جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

شعر: من و عموم


تبیان: 

دیروز رفته بودم

من با عمو به حمام

با شامپو سرم را

او شست خوب و آرام

آن وقت کله‌‏ام را

در زیر دوش برد او

می‏ریخت از سر من

کف‏های سبز شامپو

یک ذره از کف آن

بر روی صورتم ماند

سر خورد توی چشمم

آن را چه‏قدر سوزاند

گفتم عمو، عموجان

کف رفت توی چشمم

آن وقت ریختم زود

هی آب روی چشمم

با خنده گفت عمویم

چیزی نشد عموجان

آمد برای چشمت

یک دفعه چند مهمان