چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

افق های صنعت گردشگری


افق های صنعت گردشگری

کلمات توریست و توریسم برای اولین بار به صورت رسمی درسال ۱۹۳۷ توسط سازمان ملل مورد استفاده قرارگرفت ولی پیشینه این صنعت به سالها قبل از این تاریخ برمی گردد.
انگلستان از اولین …

کلمات توریست و توریسم برای اولین بار به صورت رسمی درسال ۱۹۳۷ توسط سازمان ملل مورد استفاده قرارگرفت ولی پیشینه این صنعت به سالها قبل از این تاریخ برمی گردد.

انگلستان از اولین کشورهای اروپائی بود که به این صنعت روی آورد و با شکل گیری انقلاب صنعتی درغرب، فرهنگ توریسم در بین مردم رواج یافت و پس از اختراع راه آهن این صنعت به یک مدل توسعه اقتصادی در عرصه بین المللی مبدل گردید.

با توجه به این پیشینه، صنعت گردشگری و یا اصطلاحا صنعت توریسم، سومین صنعت مولد شغل و سرمایه بعد از صنعت نفت و خودروسازی می باشد. به همین دلیل در دهه های اخیر بسیاری از دولت ها، مسوولین اقتصادی و صاحب نظران با حساسیت بیشتری به گسترش این صنعت روی آورده اند و در تلاش هستند سهم بیشتری از بازار جهانی این صنعت را برای جوامع خود به ارمغان ببرند; تا آنجا که برای توسعه این صنعت، برآورد بودجه در افقی فراتر از بودجه های دفاعی صورت می پذیرد.

به واقع گردشگری درچند دهه اخیربه یکی ازمهمترین فرآیندهای جذب سرمایه و فعالیت اقتصادی در کشورها تبدیل شده است. بر این مبنا این صنعت به عنوان یک سیستم جهانی، بخش قابل توجهی از تولید ناخالص کشورهای جهان را به خود اختصاص داده است.

منطبق بر چنین روندی اقتصاددانان از صنعت گردشگری به عنوان یک مدل مولد سرمایه و اشتغال زا نام می برند و معتقدند توسعه صحیح گردشگری به لحاظ اقتصادی موجب افزایش ارزآوری می شود. صاحب نظران علم اقتصاد تاکید دارند که اگر کشوری بتواند از پتانسیل ها استفاده کرده و چرخ های این صنعت را در کشورش به حرکت درآورد شاهد شکوفائی شگرفی در سطح اقتصاد ملی خواهد بود. از جمله تاثیرات صنعت توریسم بر ساختار اقتصادی کشورها می توان به مواردی همچون ورود ارز به کشور، اشتغال در بسیاری از زمینه ها، پویائی بازار خرده فروشی، فعال شدن فرودگاه ها و سیستم های حمل و نقل، افزایش سرمایه گذاری، افزایش تولیدات محلی، بومی و صنعتی(صنایع دستی و محصولات فرهنگی)، افزایش میزان سرمایه گذاری بخش خصوصی (هتل سازی و سایر خدمات مرتبط) و .... اشاره داشت.

در حقیقت امروزه گردشگری به عنوان پدیده ای اجتماعی که به جهت فرهنگی و اقتصادی اثرات بسیاری در جوامع مقصد به جای می گذارد، مورد مطالعه بسیاری از محققین رشته های علمی مختلف قرار گرفته است. بر این مبنا آنچه از مطالعات و مشاهدات محققین رشته های جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی و مردم شناسی درزمینه گردشگری برمیآید، نقش محوری و اساسی آن درعرصه اقتصادی ودر زمینه های اوقات فراغت، تمدد اعصاب، تبادل فرهنگی و رفع سایرنیازهای انسانی می باشد.

با توجه به شرایط پس ازانقلاب صنعتی و فرآیند مدرنیزاسیون، جوامع غربی نه تنها پیشتاز درعرصه گردشگری محسوب می شوند بلکه این امر در جوامع آنان به یک نیاز اجتماعی اجتناب ناپذیرمبدل گشته است.

هر چند که کشورهای توسعه نیافته نیز بالاخص در سالهای اخیر تلاش های بسیاری در این زمینه به عمل آورده اند اما با موانع و مشکلات متعددی مواجه گشته اند که بدون عنایت به فرآیند جهانی شدن وخصایص مرتبط با نظام سرمایه داری، ارائه راهبرد و رفع موانع امکان پذیرنمی باشد و ازآنجا که توسعه نیافتگی امری تاریخی است بررسی عوامل خاص آن در بستر اجتماعی و در چارچوب نظری مناسب امری اجتناب ناپذیر می نماید; چرا که سرمایه داری پیکره ای اقتصادی است که نادیده انگاشتن آن در عرصه گردشگری نه تنها ما را به نتایج درستی نمی رساند بلکه هرگونه ارائه راهبرد را با چالش های انکار ناشدنی مواجه می نماید. امروزه گردشگری مبدل به صنعتی درآمدزا در کشورهای غربی و برخی کشورهای آسیایی چون مالزی و امارات شده است. به طوری که پنجاه درصد درآمد حاصل ازاین صنعت تنها به سوی هفت کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، آلمان واتریش سرازیر می شود.

نویسنده : نیما بهدادی مهر