دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
داستایوفسكی , نویسنده ای كه در فقر می نوشت
ادبیات روسیه خود را مدیون نویسندگانش درقرن هتجدهم و نوزدهم میلادی میداند.نویسندگانی كه سعی داشتند با قلم خود شرایطجامعه آن روزگار را بر كاغذ به ثبت برسانند. ازجمله این نویسندگان میتوان به (فئودورداستایوفسكی)اشاره داشت، این نویسنده مشهورروسی به خنوبی زندگی مردم را درك میكرد ;زیرا خودش نیز برخاسته از از دل مردم بود. فقر وگرسنگی در آن دوران گریبانگیر بسیاری از مردمروسیه بود و داستایوفسكی نیز از این مسئله متثنینبود. او معتقد بود
بهترین سوژه برای نوشتنداستان، دقت در زندگی مردم جامعه است. لذاروزها یك صندلی در كنار در خانهاشمیگذاشت و به حركات و رفتار مردم كوچه وخیابان نگاه میرد و داستانی در ذهنمیپرواراند و سپس روی كاغذ میآورد. بهگفتهای او یكی از فقیرترین نویسندگان جهانبوده كه زندگی پرفراز و نشیبی داشته است اكنونمیخواهیم به توصیف زندگی شخصی ایننویسنده بپردازیم.
●كودكی او
(فئدور داستایوفسكی)در ۳۰ اكتبر ۱۸۲۱در خانوادهای متوسط در شهر مسكو چشم بهجهان گشود. پدرش (میخائیل آندروویچ<پزشك ارتش بود و نام پسرش را كه دومین فرزنداز هفت فرزند خانواده بود میخائیلویچ گذاشت.اما همه او را فئودور صدا میزدند... مادرش(ماریا فئودورا)زنی مهربان و فداكار بوده كه درزندگی یاد گرفته بود چگونه با صرفهجویی، یكخانواده نه نفری را بگرداند. زایمانهای متعددوضعیت نامناسب تغذیه و كار زیاد سبب شد كه اواز پا درآید و به بیماری سل مبتلا شود. فئودوروابستگی شدیدی به مادرش داشت و در هماندوران كودكی شبها در كنار تختش زانو میزد واز خدا سلامتی مادرش را خواستار میشد. امابخت یار فئودور نبود كه سایه مادر روی سرشباشد فئودور كه دوران وجوانی پاگذاشته بود،مادرش را از دست داد. ماریا در سال ۱۸۳۷ براثر بیماری سل درگذشت و فرزندانش را تنهاگذاشت. پس از مرگ مادر، پدر سعی كرد توجهبیشتری به فرزندانش داشته باشد. او احساسمیكرد كه باید هرچه سریعتر بچهها را به سركاربفرستد و زیر نظر مربیان نظامی درس نظم وانضباط بیاموزند. از این رو فئودور و پسر بزرگشمیخائیل را به مدرسه نظام در سنب پترزبورگفرستاد تا در آن جا در رشته مهندسی نیز بهتحصیل به پردازند. متاسفانه مرگ پدر یكی دیگراز
غمهای فئودور بود. میخائیل آندروویچ درسال ۱۸۳۹ به دلایل نامعلومی توسطمستخدمش در محل كار به قتل رسید. این قتلباعث شد كه او بیش از پیش احساس تنهاییمیكرد. البته او در سالهای بعد سخنی از به قتلدسیدن پدرش به زبان نیاورد، شاید میخواستآن را به دست فراموشی بسپارد. اما تا حدودیدر رمانهایش این مسئله را منعكس میكرد. تاسال ۱۸۴۳ در مدرسه مهندسی نظام ماند و بهتحصیل پرداخت. او پس از فارغالتحصیل شدنتصمیم گرفت به مطالعه كتب روانشناسی و فلسفهبپردازد. او توجه خاصی به عقاید (زیگموندفروید)داشت. همچنین زبان فرانسه را آموختو به ترجمه زمان (اوژنی گرانده)نوشته (بالزاك)
پرداخت. با چاپ اولین ترجمهاش شور وشوقی درونی به وجود آمد و تصمیم گرفت دستبه قلم شود و كتابی را خلق كند و مدتی بعد برایكسب درآمد و برآورد هزینه زندگی خود وخواهر و برادرانش، در سال ۱۸۴۴ خبرنگار ونویسنده مجله سنت پترزبورگ ژورنال شد. دوسال بعد اولین رمانش را بانام (مردم فقیر)بهچاپ رساند. این نویسنده ۲۳ ساله از همان ابتداتراژدی جامعه روسیه را در لابه لای داستانهایخود گنجاند و كتابهای دیگری را نیز به رشتهتحریر درآورد كه همگی پیام از ظلم حاكمانجامعه و فقر مردم عامی را میداد...داستایوفسكی در سال ۱۸۴۹ به دلیل شركت درمحافل انقلابی و فعالیت علیه تزار نیكلای اولدستگیر و زندانی شد سپس به سیبری فرستاده شدتا به بیگری و كارهی سخت در شرایط بد آب وهوای سیبری وادار شود. داستایوفسكیخاطراتش را به عنوان یك زندانی در كتابی به نامخانه مرگ در سال ۱۸۶۲ پس از آزادی اززندان نوشت... در نوشتههای داستایوفسكیهالهای از فلسفه نیز احساس میشود او در زندانبه مطالعه تورات و انجیل پرداخت و تاثیر زیادیبرروحیه او گذاشت. داستایوفسكی در سال۱۸۵۴ از كمپ زندانیان سیبری آزاد شد وبالاخره در سال ۱۸۵۹ توانست به سنتپترزبورگ بیاید و نوشتن را از سر بگیرد. او سپس با(ماریا دمیتر یوناكانستت)ازدواج كرد. اما در ۱۵آوریل ۱۸۶۴ همسرش درگذشت. میخائیلبردار فئودور كه دوست صمیمی او نیز بود بعد ازمرگ همسر
درگذشت و او را تنها گذاشت و اینباعث شد كه فئودور نیز سرپرستی بیوه و فرزندانبرادرش را برعهده بگیرد. در همان زامنهایتنهایی بود كه وی كتاب معروف خود (جنایات ومكافات)و (مكارباز)را نوشت. داستایوفسكی باآن كه در فقر به سر میبرد اما احساس میكرد بهیك منشی و تند نویسی نیاز دارد لذا یك دختر۳۰ ساله را به نام (آنا)را استخدام كرد كه بعدهااین دختر شیفته داستایوفسكی شد و رد ۱۵ فوریه۱۸۶۷ با او كه ۴۶ ساله و در اوج فقر بودازدواج ارد و صاحب چهار فرزند به نامهایسوفیا، فیدور و الكسی شدند. آنا سر و سامانی بهزندگی داستایوفسكی داد و با چاپ كتابهاوضعیت مالی آنان بهتر شد. غالب داستانهای اوپیچیده و به زبان دشوار روسی كه خاص جامعهممتاز روسیه قدیم و مملو از اصطلاحات فرانسویبود داستایوفسكی از سال ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱برای چندین مجله داستانهای كوتاه و یادنبالهدار مینوشت تا بتواند خرج خانواده را درآورد... داستایوفسكی در آن دوران كتاب(یادداشتهایی از زیرزمین)را نوشت با سر وسامان گرفتن زندگیشان، داستایوفسكی به همراههمسر دومش به اروپا رفت و سپس كتاب رمان(ابله)را نوشت. او پس از دو سال به روسیهبازگشت و دوباره فعالیت خود را در عرصهنویسندگی بیش از گذشته ادامه داد. در سال۱۸۷۷ كتاب خاطرات یك نویسنده را براساستجربیات و دیدگاهش نسبت به جامعه نوشت. درسال ۱۸۸۰ رمان معروف برادران كارامی زوفرا به رشته تحریر درآورد. این كتاب درباره مرزبین بدی و خوبی و شیطان و فرشته است. در آنسال در سخنرانی پوشكین در مسكو شركت كردو برای او مقالاتی نوشت و نه تنها در روسیه بلكه درجهان به شهرت رسید. آنا همسر او نیز همیشه درسختیها و دشواریها همراهیاش میكرد و باصبوری زندگی را میگذراند. داستایوفسكی دریكی از داستانهایش ذكر كرده كه همه موفقیتشرا مدیون آنا همسر جوان و مهربانش میباشد.
● و مرگ او
فئودور داستایوفسكی در ۲۸ ژانویه سال۱۸۸۱ در سن ۶۰ سالگی در خانهاش در سنتپبرزبورگ چشم از جهان فرو بست نو همسر وفرزندانش را تنها گذاشت. بعد از مرگ او چنددانشجوی ادبیات در دانشگاه مسكو به نقد وبررسی كتابهای
داستایوفسكی پرداختند و بهاین نحو كتب وی را به جهان معرفی كردند.تاكنون كتابهای داستایوفسكی به ویژهرمانهای ابله، جنایات و مكافات و برادارانكارمازوف به چند زبان ترجمه شده است و حتیبه صورت فیلمنامه درآمد. داستایوفسكی پس ازمرگش به شهرت رسید و آوازهاش در ادبیاتجهان همهگیر شد. به گفته كارشناسان ادبی،داستایوفسكی یكی از بنیانگذاران و پایهگذارانادبیات روسیه است و اكنون روسیه به این نویسندهنامدار افتخار میكند.
●كتابهای معروف او
از كتابهای معروف داستایوفسكی میتوان به:
مردم فقیر، اشعار پبرزبورگ، دهكده استفانچكوف، خواب عمو جان، زخمها و توهینها،خانه مرگ، جنایات و مكافات، قمارباز ،جوانی،ابله، شیطان و برادران كارامازوف اشاره داشت...
●جملاتی از داستایوفسكی
_ اگر ایمان نداشته باشید، همه معجزهها راهم انكار میكنید لذا در خود نیرویی پیدا میكنیدكه پوچ و بیمحتوا است. در صورتی كه خدا راباور نداشته باشید به همه چیز شك خواهید كرد.حقایق در برابر چشمانتان تیره و تار خواهد شد.
_ ایمان به خدا معجزهای را در زندگی پدیدمیآورد كه نمیتوان مكتوب كرد تنها با قلبمیتوان آن را احساس كنیم. اگر ایمان به خداباشد تنها با قلب میتوان آن را احساس كنیم. اگرایمان به خدا باشد ظلم، ستم، جنایت، فقر وگرسنگی نیز برچیده میشود.
_ معجزه از ایمان پدیدار خواهد شد.
_ اشخاص بسیاری هستند كه تنها از راهحماقت درست و شرافتمند میشوند اما آیا اینشرافت فایده دارد.
_ آدمیان براساس شرایط زندگیشان شكلمیگیرند و بسیاری از شیطانهای انساننما برایرنج دادن دیگران صبحها چشم از خواب بازمیكنند و از رنج دادن دیگران لذت میبرند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست