جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
آنقدر كه تصور می كنیم بد نیست
● معماران درباره تهران نظر می دهند
وقتی از ما ایرانی ها به خصوص آنهایی كه شهرنشین هستیم و به خصوص تر آنهایی كه پایتخت نشین شده ایم، می خواهند چهره شهرمان را توصیف كنیم همه توان مان را به كار می بریم تا هرچه زشت تر و تحقیر آمیزتر در مورد محل زندگی مان حرف بزنیم. بخواهیم یا نه، دوست داشته باشیم یا نه، واقعیت این است كه در همین شهر زندگی می كنیم و همان طور كه دیدن تصاویر مختلف شهر بر روح و روان ما تاثیری عمیق می گذارد، باید بپذیریم كه ما هم بر محیط اطراف خود و زیبایی آن تاثیر گذاریم. كمترین تاثیرمان هم زندگی كردن در خانه هایی است كه در مجموع بخش قابل توجهی از نمای شهر را می سازند.
معماران شهر عقیده دارند بخشی از مشكل تصویری تهران به این دلیل است كه شهرمان را خوب می شناسیم و مهم تر از آن هنوز نیازی به شناختنش احساس نمی كنیم. آشنا نبودن با عناصر مختلف تشكیل دهنده منظر شهری در بخش های مختلف جامعه از شهروندان عادی گرفته تا مدیرانی كه بر چهره شهر تاثیر گذارترند، نمایان است. جای تعجب نخواهد بود اگر ناخواسته به سمتی پیش برویم كه هر روز بخشی از زیبایی های آشنای شهر را از جلوی چشم هایمان حذف كنیم، همان منظری كه معماران آن را نتیجه تعامل میان انسان و طبیعت می دانند و چشم انداز های حاصل از این تعامل را كه زمینه ساز و همچنین محصول فعالیت انسان است می بینند.۱
● سلیقه هم حدی دارد
چهره، سیما، تصویر و واژه های دیگری از این دست در ادبیات شهر جای گرفته اند تا بتوان در كلام مفهومی را منتقل كرد كه به اندازه تنوع این واژه ها تفسیرپذیر است. گویاتر از همه اینها و آنچه بیش از هر واژه ای با آن روبه رو می شویم «منظر شهری» است. تركیبی كه می گویند در فرهنگ لغات عامه با «منظره شهری» برابر است: گل و گیاه و فضای سبز و نمای دوری از رشته كوه هایی كه بعضی روزها از نقاط مختلف تهران دیده می شوند.
با چنین تصوری، حاشیه دریا و كویر و كوچه های شهر یزد را از «منظر شهری» خالی كرده ایم كه دكتر «زندیه» معاون پژوهشی دانشگاه بین المللی امام خمینی عقیده دارد: «مجموعه همه عناصری كه در محیط وجود دارد، از آب و رنگ و توپوگرافی محیط گرفته تا یادها و خاطرات و ادراكی كه ما از شهرمان داریم، در كنار هم منظر شهر را شكل می دهند.» یعنی در تركیب منظر شهری با چیزی فراتر از شكل اشیا در ارتباطیم، همان نكته ای كه «سیدامیر منصوری» عضو هیات علمی گروه معماری دانشكده هنرهای زیبا، آن را پدیده ای «عینی- ذهنی» می نامد و توضیح می دهد: «واژه منظر، در عین حال كه نشان دهنده حس بینایی است، به ادراك نهفته در یك واقعیت عینی اشاره می كند.»
برای مثال از خانه های سازمانی نام می برد كه در ساخت آنها تنها به جنبه صوری و خارجی آن توجه شده است و انگار از كارخانه بیرون آمده اند.
در حالی كه: «انسان دوست دارد ردپایی از تاریخ، از هویت و از فردیت در شهر ببیند.» یعنی حداعلای نظم به یكسانی كسالت آور و هویت كش خانه های سازمانی كه «منصوری» آنها را نماد نظام كمونیستی می داند خواهد انجامید.
به عقیده او «تكثر» شرط زیبا شدن محیط است و: «زیبایی در این است كه هركس بتواند متناسب با ذهنیت و سلیقه خود خانه اش را بسازد.»
در چنین شهری می توانیم تمایلات و خصوصیات آدم ها را در معماری شهر ببینیم. ویژگی هایی كه در طول تاریخ بر روحیه و شخصیت آدم ها تاثیر گذاشته و در معماری متبلور شده اند. مثلاً: «در شهری كه بلندترین بنای آن گنبد مسجدی باشد، به راحتی می توان ذهن ساكنان شهر و احترام آنها به مذهب را مشاهده كرد.» اینجا است كه تحلیلگران اجتماعی با توجه به باورهای آئینی مردم فضای مسكونی آدم ها را انعكاسی از طرح شهر و شهر را انعكاسی از طرح معبد و معبد را انعكاسی از طرح نظام كیهانی می بینند.۲
البته سلیقه هم اندازه ای دارد. حتی كسانی كه در مورد آزادی آدم ها در نمایش دادن روحیه خود در شهر با نظر «منصوری» موافقند، معتقدند اگر بر روی طیف آزادی و محدودیت انسان ها زیاد از حد به سمت قطب آزاد متمایل شویم به هرج و مرج و آشوب می رسیم. پس: «باید جایی بین این دو قطب قرار بگیریم. البته امر انسانی به هیچ عنوان فرمول پذیر نیست و چون در مظهر شهر با ذهن انسان سروكار داریم نمی توانیم خط مشخصی تعیین كنیم كه پس و پیش آن خوب یا بد باشد.» در واقع باید: «آنقدر مهارت فنی داشته باشیم كه دو سر طیف را تشخیص بدهیم.»
● شهرخوانی
اكتفا كردن به نظر مردم و سلیقه آنها برای ساختن منظر شهر در روزگار فعلی مثل این است كه دست و پای آدمی را ببندیم و وسط آب رهایش كنیم تا خودش شنا یاد بگیرد. به بیان ساده تر: «ساده اندیشی و كوته فكری.» علاوه بر خواست مردم باید به فاكتورهایی كه از دید كارشناسی تبیین كننده سیمای شهر هستند توجه كرد. كارشناسان معماری منظر هدف های ساماندهی شهر را به سه بخش عمده تقسیم می كنند. اولین هدف، هدف هویتی است كه «منصوری» از آن به عنوان هدف فرهنگی یاد می كند و صیانت از هویت شهر را نتیجه آن می داند. برای مثال: «كسی كه اهل كرمان است، همیشه باید شهر خود را كرمان ببیند نه اینكه شهرش به تهران تبدیل شود.»
دومین هدف خوانایی شهر است كه در واقع بخش عملكردی منظر شهر محسوب می شود. یعنی: «در منظر شهر علاوه بر اینكه می خواهیم شهری هویت مدار داشته باشیم، دوست داریم به عنوان ناظر و ساكن شهر احساس امنیت روانی كنیم و هر كجای شهر كه قرار گرفتیم احساس نكنیم گم شده ایم.» نكته سوم، زیبایی شهر است. همان چیزی كه در تصور بسیاری از ما منظر شهر به همین مسئله آرایش آن محدود می شود. به همین دلیل هم سازمانی برای زیباساختن شهرمان راه انداخته ایم و هر روز با این سئوال چشم باز می كنیم كه «امروز كجای شهرمان زیبا شده است؟»
● سیمای دوقرنی شهر
برای اینكه ببینیم امروز كجای كار هستیم و چه چهره ای برای محیط زندگی خود ساخته ایم، باید گذشته مان را خوب بشناسیم. «بیژن شافعی» دبیر انجمن فرهنگی جامعه مهندسان معمار ایران معتقد است اولین قدم در راه تحلیل وضعیت فعلی شهر شناختن پیشینه آن است. اگر در تاریخ به عقب برگردیم آغاز تهران را در تاجگذاری آغامحمدخان قاجار می بینیم. پیش از سلطنت او و پایتخت شدن تهران با شهری روبه روییم كه چهره اش همانند موقعیت اش قابل توجه نیست. «شافعی» می گوید: «پیش از هر چیز باید بپذیریم كه تهران دویست سال بیشتر سابقه تاریخی ندارد و تغییر و تحولاتش از زمان قاجار شروع است.» در همین فاصله نسبتاً كوتاه است كه تمام نشانه های شهری كه امروز می بینیم و البته نشانه های بسیاری كه از بین رفته اند و چیزی از آثارشان دیده نمی شود شكل گرفته اند.
از خیابان كشی و تغییر ساختار شهر به دلیل ورود اتومبیل گرفته تا به وجود آمدن بناهایی مثل دانشگاه تهران یا برج آزادی كه هر كدام به شكلی به خاطره بصری مشترك ما تبدیل شده اند. اما: «همین سیمای دوقرنی هم برای ما شناخته شده نیست.» اهمیت این آشنایی به گفته او در این است كه: «تا زمانی كه چیزی را نشناسیم، ارزش آن را نمی دانیم و وقتی چیزی در نظر ما ارزشمند نباشد حفظ و نگهداری از آن را ضروری نمی بینیم.» به همین دلیل بنایی مثل دبیرستان البرز یا شمس العماره را خراب نمی كنیم اما خانه هایی را كه معماران توانای ناشناخته ای بنا كرده اند، به راحتی از سر راه برمی داریم.
شافعی براساس اسناد و نقشه هایی كه از تاریخ دوقرنی تهران به جای مانده، می گوید: «تا قبل از دهه چهل سیمای تهران- نه درخشان- كه قابل قبول بوده.» سال های بعد از دهه چهل با اصلاحات ارضی و مهاجرت روستاییان به شهر و گسترش بی اندازه تهران همراه می شود. از همین زمان است كه پدیده «بساز و بفروش» شكل می گیرد. چیزی كه امروزه به یكی از عوامل اصلی و قدرتمند در تخریب هر چه بیشتر شهر تبدیل شده است به خصوص بعد از دوره هشت ساله جنگ كه اوضاع از دست مسئولان خارج شد و شهر چهره ای به خود گرفت كه شافعی آن را «عجیب و غریب» می بیند و در توصیف آن: «نمی گویم هیولا، اما آن را یك «مادر شهر بزرك» می نامم.»
پی نوشت ها:
۱- منظر پنجره ای به سوی قلمرو انسانی، شهره سیف اللهی، فصلنامه معماری و شهرسازی، شماره ۶۹-،۶۸ ص ۵۵.
۲- داریوش شایگان، بت های ذهنی و خاطره ازلی، ص ۱۱۲.
فرناز شهیدثالث
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست