شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
ناگفته هایی از هویت عوامل ترور شهید مطهری
با وجود آنکه بیشتر شخصیتهای جمهوری اسلامی به دست گروه تروریستی مجاهدین خلق ترور شدند، ترور برخی سرمایههای انقلاب در ماههای نخست شکلگیری جمهوری اسلامی توسط گروه فرقان انجام شد.
این ترورها درباره آیتالله مطهری و آیتالله مفتح به نتیجه رسید، ولی در مورد آیتالله هاشمی رفسنجانی ناتمام ماند و درباره آیتالله خامنهای نیز تنها روی کاغذ ماند.
اکبر گودرزی، رهبر گروه «فرقان»، جوانی طلبه بود که برخی سرخوردگیهای تاریخی داشت و به واسطه این سرخوردگیها بود که بعدها هدایت چنان اقداماتی را عهدهدار شد. گودرزی در سال ۵۵ حدود بیست سال بیشتر نداشت و با این حال، به تفسیر قرآن میپرداخت و خودش را در مقام مفسر قرآن معرفی میکرد و به اصطلاح تفسیری انقلابی از قرآن ارایه میکرد و آیاتی از قرآن را انتخاب میکرد که به کار مبارزه بیاید. البته در آستانه پیروزی انقلاب پدیدهای به نام اکبر گودرزی آنچنان مطرح نبود و او یک دوره افول یک تا یک و نیم ساله داشت تا اینکه ماجرای ترورها آغاز شد و ترور سرلشکر قرنی از اولین ترورهای سیاسی پس از انقلاب بود که به دست گروه فرقان انجام شد. اما ترور آقای مطهری یک هشدار سنگین بود که نباید از کنار این اتفاقات به راحتی گذشت.
□□□
قاتل شهید مطهری به نقطهای از انفعال رسیده بود که تقاضای قصاص داشت. من شنیدم که آن فرد ضجه میزده و میخواسته است که زودتر به قصاص عملش برسد و معتقد بوده که این تنها راه پاک شدن اوست. حتی من شنیدهام که همسر آقای مطهری تحت تأثیر این فضاها شبی که میخواستند قاتل آقای مطهری را اعدام کنند، متأثر بودند و گفتهاند که من به سهم خودم از حقم میگذرم و رضایت میدهم اما مطهری فقط متعلق به من نبوده است.
□□□
محمد عطریانفر، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از جمله عوامل کشف عوامل این گروه و بازجویی از آنان بوده، در این زمینه به «شهروند امروز» میگوید: پس از این ترورها موضوع احاله شد به کمیتههای انقلاب اسلامی و کمیتهها مسئولیت پیگیری جریان ترورها را عهدهدار شدند. به علت غیبت نهادهای اطلاعاتی، واحد اطلاعات کمیتههای انقلاب فعال شد و بنا به سنت نهادهای اطلاعاتی، آنها به سمت پیدا کردن سرنخهای لازم رفتند و افرادی دستگیر شدند. با این حال ترورها دوش به دوش بازداشتها و پیگیریها ادامه پیدا کرد. در زندان اوین بند جدیدی را که زمان شاه ساخته شده بود و خود من نیز مدتها در سال ۵۴ درآن بازداشت بودم و الان معروف به ۲۰۹ است، اختصاص دادند به کسانی که دستگیر میشدند. بچههای مجاهدین انقلاب با توجه به سوابق آشناییشان با فضای زندان و بازجویی در سالهای قبل از انقلاب توسط بخش اطلاعات کمیته به کمک گرفته شدند و سرانجام اطلاعات لازم درباره ۲۱ خانه تیمی گروه فرقان جمعآوری شد.
وی میافزاید: با این حال، و هنوز خبری از اکبر گودرزی که رهبری گروه را بر عهده داشت، نبود. اعترافات هم همه چیز را به صورت کامل روشن نکرده بود. بازجویی از دستگیرشدگان انجام شد و قرار شد بازجویی و شناساییها نهایی شود و سپس برخوردها صورت بگیرد و همین روند هم سپری شد.
وی میگوید: از طرف مجاهدین انقلاب، بیشتر از همه در جریان این پرونده شهید بروجردی محور بود و پس از ایشان، برادری به نام «جمال» بود که ظاهرا مسئولیت واحد اطلاعات کمیته را بر عهده داشت.
عطریانفر میگوید: در یک عملیات شبانه، اکبر گودرزی هم بازداشت شد؛ البته بچهها نمیدانستند که گودرزی در کجا مستقر است، ولی امیدوار بودند که گودرزی را هم در این عملیات پیدا کنند تا اینکه در حمله به یکی از خانههای تیمی در خیابان جمالزاده مشخص شد مقاومت در این خانه وحشتناک زیاد است و تیراندازی و برخورد به طور گسترده صورت گرفته است. بچهها حدس زدند که حتما این خانه از اهمیت خاصی برخوردار است و نیروهای کمکی به آنجا رفتند. مهم هم بود که در این عملیات کسی کشته نشود و همین مطالبه، سرعت عملیات را کم میکرد. بچهها مجبور شده بودند نارنجکی را داخل خانه بیندازند. این اقدام، هم نگرانکنده بود و هم راهگشا. با انفجار دو نارنجک در آن خانه تیمی خیابان جمالزاده، تیراندازی قطع شد و یک نفر از داخل فریاد زد که «نزنید، نزنید، رهبر مجروح شد». این پیام برای بچههای عملیات بسیار راهگشا بود. بچهها به داخل خانه ریختند و دو نفر را بازداشت کردند که در میان آنها شخصی وجود داشت که مجروح شده بود و گویا همان اکبر گودرزی بود.
به گفته او در آن شب عموم بچههای فرقان یعنی حدود شصت تا هفتاد نفر بازداشت شدند و این گروه به کنترل درآمد. تمام سلولهای بند ۲۰۹ اوین پر شد و ترورها متوقف شد.
محمد عطریانفر بدین ترتیب توضیح میدهد که بازجویی از اعضای گروه فرقان آغاز شد: «معمولا در روند بازجویی، پدیده رودررویی یک شیوه و اصل است. در مقطعی که بازجو تشخیص میدهد این رودررویی به روند حفاظتی پرونده لطمه نمیزند، برای روشن کردن برخی اختلافها و اطلاعات غلط، دو متهم را روبهرو میکنند. جالب است که برخی از این بازداشتیها زیر فشار بسیار ماهها مقاومت میکردند و چیزی نمیگفتند. آنها را با آقای گودرزی روبهرو کردند. چراکه آقای گودرزی از همان ابتدا بدون هیچ فشاری، حتی در مسیری که او را به جهت مجروحیت به بیمارستان میبردند، اطلاعات را در اختیار بچهها گذاشته بود. آقای گودرزی پس از مداوا در رویارویی با نیروهای بازداشتی خود در یک جمله میگفت که حرفتان را بزنید و با همین جمله، بچههای فرقان تسلیم میشدند. آنها نمیدانستند که گودرزی هیچ سختی و فشاری را هم تحمل نکرده است».
□□□
آقای گودرزی خیلی سریع تسلیم شد و همه چیز را گفت. ولی او در گفتوگوهایی که من با او داشتم، فقط در یک زمینه عقبنشینی کرد و گفت که آقای مطهری را زود ترور کردیم و باید باز هم صبر میکردیم. ولی جالب است که این فرد به رغم این اعتقاداتش، برای دفاع از زیردستانش حاضر به مقاومت نبود و همین عامل، نقش عمدهای در بریدن بچههای فرقان داشت؛ چراکه اگر کسی مدعی سردمداری جمعی باشد و به راهش عقیده داشته باشد، باید اهل مقاومت هم باشد.
□□□
ماجرای ترور آیتالله مرتضی مطهری و یافتن عاملان شهادت او نیز ماجرایی دامنهدار است که محمد عطریانفر چنین به روایت آن میپردازد: «در طول بازجوییها، تعدادی از بچههای فرقان نسبت به عملکرد غلط خودشان به پایان خط رسیده بودند و با بچههای بازجو همکاری میکردند، به خصوص بعد از ماجرای بازداشت و تسلیم شدن آقای گودرزی. یکی از بچههایی که با گروه بازجویی همکاری میکرد و حتی اجازه پیدا کرده بود که شبها به خانه برود، فردی به نام «نیکنام» بود که برادرش هم بازداشت شده بود. برادر او در آستانه آزادی بود و حتی یکی از مسئولان وقت هم به دلیل اینکه سرنخ و یا اتهامی جدی متوجه او نیست، تماس گرفته و با توجه به مذهبی بودن خانواده آنها، خواستار آزادی او شده بود. اما برادر این فرد که با بازجوها همکاری میکرد، تأکید داشت که برادرش آزاد نشود و میگفت، او سرنخهای خوبی دارد، آزادش نکنید. فشارهای برادر، باعث شد که او را آزاد نکنند. با توجه به اینکه قاتل آقای مطهری معلوم نشده بود و شخصیت این فرد هم با ابهاماتی همراه بود، بچهها حدس زدند که چه بسا او قاتل مطهری باشد، لکن ابهام تا زمان دستگیری اکبر گودرزی همچنان بر پرونده فرقان سایه افکنده بود تا اینکه با بازداشت گودرزی، وی اعتراف کرد.
به روایت محمد عطریانفر، قاتل شهید مطهری به نقطهای از انفعال رسیده بود که تقاضای قصاص داشت: «من شنیدم که آن فرد ضجه میزده و میخواسته است که زودتر به قصاص عملش برسد و معتقد بوده که این تنها راه پاک شدن اوست. حتی من شنیدهام که همسر آقای مطهری تحت تأثیر این فضاها شبی که میخواستند قاتل آقای مطهری را اعدام کنند، متأثر بودند و گفتهاند که من به سهم خودم از حقم میگذرم و رضایت میدهم اما مطهری فقط متعلق به من نبوده است».
عطریانفر درباره اعدامشدگان میگوید: از حدود ۱۱۰ نفری که بازداشت شده بودند، ۲۵ و حداکثر سی نفر بیشتر اعدام نشدند. جالب است که بدانید بسیاری از آن افراد جذب سیستم شدند و در برخی پستها و مسئولیتها مشغول به کار شدند.
وی میگوید: آقای گودرزی خیلی سریع تسلیم شد و همه چیز را گفت. ولی او در گفتوگوهایی که من با او داشتم، فقط در یک زمینه عقبنشینی کرد و گفت که آقای مطهری را زود ترور کردیم و باید باز هم صبر میکردیم. ولی جالب است که این فرد به رغم این اعتقاداتش، برای دفاع از زیردستانش حاضر به مقاومت نبود و همین عامل، نقش عمدهای در بریدن بچههای فرقان داشت؛ چراکه اگر کسی مدعی سردمداری جمعی باشد و به راهش عقیده داشته باشد، باید اهل مقاومت هم باشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست