راوی آفریننده آن است توجه به كاركردهای واژه‌ها و اصطلاحات در زبان فارسی و آشنایی با این كاركردها باعث القای صحیح متن اصلی می‌شود كه عدم توجه به آن مفهوم ذهنی خود مترجم را نیز برعكس منتقل می‌كند:
متن انگلیسی:
k had reached the door, had even stepped into the shop, when a little old woman in black scuttled forward with outstretched arms to meet him. Before he could brace himself she had forced him back bodily over the threshold and with a rattle of bolts closed the door in his face.
ترجمه كتاب: (رجوع به آخر صفحه ۶۲ و اول صفحه ۶۳)
«ك به در مغازه رسید، حتی وارد آن هم شده بود كه یك پیرزن ریز‌نقش سیاهپوش مثل فر‌فره دوید و با آغوش گشوده به پیشوازش آمد.»
دریافتی كه خواننده فارسی زبان از پاراگراف بالا دارد این است كه پیرزن با آشنایی قبلی و از روی خوشحالی به پیشواز ك آمده است. اما جمله‌‌ای كه بلافاصله می‌آید خلاف این را منتقل می‌كند: «پیش از آنكه ك بتواند خود را جمع و جور كند پیرزن با زور او را از چارچوب در بیرون راند و تق‌توق، در را به رویش قفل كرد.»
ترجمه پیشنهادی ك به در مغازه رسیده بود و حتا وارد آن هم شده بود كه یك پیرزن ریز‌نقش سیاه‌پوش با دست‌های باز و گام‌های تند به سوی او دوید و قبل از آن‌كه او بتواند به خود بیاید پیرزن او را كلاً از در بیرون رانده و با سر و صدا در را به روی او بسته بود.
در متن انگلیسی از كلمه آغوش استفاده نشده و در زبان فارسی نیز این كلمه فقط در مورد استقبال یك آشنا یا میزبان خوب به‌كار می‌رود مگر طنزی در كار باشد كه در متن انگلیسی چنین طنزی به كار نرفته و مترجم هم چنین انتقالی صورت نداده.
در یك جمع‌بندی كلی می‌توان گفت كه مترجم این كتاب گاه در جاهایی كه متن اصلی را درك كرده به دلیل بی‌توجهی به فنون زبان فارسی از انتقال فضاها و موقعیت‌های حاكم بر متن بازمانده است. و گاه نیز خود متن اصلی را با زاویه دید شخصی و دور از متن تفسیر و ارائه كرده حتا می‌بینیم زمان افعال را– كه از مهم‌ترین عوامل ساخت فضای متن به حساب می‌آید - نیز با سلیقه شخصی تغییر داده است و برعكس نویسنده كه از زمان گذشته دور بهره می‌برد مترجم از زمان گذشته ساده استفاده می كند. باز برمی‌گردیم به سخن پل ریكور كه می‌گوید: «متن فضای واریاسیون‌هایی است كه محدودیت‌ها و الزام‌های خود را دارند و برای برگزیدن تاویلی متفاوت ما باید همواره دلیلی بهتر ارائه كنیم.»
به كار بردن كلمات غیرمعمول از دیگر مشكلات ترجمه است:(رجوع به صفحه۱۲۱، پاراگراف دوم) «یك قانون غلاظ و شداد از بالا حكم می‌كرد كه تحت هیچ شرایطی نباید قبرستانی در داخل یا نزدیك اردوگاهی ساخته شود»
كه به راحتی می‌توان عبارت ساده، راحت و فارسی: «قانونی سفت و سخت» به جای «یك قانون غلاظ و شداد» را پیشنهاد داد. در حالی كه در متن اصلی هم اثری از كلمات متكلفانه نیست. برعكس زبان متن انگلیسی زبانی ساده، روان و یك‌دست است و فضا‌سازی‌ها نقش اصلی را در توصیفات راوی دارند.
اگر یك متن را جهانی در نظر بگیریم كه خواننده با خوانش آن وارد این جهان می‌شود و با كشف دنیای جدید به غور در آن می‌پردازد، یك متن ترجمه می‌تواند رمز گشایش این جهان برای خواننده آن باشد و در این‌جاست كه می‌توان دریافت اشتباه در گنجاندن یك كلمه اضافی یا یك عبارت اشتباه آن‌قدر به گشودن این رمز لطمه نمی‌زند. آنچه ما را از دنیای متن اصلی دور می‌كند عدم انتقال فضای حاكم بر متن و زبان متن است. مخصوصاُ وقتی با اثری مثل «زندگی و زمانه‌ی مایكل ك » مواجه می‌شویم كه جهان داستان با ساختن فضاها، موقعیت‌ها و تاكید بر زبان ساده و خاص آن شكل می‌گیرد.
وقتی در انتقال اتمسفر حاكم بر متن ناتوان بمانیم خواننده را با خود به جهان متن اصلی نبرده‌ایم بلكه او را با جهانی ساخته خود مواجه كرده‌ایم كه وقایع مشابهی با جهان متن اصلی دارد، حوادث یكسانی را دنبال می‌كند، اما همه در فضای متفاوتی اتفاق افتاده است.
منبع : سایت والس