دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

اضطراب نوجواني و راهکار هایی برای غلبه بر آن


روزنامه اطلاعات: كودكي كه سال گذشته در مدرسه بسيار مهربان، دوست داشتنيِ، دقيق، عاقل،‌ دانا و هم‌چنين دانش‌آموزي خوب و ساعي بود، امسال ديگر همان كودك و شاگرد سال گذشته نيست. انگار كه تغيير كرده است. به طوري كه اصلاً قابل مقايسه با گذشته نه چندان دور نيست. او يك روز خوشحال و با نشاط است اما روز بعد، بدون علتي آشكار، غمگين و افسرده به نظر مي‌رسد. اين در حالي است كه ما والدين، نسبت به خود احساس ناسپاسي مي‌كنيم ولي قصوري از جانب ما انجام نشده است كه خود را سرزنش و ملامت كنيم.


بسياري از والدين نوجوانان در اين باره حرفهاي پيش‌پا افتاده و عاميانه‌اي مي‌زنند، اما اين پرسش‌ها مطرح است كه چرا همه اين جوانان به محض رسيدن به سن نوجواني و بلوغ اين گونه دچار تغيير و دگرگوني مي‌شوند؟ چه تغييري در همه جوانان به حالت روحي آنها با ورود به اين سن رخ مي‌دهد؟ بروز اين حالات بي علت نيست.



عوامل خارجي

تغييرات ا جتماعي و فرهنگي در سال‌هاي اخير، داشتن حالت اضطراب و نگراني درباره آينده و فشاري كه نه تنها از جانب والدين بلكه از طرف آموزگاران در برابر رشد روزافزون و دايمي بيكاري و غيره اعمال مي‌شود را زياد كرده است.



عوامل داخلي

نوجوانان براي عبور و گذر از دنياي كودكي به سوي عالم جواني، مشكلاتي در مسير راه خود احساس مي‌كنند. آنها نقش و تصوير واقعي خود را گم مي‌كنند و مي‌خواهند اطلاعات و تازه‌هاي جهان را بياموزند (به همين علت، آنها وقت زيادي را در حمام براي نگاه كردن خود در آينه مي‌گذرانند و مي‌آموزند كه خود را بشناسند و بازيابند) در اين مقطع سني، جسم آنها سريع‌تر از مغزشان تغيير و تحول مي‌يابد و نتيجه اين مي شود كه آنها با تفاوت و اختلاف بين روان، عاطفه و احساسات زندگي مي‌كنند.

به ويژه دانش‌‌آموزان مقطع راهنمايي از طريق عوامل داخلي دچار رنج و اندوه مي‌شوند. به طوري كه آنها بي‌قيد و بي‌خيال مي‌شوند و اضطراب و نگراني به خود راه نمي‌دهند، مگر به ندرت و آن هم براي آينده بسيار دور خود. اما دانش آموزان دبيرستاني خود مشاهده مي‌كنند كه پايان تحصيلاتشان با پيشرفت و موفقيتي فراوان در حالي فرامي‌رسد كه زمان رويارويي آنها با دنياي كار نيز نزديك مي‌شود. در اين هنگام علل و عوامل خارجي، آنها را بيشتر مضطرب و متأثر مي‌كند.

هر نوجواني براي اظهار اضطراب و نگراني خود شيوه و طريقه‌اي دارد.

اين مشكلات كه نوجوانان را از درون فرسوده مي‌سازد، به گونه‌اي ديگر زندگي روزمره آنها را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و زندگي شما والدين را نيز ملال‌آور و تباه مي‌كند.

ولي علائم و نشانه‌هاي آن متفاوت است از ناراحتي‌هاي جسماني (مانند درد شكم و سردردهاي مفصلي و...) اختلالات و ناراحتي‌هاي رواني (مانند بي‌‌خوابي، اضطراب و آشفتگي، پيچ و خم دادن به خود)، مسايل و مشكلات مرتبط با خانه و... گرفته تا اختلافات رفتاري (مانند قهر و خشونت، انجام فعاليت‌هاي غيرقانوني و...)

دختران و پسران به طور متفاوت از يكديگر،‌ ناراحتي‌ها و نگراني‌هاي خود را نشان مي‌دهند. دختران نوجوان بيشتر از درد شكم، سر و بي‌خوابي رنج مي‌برند. آنها درهاي خانه را به شدت به هم مي‌زنند و در حالي كه با كوچك‌ترين واكنش و عكس‌العمل به گريه مي‌افتند، خود را در اتاق‌شان زنداني مي‌كنند. اما نوجوانان پسر بيشتر به عكس‌العمل نشان دادن تمايل دارند.

آنان هيچ گونه كار و فعاليتي درمدرسه انجام نمي‌دهند و براي جلب توجه، آرامش دانش‌‌آموزان ديگر را برهم مي‌زنند، آشوب و اغتشاش به راه مي‌اندازند و خشن و تندخو مي شوند. شما والدين در همه اين موارد، از تعجب يكه مي‌خوريد و ديگر نمي‌دانيد با فرزند خود كه شما را به مشاهده اين حالات و ناراحتي‌ها واداشته است، چه كنيد؟



كمي به دوران گذشته خود بازگرديد!

شما مدت زمان بسيار زيادي است كه دوران نوجواني خود را پشت سر گذاشته‌ايد و هم‌اكنون افرادي بالغ و مطيع و والدين همراه با دلواپسي و نگراني هستيد كه اين وظيفه سنگين را بر دوش داريد. اخلاق و رفتار نوجوانان شما، برايتان مبهم و نامفهوم به نظر مي‌رسد. اما شما روي هم رفته در دوران نوجواني خود چگونه بوديد؟ شايد غمگين و افسرده و يا ناموفق در رسيدن به استقلال و خودكفايي و يافتن شخصيت خود. چرا امروز بروز اين حالت در دختر و يا پسرتان به گونه ديگري است؟ در حالي كه او فرزند شماست و به شما شباهت دارد. بنابراين قبل از اين كه او را به اجبار و يا به ميل خود براي مشورت به نزد پزشك ببريد، اطمينان حاصل كنيد، آيا واقعاً آن چيزي كه او به آن نياز دارد. در آنجاست؟

اغلب اوقات والدين نوجوانان خود را تنها مانند يك دفترچه نمرات مشاهده مي‌كنند. تنها موضوع گفتگوي آنها با فرزندشان در مورد مدرسه و كاري است كه او در آنجا انجام مي‌دهد و يا درباره آنچه او به اندازه كافي و به نحو احسن براي فارغ‌التحصيل شدن و به‌دست آوردن شغلي در آينده انجام نمي‌دهد. در اين شرايط، هيچ جاي تعجب نيست كه صحبت و گفتگوي آنها قطع و بين آنها بحث و جدل ايجاد شود. نوجوان شما تنها يك دانش‌آموز است و مسلماً ديگر او در سني نيست كه شما او را در آغوش بگيريد و نوازش كنيد. او از هيچ چيز با شما صحبت نمي‌كند، ولي به شما نياز دارد. نياز به اين كه در او اعتماد و اطمينان ايجاد كرده و به او كمك كنيد تا انسان بالغي شود. خود را ملزم كنيد كه با فرزندانتان به طور مرتب نشستي داشته باشيد، مثلاً يك شب گفتگويي با او بيرون از خانه انجام دهيد و سعي كنيد كه مجدداً او را بشناسيد. شما (والدين) به خود اين جرأت را بدهيد كه با او از دوره نوجواني خود و مشكلاتي كه در آن زمان با آن مواجه بوده‌ايد، صحبت كنيد. سپس بدون اظهار نظر و داوري، به صحبت‌هاي فرزند خود گوش كنيد و در اين موقع سعي كنيد، مقصود او را از آنچه مي‌خواهد به شما بگويد، دريابيد. در اين زمان احتمالاً تنها يك سعي كوچك كافي است تا سروصداها بخوابد و همه چيز دوباره به نظم و ترتيب اوليه بازگردد.



جلوگيري از مزمن شدن اضطراب

شما به بهترين نحوه، كار و وظيفه خود را براي بهبودي ناراحتي نوجوانتان انجام داده‌ايد اما با وجود همه اينها، اضطراب و نگراني در او براي هفته‌ها و حتي ماه‌ها ادامه پيدا مي‌كند. در چنين وضعي براي بردن فرزند خود به نزد پزشك درنگ نكنيد. اين مسأله بسيار اهميت دارد كه اضطراب و نگراني در او مزمن و پايدار نشود. در اين زمان افراد ديگري مي‌توانند به نوجوانان شما كمك كنند؛ از جمله پزشك خانواده (البته در صورتي كه نوجوان با پزشك توافق و تفاهم داشته باشد و به او اعتماد و اطمينان كند) كه او نصيحت و راهنمايي و مشاوره‌هاي ويژه‌اي در خصوص دوران نوجواني اعمال كند.

اگر نوجوان‌ها جلسه گفتگو با يك روانشناس و يا يك روانپزشك را بپذيرند، او مي‌تواند به آنها كمك كند تا اين دوران سخت را به پايان برسانند، دوراني كه نوجوانان از مورد قضاوت قرار گرفتن مي‌ترسند و جرأت نمي‌كنند درباره آن در خانواده حرفي بزنند.

طبق قاعده كلي، والدين اين موضوع را مي‌دانند اما قادر به تحمل آن نيستند. بنابراين دوره نوجواني بايد با همه فراز و نشيب‌ها و در به هم زدن‌هايشان سپري شود. بدين ترتيب، پس از چند ماه و يا چند سال، اين لحظات ناخوشايند را اعضاي خانواده فراموش خواهند كرد و روابط خانوادگي مجدد صميمي، گرم و نزديك خواهد شد.