یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

استعلا در باورهای معنوی


استعلا در باورهای معنوی

نگاه انسان به تاریخ عظیم تمدن بشری, سرشار از مبادی معنوی در گونه های مختلف بوده است مباحث معنوی و استعلایی در گزاره ها و باورهای عمومی, پیوسته با دانش های زمانه شكل گرفته و فراتر از یافته های بشری نیز نبوده است

نگاه‌ انسان‌ به‌ تاریخ‌ عظیم‌ تمدن‌ بشری، سرشار از مبادی‌ معنوی‌ در گونه‌های‌ مختلف‌ بوده‌ است.

مباحث‌ معنوی‌ و استعلایی در گزاره‌ها و باورهای‌ عمومی، پیوسته‌ با دانش‌های‌ زمانه‌ شكل‌ گرفته‌ و فراتر از یافته‌های بشری‌ نیز نبوده‌ است.

معنویت، شرایط‌ زیستی‌ انسان‌ را در زمان‌ها و مكان‌های‌ مختلف‌ در یك‌ نظام‌ فرا معرفتی‌ اعتبار بخشیده‌ است. بدین‌ ترتیب، می‌توان‌ معنویت‌ را به‌ معنای‌ بازگشت‌ حسرت‌ بار به‌ آنچه‌ انسان‌ از دست‌ داده‌ و تمنای‌ دستیابی‌ به‌ آن‌ را همواره‌ در باورهای‌ خود دارد، تعبیر كرد. در ادامه بحث در باب معنویت نگاهی كوتاه به باورهای معنوی در ادیان خواهیم داشت.

انسان‌ پیش‌ از شكل‌‌گیری‌ ادیان، یافته‌های‌ معرفتی‌ خود را معطوف‌ به‌ طبیعت‌ می‌‌نمود. او مظاهر طبیعت‌ را نشان‌ خدایان‌ می‌دانست‌ و همواره‌ خدای‌ باد، خدای‌ خورشید، خدای‌ توفان‌ و... را مافوق‌ خود می‌دانست. ستایش‌ انسان‌ از علائم‌ ماورایی‌ و آنچه‌ وی‌ بر آن‌ سلطه‌ نداشت‌ و او بر وی‌ سلطه‌ داشت، سرآغاز معنویت‌ ابتدایی‌ بود. انسان ‌شناسان‌ هنگام‌ بررسی‌ در میان‌ اقوام‌ ابتدایی‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند كه‌ مشتركاتی‌ میان‌ باورهای‌ استعلایی ابتدایی‌ یافت‌ می‌‌شود. این‌ اندیشه‌ها و اعمال‌ با وجود تفاوت‌هایی‌ خاص، بین‌ همه‌ این‌ اقوام‌ مشترك‌ بودند. برخی‌ از این‌ نگرش‌ها عبارتند از: مانا، سحر و جادو، شمنیزم، فتیش‌ پرستی، تابو، تطهیر، توتم ‌پرستی، آنمیسم، آیین‌ قربانی، پرستش‌ ارواح.

‌گام‌ بعدی‌ انسان‌ را در مبادی‌ معنوی‌ می‌توان‌ در میان‌ اسطوره‌ها جست. به‌ تعبیر دكتر عبدالحسین‌ زرین‌كوب: «نقشی‌ كه‌ حیات‌ دینی‌ اقوام‌ در پیدایش‌ تاریخ‌ و دگرگونی‌‌های آن‌ دارد غالبا‌ از طرح‌ اسطوره‌ (Myth) آغاز می‌شود - از اسطوره‌ كه‌ به‌ زمان‌ ذهنی‌ تعلق‌ دارد و به‌ دنیای‌ ماورای‌ زمان».

اسطوره‌هایی‌ كه‌ بر پایه‌‌ مراسم‌ و آداب‌ آیینی‌ - سنتی‌ شكل‌ گرفته‌ بودند، عنصرهای‌ عینی‌ و ذهنی‌ را به‌ هم‌ می‌‌آمیزند و بدین‌ ترتیب‌ زمان‌ واقع‌ عینیت‌ خود را از دست‌ داده‌ و با دگردیسی‌ زمان‌ ذهنی‌ روبه‌‌رو می‌شوند. الهه‌ به‌ صورت‌ انسان‌ در می‌‌آید، انسان‌ قدرت‌های‌ عینی‌ای را كه‌ اسطوره‌ به‌ حوادث‌ مینوی - متافیزیكی‌ منسوب‌ می‌دارد از خود نشان‌ می‌‌دهد. سعی‌ در برگزاری‌ باورهای‌ شهودی‌ و مینوی‌ انسان‌ را با جابه‌جایی معرفتی‌ مواجه‌ می‌سازد.

آیین‌های‌ گنوسی، ستایش‌ خدایان‌ و ایده‌های راز‌آمیز بنیان‌‌های معرفتی‌ آموزه‌‌های معنوی‌ پس‌ از گذار از گرداب‌ اسطوره‌‌های معطوف‌ به‌ طبیعت‌ - فرا طبیعت‌ است. تبلور آموزه‌‌های معنوی‌ فوق‌ را می‌‌توان‌ در ادیان‌ سنتی‌ با نمود‌های متفارق‌ دریافت‌ نمود.

با شكل‌گیری‌ ادیان، چه‌ ادیان‌ معطوف‌ به‌ طبیعت‌ و چه‌ ادیان‌ یكتاپرستی هر كدام‌ در گستره‌‌ دانایی‌ خود، تأملات‌ معنوی‌ را به‌ گونه‌های‌ متفاوت‌ پرورش‌ دادند. ایران باستان‌ را، كه‌ رستنگاه‌ دین‌ زرتشت است، می‌‌توان‌ مبنای‌ معنویت‌ مانوی، زرتشتی‌ و مندایی دانست.

مقولات‌ معنوی‌ این‌ ادیان‌ اغلب، اطراف‌ دو گزاره‌‌ نیك‌ و بد و آموزه‌های موبدانند. اوستا متن‌ مقدس‌ زرتشتیان‌ سرشار از باورهای‌ معنوی‌ است كه‌ انسان‌ را به‌ سرانجام‌ نیك‌ هدایت‌ می‌‌كند. همچنین‌ سرزمین‌ هندوستان از دیرباز محل‌ مناسبی‌ برای‌ برخورد نحله‌های‌ فلسفی‌ - دینی‌ متفاوت‌ بود.