دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

افسردگی


افسردگی

در این مقاله نگاهی گذرا بر فیلم راستش را بگو داریم و سپس به مسئله افسردگی در جوامع امروزی می پردازیم

فیلم «راستش را بگو» به نویسندگی آقای «مصطفی رستگاری»، و کارگردانی آقای «تاج»، از جمله معدود فیلم هایی است که نگاهی به یکی از چالش های جامعه ی انسان در حیطه ی زندگی روزمره دارد. با نگاهی می بینیم که این فیلم یکی از بزرگترین معزلات و چالش های بشری را زیر سوال می برد و مورد بررسی قرار می دهد و بیان می کند که یک جامعه ی افسرده، جامعه ای است که در آن دروغ انسان ها را به مقام ، ثروت و شأن و ابهت می رساند. چیزی که کاملا خلاف قوانین اخلاقی و شرف و انسانیت انسان است.

در این فیلم تنها راه رفع و از بین بردن افسردگی مردم یک جامعه را، فقط و فقط راستگویی بیان می کند. با نگاهی عمیق و دقیق به این مطلب، می بینیم که افسردگی انسان ها چیزی فراتر از این است که بخواهیم آنرا تنها به مقوله ی دروغ گویی ربط دهیم و این چالش اجتماعی را با راست گفتن از بین ببریم.

شاخه ی افسردگی بسیار وسیع است و نه تنها دروغ گویی، بلکه هر گناهی هر چند لذتی کوتاه مدت داشته باشد، در زمان خاص خود سبب افسردگی در افراد می شود، که همین گناه ها نشأت گرفته از نیاز و فقر انسان است.

اگر نگاهی دقیق به زندگی انسان ها و رفتار و کردار آنها بیندازیم، چه بسا که خیلی از انسان ها هستند که با وجود پاکی سیرت و طینت و دوری از دروغ گویی، دچار افسردگی می شوند و این افسردگی ها ناشی از چه می تواند باشد؟

در این جا به عامل ایجاد افسردگی در انسان اشاره ای می کنم :

۱- نیاز و فقر :

در جامعه ی امروزی ما بیشترین و مؤثرترین راه برای افسردگی، برآورده نشدن نیاز و فقر انسان است. چنانچه نیاز و فقر انسانی برآورده نشود، علاوه بر یأس و ناامیدی، غم و اندوه و حتی گناه سراغ انسان می آید که منتهای آنها، افسردگی است. گاهی این افسردگی چنان شدید می شود که انسان دست به کارهای نامعقولی میزند.

۲- ابراز نیاز و فقر :

بعد از مسئله ی نیاز و فقر، این موضوع ما را به خود جلب می کند که ابراز نیاز و فقر هم سبب افسردگی می شود. وقتی انسان نیاز و فقر دارد، چنانچه از ابراز آن خود داری کند، به مرور زمان منجر به افسردگی می شود. اگر انسان طوری پروش یافته شود که به محض احساس نیاز و فقر، آن را ابراز نماید، بدون شک این مسئله در او رشد نمی یابد که منجر به افسردگی وی شود.

۳- شیوه ی برآوردن نیاز و فقر بعد از ابراز :

وقتی انسان احساس نیازو فقر می کند، و آن را بروز می دهد، احتیاج به راه و روش و شیوه ای دارد تا این نیاز و فقر را برآورده کند. وقتی انسان به نیاز یا فقری که نمی داند چگونه آن را برآورده کند، برخورد کند، به مرور زمان این تفکر در او ایجاد شکی می کند، که منجر به افسردگی می شود.

۴- ابزار برآوردن نیاز و فقر بعد از کشف شیوه :

تنها این کافی نیست که انسان شیوه و راه و روش برآوردن نیاز و فقرش را بدست آورد. برای برآوردن نیاز و فقر باید ابزار آن فراهم شود. چنانچه ما نیاز و فقر خود را بدانیم، آن را هم بروز دهیم، و حتی شیوه و راهی برای آن ارائه دهیم، باز هم ممکن است در یافتن ابزار مورد نیاز برای این شیوه، دچار افسردگی شویم. سردرگمی برای یافتن ابزاری برای بروز شیوه، خود سبب افسردگی در انسان می شود.

۵- چگونگی استفاده از ابزار :

بعد از یافتن ابزار برآوردن فقر و نیاز، این مسئله هویدا می شود که چگونه از این ابزار برای رفع نیاز و فقر استفاده کنیم. ندانستن شیوه ی استفاده از ابزار کار، هم منجر به افسردگی در انسان می شود. چرا که او را از برآورده شدن نیازش و فقرش دور می کند.

از این مطالب به راحتی می توان فهمید که اساسی ترین و اصلی ترین عاملی که در جوامع بشری سبب افسردگی انسان ها می شود، فقط و فقط راستگویی نیست، بلکه نیاز و فقر اصلی ترین عامل ایجاد افسردگی در جوامع بشری است. اگر انسان نیاز به شغل دارد، نیاز به ازدواج دارد، نیاز به مسکن دارد، نیاز به تحصیل دارد، نیاز به شفای پدر و مادر و برادر و ... دارد، چنانچه این نیاز و فقر برآورده نشود، دچار افسردگی می شود.

برآورده نشدن نیاز و فقر نه تنها منجر به افسردگی می شود، بلکه منجر به خشم و نفرت و جنگ و خشونت و بد دهنی و حتی در مواردی منجر به کفر گویی و شرک و .. می شود.

امید بر آن است تا راه و روش تربیت و پرورش انسان ها با شیوه ای نوین شکل گیری شود و اساس آن را بر آگاهی و اطلاع رسانی و آموزش در زمینه های نیاز و فقر، چگونگی ابراز آن، چگونگی دست یابی به شیوه ها و راههای آن، چگونگی انتخاب ابزار آن و در نهایت چگونگی استفاده از ابزار آن برای برطرف کردن نیاز و فقر، شکل گیری شود.

سید احسان راستگو سوق