یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
تعیین جنسیت از روی دانه گندم
ایسنا: مامایی از قدیمیترین حرفههای شاخص محسوب میشود که همواره در تمام جوامع مورد توجه افراد بوده، شخص ماما یا دایه تأثیرگذارترین فرد در تولد نوزادان و سلامت مادران است.ماماهای سنتی معمولاً این حرفه را به صورت خانوادگی و نسل به نسل آموزش میبیند.از آنجایی که زن باردار یا زائو نیازمند مراقبت است، ماماها از قدیمالایام نقش بسیار تعیینکننده در روند تولد نوزادان ایفا میکردند. روند حاملگی، زایمان و تولد از مهمترین اموری است که هدایت آن به دست ماماست.
در این گزارشی بخشی از خدمات ماماهای سنتی را که به تحقیق و کوشش دکتر «سیدمحمدعلی حافظی» در کتاب تاریخ پزشکی بیرجند جمعآوری شده میخوانیم:
ویار نخستین علائم بارداری است که در گویش محلی بیرجند به آن«گَستا» میگویند. از این مرحله وظیفهی اصلی دایه در قبال زن باردار آغاز میشد.«گَستا» تا سه ماههی نخست بارداری معمول است. در گذشته مردم بیرجند تصور میکردند علائم «گَستا» اگر شدید باشد و نوک شکم تیز شود نوزاد پسر است، اگر پهلوی مادر پُرتر و علائم ویار کمتر باشد نوزاد دختر میشود!
پیشبینی جنسیت جنین از روی دانه گندم!
یکی از باورهایی که مردم بیرجند در زمان بارداری زن به آن اعتقاد دارند و معمولاً تلقین و تبلیغ آن توسط دایه انجام میشود این است که اگر آنچه در دورة گستا زن باردار تمایل دارد برایش فراهم نشود نوزادش با چشم رنگی به دنیا میآید.
یکی از روشهایی که دایه یا ماما در پیشبینی دختر یا پسر، به کار میبردند انداختن یک دانه گندم از درون پیراهن زن بود. اگر روی زمین، شکاف یا خط وسط گندم رو به بالا بود دختر و در صورتیکه به پائین بود نوزاد آینده را پسر اعلام میکردند. برخی ماماها براساس میل و رغبت زائو به غذا، جنسیت نوزادش را مشخص میکردند.
ماماهای محلی به محض ورود بر بالین زائو دستها را به هم میکوبیدند تا اجنّه را دور کنند. در کتاب تاریخ پزشکی بیرجند ، حافظی یکی دیگر از وظایف دایهها را کنترل حاملگی و ادامه بارداری میداند تا جایی که جنین سقط نشود که به رفتن بچه تعبیر میشد.
توجه به تغذیه و استراحت، معمولتر از داروهای گیاهی بود. آب آهک و سفیدهی تخممرغ یا زعفران و گلاب را به دور کمر زن حامله میبستند. همچنین به نخ پنبهای دعا خوانده، گره زده، دور شکم میبستند و در نهایت از قفل استفاده میکردند. یکی دیگر از اعتقادات دایهها این بود که هنگام خسوف و کسوف، زن حامله نباید شکمش را لمس کند چون سبب ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی در بچه میشود.
تغذیههای مقوی بر اساس داشتهها از تجویزهای دایه بود که برای هر زائو تفاوت داشت. برای مثال تهیه نوعی کاچی که آرد یا آرد برنج را در روغن تفت داده زعفران، نبات و چهار تخم بر آن افزوده با آب رقیق کرده آنقدر حرارت میدادند تا قوام آید و روی آن روغن جمع شود که از تغذیههای معمول بوده جزئی از مراقبتهای زائو محسوب میشد.
یکی از سنتهای مردم بیرجند قدیم در زمان تولد نوزاد این بود که با آغاز دردهای زایمانی اذان میگفتند. یکی از اطرافیان زائو کلوخی در آب میانداخت و دعا میکرد به راحتی باز شدن کلوخ در آب او هم فارغ شود. اگر نوزاد دیرتر به دنیا میآمد با شکستن کوزه، زدن سنج یا شلیک تفنگ به نوعی شوک درمانی ایجاد میکردند.
یکی میخ به چارچوب میکوبید تا درد را میخکوب کند. دیگری پوست سیر و پیاز بر آتش میریخت تا زادن آسان شود. فردی سرکه در آستانه در میپاشید تا طلسمها باطل شود. چند زن ختم «ام یجیب» میگرفتند تا عاقبت به خیر شود. زایمانهای سخت را به مصرف گوشت شتر مربوط میدانستند و معتقد بودند اگر زن دیرزا از زیر شکم شتر رد شود این طلسم شکسته و باطل میشود.
چرب کردن شکم، از روشهای کمکی ماماهای سنتی در زایمان
برای تسهیل زایمان مشابهسازی میکردند که از دوره باستان رایج بود. در بیرجند گیاهی به نام پنجه مریم(گل نگونسار) یا غنچهای را در آب میانداختند تا باز شود. اعتقاد داشتند هنگامی که گل در آب باز شود زائو هم زایمان میکند.
چرب کردن شکم، توصیه به نشستن بر خِشت که در واقع مانور والسالوا را تشدید میکردند و راه بردن زائو از روشهای کمکی در زایمان بود.
«گورزاد»، نوزادی که پس از مرگ مادر متولد میشود
اگر مادر پیش از زایمان فوت میشد در دفنش تأخیر میکردند تا نوزاد به دنیا آید. گاه پس از دفن هم مدتها انتظار زایمان داشتند که به چنین نوزادانی «گور زاد» میگفتند. اگر نوزاد هفت ماهه دنیا آید آن را هفتوکی و اگر در ماه هشتم بارداری متولد شود هشتوکی گویند. معمولاً ناف را به سردَرِ خانه آویزان میکردند تا به تصور آنها بچهها در آینده روزی فراخ شوند. به این نوزادان «ناف دِ سر در» گویند و از کودکی به آنان تلقین میشد سَر قسمت و روزی خود به موقع خواهید رسید.
ترنجبین معمولترین درمان برای زردی نوزادان
از دیگر روشهای معمول دایهها «کام کردن» نوزاد بود بدین معنی که انگشت شست یا اشاره خود را با تربت نرم یا مُهر نماز آغشته کرده با آب یا گلاب مخلوط کرده به کام نوزاد فشار میدادند یا بر کامش میکشیدند. در واقع سلامت کام را کنترل میکردند. باور داشتند اگر نقص یا ضعفی(شکاف) در کام باشد با این عمل اصلاح شده و به تکلّم صحیح و درست کودک در آینده کمک میکند.
برای گوش درد نوزادان از دود سیگار، تریاک یا قلیان استفاده میشد. چکاندن روغن بادام نیز معمول بود. برخی مهر نماز را گرم کرده روی گوش میگذاشتند. برای جلوگیری از عفونتهای پلک و اختلال در مجرای اشکی، چشمها را سرمه میکشیدند. ترنجبین معمولترین درمان برای زردی(زردوکی = یرقان) نوزادان بود و به علت دارا بودن ترکیبات آگار سبب دفع بیلیروبین و بهبود میشد. از آب قند، نبات داغ و بستن مهرههای زرد(مهره زَردوکی) بر تیربند، قنداق یا روی لباس و بازوی نوزاد به عنوان درمان کمکی استفاده میکردند
تجویز ماهیهای کوچک زنده برای کودکان بزرگتر معمول بود. در موارد شدید زردی هم از داغ کردن و رگ زدن پشت گوش دریغ نمیکردند! از دیگر درمانهای معمول در نوزادان استفاده از مهرة باد در ابتلاء نفخ و مهرة پیچ در دردهای شکمی نوزاد بود که عاملش را پیچ خوردن روده تصور میکردند. در چهل روزگی زایمان، مادران را به حمام میبردند تا آب چله بر سرش بریزند. تا این مدت زائوها را از هم دور نگه میداشتند تا چل آنها بهم نیفتد! برای سقطهای عمدی با پرمرغ دهانه رحم را تحریک کرده و از زعفران به مقدار زیاد استفاده میکردند.
«سکینه خورشید» مشهورترین مامای محلی بیرجند
از قدیمترین و مشهورترین ماماهای محلی بیرجند حاجیه سکینه خورشید متولد 1276 ش. در محله برزگران بود. مادرش (خورشید) هم به این حرفه اشتغال داشت. طبق خاطرات افراد قدیمی شهر او زنی بلند قامت، کمی چاق با موها و دستهای حنایی بود که از آب دادن به زائو جلوگیری میکرد. «کربلایی فاطمه منصور» نیز از فعالان مامایی سنتی بود. یکی از روشهای معمول این دایه بیرجندی این بود که در صورتیکه کودکی بعد از تولد دیر گریه میکرد با فرو بردن نوک جوجه به مقعد نوزاد او را به گریه وا میداشت. از دیگر ماماهای پرتجربه و خانوادگی، مرحوم «زهرا اکبرپور» متولد 1303 شمسی با 66 سال سابقه کار مامایی است.
در این گزارشی بخشی از خدمات ماماهای سنتی را که به تحقیق و کوشش دکتر «سیدمحمدعلی حافظی» در کتاب تاریخ پزشکی بیرجند جمعآوری شده میخوانیم:
ویار نخستین علائم بارداری است که در گویش محلی بیرجند به آن«گَستا» میگویند. از این مرحله وظیفهی اصلی دایه در قبال زن باردار آغاز میشد.«گَستا» تا سه ماههی نخست بارداری معمول است. در گذشته مردم بیرجند تصور میکردند علائم «گَستا» اگر شدید باشد و نوک شکم تیز شود نوزاد پسر است، اگر پهلوی مادر پُرتر و علائم ویار کمتر باشد نوزاد دختر میشود!
پیشبینی جنسیت جنین از روی دانه گندم!
یکی از باورهایی که مردم بیرجند در زمان بارداری زن به آن اعتقاد دارند و معمولاً تلقین و تبلیغ آن توسط دایه انجام میشود این است که اگر آنچه در دورة گستا زن باردار تمایل دارد برایش فراهم نشود نوزادش با چشم رنگی به دنیا میآید.
یکی از روشهایی که دایه یا ماما در پیشبینی دختر یا پسر، به کار میبردند انداختن یک دانه گندم از درون پیراهن زن بود. اگر روی زمین، شکاف یا خط وسط گندم رو به بالا بود دختر و در صورتیکه به پائین بود نوزاد آینده را پسر اعلام میکردند. برخی ماماها براساس میل و رغبت زائو به غذا، جنسیت نوزادش را مشخص میکردند.
ماماهای محلی به محض ورود بر بالین زائو دستها را به هم میکوبیدند تا اجنّه را دور کنند. در کتاب تاریخ پزشکی بیرجند ، حافظی یکی دیگر از وظایف دایهها را کنترل حاملگی و ادامه بارداری میداند تا جایی که جنین سقط نشود که به رفتن بچه تعبیر میشد.
توجه به تغذیه و استراحت، معمولتر از داروهای گیاهی بود. آب آهک و سفیدهی تخممرغ یا زعفران و گلاب را به دور کمر زن حامله میبستند. همچنین به نخ پنبهای دعا خوانده، گره زده، دور شکم میبستند و در نهایت از قفل استفاده میکردند. یکی دیگر از اعتقادات دایهها این بود که هنگام خسوف و کسوف، زن حامله نباید شکمش را لمس کند چون سبب ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی در بچه میشود.
تغذیههای مقوی بر اساس داشتهها از تجویزهای دایه بود که برای هر زائو تفاوت داشت. برای مثال تهیه نوعی کاچی که آرد یا آرد برنج را در روغن تفت داده زعفران، نبات و چهار تخم بر آن افزوده با آب رقیق کرده آنقدر حرارت میدادند تا قوام آید و روی آن روغن جمع شود که از تغذیههای معمول بوده جزئی از مراقبتهای زائو محسوب میشد.
یکی از سنتهای مردم بیرجند قدیم در زمان تولد نوزاد این بود که با آغاز دردهای زایمانی اذان میگفتند. یکی از اطرافیان زائو کلوخی در آب میانداخت و دعا میکرد به راحتی باز شدن کلوخ در آب او هم فارغ شود. اگر نوزاد دیرتر به دنیا میآمد با شکستن کوزه، زدن سنج یا شلیک تفنگ به نوعی شوک درمانی ایجاد میکردند.
یکی میخ به چارچوب میکوبید تا درد را میخکوب کند. دیگری پوست سیر و پیاز بر آتش میریخت تا زادن آسان شود. فردی سرکه در آستانه در میپاشید تا طلسمها باطل شود. چند زن ختم «ام یجیب» میگرفتند تا عاقبت به خیر شود. زایمانهای سخت را به مصرف گوشت شتر مربوط میدانستند و معتقد بودند اگر زن دیرزا از زیر شکم شتر رد شود این طلسم شکسته و باطل میشود.
چرب کردن شکم، از روشهای کمکی ماماهای سنتی در زایمان
برای تسهیل زایمان مشابهسازی میکردند که از دوره باستان رایج بود. در بیرجند گیاهی به نام پنجه مریم(گل نگونسار) یا غنچهای را در آب میانداختند تا باز شود. اعتقاد داشتند هنگامی که گل در آب باز شود زائو هم زایمان میکند.
چرب کردن شکم، توصیه به نشستن بر خِشت که در واقع مانور والسالوا را تشدید میکردند و راه بردن زائو از روشهای کمکی در زایمان بود.
«گورزاد»، نوزادی که پس از مرگ مادر متولد میشود
اگر مادر پیش از زایمان فوت میشد در دفنش تأخیر میکردند تا نوزاد به دنیا آید. گاه پس از دفن هم مدتها انتظار زایمان داشتند که به چنین نوزادانی «گور زاد» میگفتند. اگر نوزاد هفت ماهه دنیا آید آن را هفتوکی و اگر در ماه هشتم بارداری متولد شود هشتوکی گویند. معمولاً ناف را به سردَرِ خانه آویزان میکردند تا به تصور آنها بچهها در آینده روزی فراخ شوند. به این نوزادان «ناف دِ سر در» گویند و از کودکی به آنان تلقین میشد سَر قسمت و روزی خود به موقع خواهید رسید.
ترنجبین معمولترین درمان برای زردی نوزادان
از دیگر روشهای معمول دایهها «کام کردن» نوزاد بود بدین معنی که انگشت شست یا اشاره خود را با تربت نرم یا مُهر نماز آغشته کرده با آب یا گلاب مخلوط کرده به کام نوزاد فشار میدادند یا بر کامش میکشیدند. در واقع سلامت کام را کنترل میکردند. باور داشتند اگر نقص یا ضعفی(شکاف) در کام باشد با این عمل اصلاح شده و به تکلّم صحیح و درست کودک در آینده کمک میکند.
برای گوش درد نوزادان از دود سیگار، تریاک یا قلیان استفاده میشد. چکاندن روغن بادام نیز معمول بود. برخی مهر نماز را گرم کرده روی گوش میگذاشتند. برای جلوگیری از عفونتهای پلک و اختلال در مجرای اشکی، چشمها را سرمه میکشیدند. ترنجبین معمولترین درمان برای زردی(زردوکی = یرقان) نوزادان بود و به علت دارا بودن ترکیبات آگار سبب دفع بیلیروبین و بهبود میشد. از آب قند، نبات داغ و بستن مهرههای زرد(مهره زَردوکی) بر تیربند، قنداق یا روی لباس و بازوی نوزاد به عنوان درمان کمکی استفاده میکردند
تجویز ماهیهای کوچک زنده برای کودکان بزرگتر معمول بود. در موارد شدید زردی هم از داغ کردن و رگ زدن پشت گوش دریغ نمیکردند! از دیگر درمانهای معمول در نوزادان استفاده از مهرة باد در ابتلاء نفخ و مهرة پیچ در دردهای شکمی نوزاد بود که عاملش را پیچ خوردن روده تصور میکردند. در چهل روزگی زایمان، مادران را به حمام میبردند تا آب چله بر سرش بریزند. تا این مدت زائوها را از هم دور نگه میداشتند تا چل آنها بهم نیفتد! برای سقطهای عمدی با پرمرغ دهانه رحم را تحریک کرده و از زعفران به مقدار زیاد استفاده میکردند.
«سکینه خورشید» مشهورترین مامای محلی بیرجند
از قدیمترین و مشهورترین ماماهای محلی بیرجند حاجیه سکینه خورشید متولد 1276 ش. در محله برزگران بود. مادرش (خورشید) هم به این حرفه اشتغال داشت. طبق خاطرات افراد قدیمی شهر او زنی بلند قامت، کمی چاق با موها و دستهای حنایی بود که از آب دادن به زائو جلوگیری میکرد. «کربلایی فاطمه منصور» نیز از فعالان مامایی سنتی بود. یکی از روشهای معمول این دایه بیرجندی این بود که در صورتیکه کودکی بعد از تولد دیر گریه میکرد با فرو بردن نوک جوجه به مقعد نوزاد او را به گریه وا میداشت. از دیگر ماماهای پرتجربه و خانوادگی، مرحوم «زهرا اکبرپور» متولد 1303 شمسی با 66 سال سابقه کار مامایی است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست