پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مزدک مخالفی از میان مردم


مزدک مخالفی از میان مردم

در اواخر قرن پنجم میلا دی در زمان سلطنت قباد فرقه تازه ای به وجود آمد که در بعضی از اصول فلسفی و اجتماعی به آیین مانی شباهت داشت این آیین جدید توسط مزدک پسر بامداد به وجود آمد

در اواخر قرن پنجم میلا‌‌دی در زمان سلطنت قباد فرقه تازه‌ای به وجود آمد که در بعضی از اصول فلسفی و اجتماعی به آیین مانی شباهت داشت. این آیین جدید توسط مزدک پسر بامداد به وجود آمد. وی به احتمال زیاد اهل نیشابور بود. بعضی از منابع، مزدک را پیرو زرتشت خرگان از اهل فسا می‌دانند.

برحسب روایت ملالاس انطاکی مورخ (متوفی حدود ۵۷۸ م) در عهد دیوکلسین شخصی از مانویه در روم ظهور کرد به نام بوندس که عقاید جدیدی مخلوط با عقاید مانی داشت و معتقد بود که این خدای خیر با خدای شر نبرد کرد و او را مغلوب ساخت و بنابراین پرستش غالب واجب است.

این بوندس به ایران سفر کرد و به دعوت پرداخت. این دین را در زبان پهلوی <درست دینان> خوانده‌اند. دین مزدک دنباله همین دعوی بوندس و آیین اوست. بنا به گفته کریستنسن بوندس همان زرتشت خرگان است که اهل فسا و ایرانی بوده است. اکثر منابع نیز پایه‌گذار دین مزدک را شخص دیگری غیر از مزدک می‌دانند که بعدها عقاید او به وسیله مزدک رواج یافت. مزدک تحت تاثیر تعلیمات بوندس یا زرتشت خرگان از آمیختن دین مانی و زرتشت و عقاید فلا‌‌سفه یونانی دینی تازه پدید آورد که اساس آن بر اصلا‌‌حات اجتماعی بوده است.

وی موفق شد با استفاده از نارضایتی و ناخرسندی عمیق مردم جامعه ساسانی و با اتکا بر صفات انقلا‌‌بی، تعلیماتش را در مغزها و ذهن مردم رسوخ دهد و بانی انقلا‌‌ب عظیمی در دوره ساسانی گردد. مذهب مزدک، به مذهب مانی خیلی نزدیک است زیرا مزدک نیز به اصل نور و ظلمت یا روشنایی و تاریکی اعتقاد داشت؛ منتهی وی معتقد بود که روشنایی از تاریکی به کلی جداست، اولی آزادانه و عاقلا‌‌نه عمل می‌کند، دومی‌کورکورانه و جاهلا‌‌نه، مزدک نیز مانند مانوی‌ها کشتن حیوانات و خونریزی را منع می‌کرد. وی معتقد بود برای رفع ضدیت و کینه مردم که هر دو از تاریکی است، باید به منشا آن پی برد و منشا آن زن و مال است. برای از بین بردن بدی‌‌های مذکور، باید این منشا اشتراکی باشد.

معتقدات بنیادی خداشناسی مزدکی را می‌توان چنین خلا‌‌صه کرد:

۱) ‌اعتقاد به بنیادی که جدا از دوگانه انگاری زرتشتی یا مانوی نیست.

۲‌) باور داشتن به عناصر سه‌گانه که می‌توان آن را با چهار عنصر یا پنج عنصر مانوی مقایسه کرد.

۳) ‌اعتقادبه منزه بودن خدای بزرگ آن گونه که از فرض دو <مدبر> خیر و شر بر می‌آید.

۴) ‌عقیده به عالم کبیر روحانی که در جهان خاکی مظهر کوچکی و آدمی‌مظهر کوچکتر آن است.

۵) ‌اعتقاد به نیروی نمادی حروف، کلمات و اعداد که کلیدهای دانش و رستگاری هستند.

۶) ‌عقیده به اینکه شناخت مکاشفه‌ای ماهیت یا <راز> دین به دست آمد، تکلیف شرعی برداشته می‌شود و فرامین دینی معنی ظاهری خود را از دست می‌دهند. این اعتقادات، آیین مزدکی را آشکارا در شمار ادیان التقاطی درآورد که در سده‌های نخستین مسیحی با آمیزه‌ای از اندیشه‌های ایرانی، بابلی، سریانی و یونانی پدید آمده بود.پایه و اساس تعالیم مزدک بر اصلاحات اجتماعی بود که می‌توان آن را یک نوع مسلک اشتراکی دانست. در تعالیم وی، جنبه اجتماعی بیشتر از جنبه دینی و فلسفی مورد توجه بوده است.

در نهضتی که مزدک در زمان قباد پدید آورد، یک رشته درخواست‌ها و نظرهای اجتماعی دیده می‌شود. وی معتقد بود که موجب اختلا‌‌ف بین مردم دو چیز است: یکی مال و خواسته، دیگری زن و برای فرو خواباندن تناقض و بیزاری و اختلا‌‌ف، همه مردم باید از ثروت و همسر برخوردار باشند. همان طور که مردم از آب و آتش و باد به تساوی بهره می‌گیرند، باید از زن و مال نیز به بهره بگیرند. مهمترین جنبه تعالیم مزدک مردم‌گرایی او بوده است.

همان طور که گفتیم، بوندس که عقاید مزدک دنباله تعلیمات او بود، مدتی در روم به‌سر برد. مسلم است که وی تحت‌تاثیر عقاید و ادیان تلفیقی که در آن زمان در روم رواج داشت، از جمله عقاید نوافلا‌‌طونی قرار گرفته و این عقاید را به ایران برد و عقاید مذکور در حدود دو قرن در ایران به حیات خود ادامه داد و آنگاه از سوی مزدک به‌کار گرفته شده و گسترده گشت. چه تعالیم مزدک در برخی لحاظ پیوستگی نزدیکی با آموزه‌های کارپوکراتس اسکندرانی که در ایام امپراتوری دیوکلسین زندگی می‌کرد، دارد. تعالیم او احتمالا‌‌اصول مزدکی را متاثر ساخته بود. اما باید به خاطر داشت که ادیان تلفیقی، نظیر دینی که کارپوکراتس آورده بود، خود تا اندازه‌ای از اندیشه دینی ایران تاثیر گرفته بودند.

نصیبه پارسی