سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
چگونگی ارتباط ادراکات فوق حسی با معاد جسمانی انسان
زهرا یوسفی مصری هما ن طور که میدانیم شرط ادراک هرچیزی وجود سنخیت میان ادراک کننده و شی ادراک شونده است و تا انسان وجودش نسخ وجود اخروی نگردد نمیتواند مطالب مربوط به آن را درک کند. همان طوری که خداوند میفرمایند: قیامت خارج از زمان است و تنها آنها که از دنیا و زمان فارغ شدهاند توانا به دریافت پاسخ آن هستند (نمل/ ۷۷) و نیز میفرمایند: جز این نیست که دانش ساعت نزد پروردگار من است و هرکس سوی او رجوع کند و نزد او ؟؟ شود و از دنیا و زمان فارغ گردد به حقیقت ساعت و قیامت به طور ضرورت و وجوب آگاه میشود چون علم ساعت نزد اوست. (اعراف / ۱۸۷) باتوجه به دو آیه بالا که ذکر شده متوجه میشویم که زمان قیامت را به غیر از خداوند کسی نمیداند مگر افرادی که با داشتن ادراکاتی که ناشی از شفافیت و صفای روحانی آنهاست حاصل میشود. حال برای اثبات معاد جسمانی مثالی برایتان میزنم مثل مقایسه یک چیز غیرمادی با مادی اگر از ما بپرسند حافظه چیست؟
جواب میدهیم که حافظه همان تفکر است. در صورتی که تفکر یک بعد غیرمادی است. پس سوال دیگری پیش میآید و آن اینکه افکار که فاقد ابعاد فیزیکی است در کجا ذخیره میشود تا در زمان دلخواه ذهن به آنها دسترسی پیدا کند؟ غالبا مردم بر این باورند که خاطرات و محفوظات ذهن در مغز ذخیره میشوند. حال آنکه مغز یک عضو مادی است که ماهیت جسمی و فیزیکی دارد؟ پس آیا به راستی میتوان افکار را که پدیدههای غیرمادی و فیزیکی هستند در محفظهای که جسم ما میباشند ذخیره کرد؟ قطعا جواب منفی است سوال دیگر آنکه پس از مردن به کجا میرویم؟ و اکثر قریب به اتفاق مردم جواب میدهند که به محلی به نام دنیای ارواح یا برزخ.
این جواب صحیح است ولی برای توضیح بیشتر این دنیا جواب کاملتری میدهیم و آن اینکه چون اعتقاد به این داریم که هویت و موجودیت اصلی ما در خارج از جسم فیزیکی ما و خارج از محدوده قوانین مادی است، لذا باید این جمله را بیان کنیم که شخصیتهای موجود در خوابهای ما بعد از بیدار شدن به کجا میروند و در جواب میگوییم که جسم دارای مکان است و مکانش همان محلی است که در آن جای گرفته ولی فکر دارای ماهیت غیرمادی و غیرفیزیکی است و نیاز به مکان خاص ندارد پس نمیتواند از ابعاد فیزیکی و مادی به آن نگاه کرد.اکثر فلاسفه و فقهای ما در مورد معاد جسمانی دلایل متعددی گفتهاند و یا از برهانهایی استفاده کردند که در آخر از آن برهانها نتیجهگیری کردند و به نتایجی رسیدهاند برای آنکه فطرت انسانی نشان از بلای گمراهی، کجی و بیماری عناد و جدال و عادات تعصب درسی و کبر فروشی، سالم مانده است، شکی در مسئله معاد و حشر نفس ما و بدنها باقی نمیماند و میدانید که این بدن عینا روز قیامت به صورت جسمانی محشور میشود. و برایشان روشن میشود که آنچه از انسان در روز معاد بر میگردد مجموع شخص نفس وعین بدن است و ایمان میآورند که برانگیخته شده در قیامت همین بدن است نه بدنی مثل این بدن از ماده عنصری، چنانکه اکثر متکلمان و فقهای اسلام بدان اعتقاد بستهاند و یا از ماده مثالی و برزخی چنانکه حکمای اشراق بدان معتقد شدهاند و این اعتقادی صحیح و مطابق عقل و شرع است و دارندهاش به روز حساب و پاداش مطابق آنچه در آیات و روایات رسیده ایمان آوردهاند. مخلص کلام اینکه بعضی از فلاسفه مثل ابنسینا معاد جسمانی را از طریق عقل نپذیرفت بلکه تعبدا قبول کرد و نه آنهایی گفتند که انسان در قیامت به صورت مثالی در میآید و جسمی در آن دخیل نیست ولی باید گفت نه نظر آنها صحیح است یعنی اینکه به صورت مثالی محشور شدند نه اینکه نظرات بعضی از فقها که میگویند با همان بدن که از عناصر تشکیل شده است. بلکه باید گفت منظور از جسمانی بودن معاد این است که انسان باتوجه به صورت و ترکیب همه آن اعمالی که در دنیا انجام داده است محشور میشود.
اما به نظر می رسد در این بار شهید مطهری نظر متقنی داشته باشد از منظر ایشان معاد حادثه ای است که برای همه اشیاء رخ می دهد و تمام انسان ها و کل عالم را در بر می گیرد. مطابق نظر قرآن کریم تمامی عالم به سوی انحطاط پیش می رود و همه چیز نابود می شودو بار دیگر جهان نوسازی می شود. از جهات مختلف به نام های مختلف شناخته می شود. روز حشر، روز جمع، روز تلاقی، روز نشور، یوم الخلوء، یوم الحسره، نباء عظیم. مطابق فرموده رسول الله: الدنیا مزرعه الآخره. ایمان و اعتقاد پاک و مطابق با واقع سازنده یک حیات سعادتمندانه است و بالعکس. تجسم اعمال: آنچه از قرآن و روایات بر می آید این است که اعمال و آثار انسان در قیامت مصور می شود و به صورتهای زشت و زیبا در می آید. یوم تجد کل نفس ما عملت محضرا یومئذ یصور الناس اشتاتا لیروا اعمالهم وجوه شباهت و تفاوت در جهان: شباهت: واقعی، حقیقی، آگاه به خود، لذت و رنج، غرائز حیوانی و انسانی، زیستن با بدن و جوارح. تفاوت: توالد و تناسل و پیری و مرگ مختص دنیاست. دنیا زمان کار و عمل است. مرگ و حیات با هم آمیخته است. درک انسان کم و خستگی و ملال موجود است و انسان همیشه در پی سعادت است. ولی در آخرت زمان نتیجه گیری است فقط حیات وجود دارد. درک انسان زیاد و انسان به مطلوب حقیقی می رسد.
منابع:
-۱ قرآن و تفاسیر المیزان و نمونه
-۲ تهرانی، علی، فلسفه شناخت، ج ۳، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۶۳
-۳ پروفسور وین دایر، عرفان، انتشارات کتاب آیین، تهران ۱۳۸۵
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست