چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

شرط جنون


شرط جنون

رسیده وسعت اندوه من به جایی که
بریده راه نفس را، رمق به پایی که
همیشه رهرو خورشید بوده دیگر نیست
مگر نمی‌شنود مشک من صدایی که
طلب نکرد ز ساقی به غیر مشتی آب
برای لشکر و طفل بریده …

رسیده وسعت اندوه من به جایی که

بریده راه نفس را، رمق به پایی که

همیشه رهرو خورشید بوده دیگر نیست

مگر نمی‌شنود مشک من صدایی که

طلب نکرد ز ساقی به غیر مشتی آب

برای لشکر و طفل بریده نایی که

به روی دست غریبی که آشنا می‌کرد

همیشه شرط جنون را به دیده‌هایی که

ز جهل رفته به خواب و دیگر نمی‌دیدند

به جز سراب درخشیدن طلایی که

بهای خون خدا از گلوی قرآن شد

و باز می‌شنوم صوت نارسایی که ...

مریم جان‌محمدی ـ تهران