یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
جهش مغزی
اگر تمایل به جهش مغزی دارید به نظرم میبایست چند عامل مهم و قابل توجه را مد نظر قرار دهید که در این میان به دو عامل از آنها میپردازیم و شاید بقیه را در گفتار دیگری مطرح کنیم.
● لیفتینگ مغزی
احتمالاً بارها کلمه «لیفتینگ» به گوشتان خورده است و با معنای آن آشنا هستید. بله لیفتینگ به معنی بالا بردن، برداشتن و بلند کردن ... است و مصداق هایی در ورزش و وزنه برداری، جراحی و ... دارد. مثلاً عملهای زیبایی صورت، که از طریق برداشتن پوست و کشیدن آن، چین و چروکها ظاهراً کمتر میشود و فرد جوانتر و زیباتر به نظر میرسد. در اینجا هم منظور من از لیفتینگ مغزی، چروک درمانی مغزی است، یعنی عملی که باعث بهبود عملکرد مغز و تفکر می شود که طی آن چین و چروکهای مغز از بین میرود و بر ضد پیری مغز عمل میکند؛ این عمل پرهیز و دوری از عاملی به نام استرس است. عاملی که اکثر مردم بهخصوص مدیران، مسئولین و سیاستمداران به دلیل مشغله و حجم کاری زیاد با آن مواجه و درگیراند.
در واقع میتوانم بگویم یکی از شایعترین ناراحتیهای این دوره، همین استرسها یا فشارهای عصبی هستند. استرسها، تنشها و فشارهای روانی هستند که به دلایل مختلفی نظیر آلودگی صوتی، فشارهای کاری، درآمد ناکافی، شکستهای عاطفی و تجربههای تلخ زندگی و به طور کلی شیوه زندگی آکنده از تنش و ... دیگر عوامل محیطی به سیستم عصبی ما وارد میشوند که در نهایت به سلامت جسمی و ذهنی ما لطمههای زیادی میزنند. در حالت معمول ما توانایی کنار آمدن با مقدار مشخصی از استرس را داریم، ولی زمانی که این میزان افزایش پیدا میکند و خارج از توان ما میگردد، تهدیدی برای سلامتیمان محسوب میشود و میتواند به شکلی جدی بر تعادل فکری و ذهنی و نتیجتاً جسمی، تأثیری منفی بگذارد. عوارض استرسها بسیار متنوعاند و از اختلال در دستگاههای گوارش، گردش خون، تنفس، غدد درونریز، دستگاه عصبی و ایمنی گرفته تا علائمی نظیر حرکات عصبی، اضطراب و بی قراری ... را شامل میشوند. انباشته شدن استرس رها نشده همچنین میتواند موجب اختلالاتی نظیر آسم، ناراحتیهای پوستی، افسردگی و حتی سرطان گردد.
استرسها و تنشها از عواملیاند که نهتنها بر کل بدن و روان ما اثر میگذارند و به قول پژوهشگران عامل ۸۵% از بیماریها میباشند، بلکه اثر مستقیمی بر روی مغز دارند؛ طوری که دانشمندان به تازگی کشف کردهاند که استرسها و فشارهای روانی، موجب کوچک و چروکیده شدن سلولهای مغزی میشوند و با فاسدکردن تدریجی مغز، فرد را دچار پیری زودرس میکنند. تحقیقات «بروس مک ون» رئیس لابراتوار غدد مترشحه داخلی نورونهای دانشگاه راکفلر در نیویورک سیتی، در مورد موشها و انسان نشان داده که تکرار زیاد علائم استرس، باعث از بین رفتن رشتههای عصبی مغز میشود و رشتههای عصبی چروکیده حاصل از استرس در بخش هیپوکامپ مغز باعث آسیب رساندن به حافظه میگردد. اخیراً دانشمندان گزارش دادهاند که این اتفاق در بخش دیگری از مغز به نام کورتکسِ جلوی مغز که در تمرکز و تصمیم گیری اشخاص نقش مهمی دارد نیز رخ میدهد.
محققان همچنین دریافتهاند که عملکرد مغز حیوان و انسانِ دچار استرس، با عملکرد مغز فرد سالم متفاوت است. به طور کلی ظرفیت مغزی شخصی که دچار استرس است با فرد سالم فرق میکند و دچار سردرگمی و به همریختگی بیشتری میشود. همچنین در تمرکز، یادگیری و به خاطر آوردن موضوعات، توانایی کمتری از خود نشان میدهد. این موضوع در مورد موشهای آزمایشگاهی هم به اثبات رسیده است؛ به گفته مک ون، موشهای آزمایشگاهی به هنگام وارد آمدن استرس، انعطافپذیری ذهنی خود را از دست میدهند.
بر اساس پژوهشهای دانشمندان، یکی از مخربترین عوارض استرسها که باعث فرسودگی مغز و بدن میشود، تضعیف و تخریب سیستم ایمنی بدن است. به این صورت که طول DNA موجود در سر کروموزومهای سلولها، در اثر استرس و فشار عصبی کوتاه میشود و عملکرد کامل آن را دشوار میکند. با کوتاه شدن طول DNA افراد مبتلا به استرس، سیستم ایمنی بدن کارایی خود را به نحو مطلوب از دست میدهد و پیری نابهنگام پدیدار میگردد.
با همه این تفاصیل، به لطف خدا راههایی برای جبران آسیبهای ایجاد شده در مغز وجود دارد. به گفته دانشمندان و پزشکان، مغز از خاصیت عکس العمل پذیری بسیار بالایی برخوردار است، بنابراین اگر به آن شانس ترمیم و درمان داده شود، تلاش زیادی میکند تا خود را بازسازی کند. مثلاً دوری از محیطها و کارهای استرس زا، رفتن در طبیعت و استفاده از هوای تازه و کسب اکسیژن کافی، تغذیه خوب(۱)، خواب کافی، ورزش و حرکات بدنی مناسب ... همگی راههایی هستند که میتوانند تأثیرات مفیدی بر مغز بگذارند؛ به طوری که آسیبهای ایجاد شده در اثر استرس را در دراز مدت جبران کنند. پس برای اینکه استرسها مغزمان را چروک نکنند و عملکرد ذهنمان را هم مختل ننمایند، میتوانیم لیفتینگ مغزی، یعنی اجتناب از استرس و راههای مقابله با آن را به خاطر بسپاریم و آنها را بکار ببریم.
● سیلاکس مغزی
وقتی کلمه بت و بت پرستی را میشنویم قاعدتاً به یاد مجسمههای سنگی دوران قدیم میافتیم که مردم آن زمان به دلیل جهل و نادانی، آنها را به جای خداوند و معبود خود پرستش میکردند. لابد در این برهه از زمان به دلیل بالا رفتن سطح آگاهی و پیشرفت تمدن و تکنولوژی، گمان میکنیم که این دوران به سر رسیده و بت و بتپرستی دیگر جایگاهی در اعتقادات ما ندارد. ولی به نظر میرسد بتهای سنگی دوران جهالت، این روزها جای خود را به بتهای دیگر این دوران داده و شکلها و قالبهای دیگری به خود گرفته است. یکی از انواع این بتها، بتهایی هستند که به اشکال مختلف آنها را در ذهنمان ساختهایم و تا حد پرستش به آنها وفا داریم؛ یعنی همان «بتهای ذهنی». همانطور که "پیتر سِنگه" مدیر و متفکر برجسته عصر حاضر، در کتاب معروف خود به نام "رقص تغییر" گفته است که، «ما بتها را خدایان دروغین عصر قدیم میدانیم. اما عصر حاضر نیز پر از بت شده است. تصویرهایی که مورد پذیرشاند و مارا از دیدن امکاناتمان محروم می سازند».
در واقع ذهن ما بر اساس تجربیات گذشته مثل ناتوانیها، سرخوردگیها و شکستها ... پر از چارچوبها و کلیشهها، بایدها و نبایدها، مطلق گرفتن مفروضات و ثابتهای ذهنی است. اینها همه محدودیتهایی است که مانع از فهم موضوعات فراتر از حوزههای تجارب قبلی ما میشود و از این طریق، ما را از دیدن زوایای دیگر موضوعات و امکانات دیگری که داریم، محروم میکند. حتی از آنها به عنوان عوامل بازدارنده خلاقیت فکری هم میتوان نام برد. تا جایی که ذهن، به علت طبیعتی که دارد، دیگر نمیتواند به طور خودکار، نرم، پذیرنده و انعطاف پذیر باشد، بنابراین جریان فکری آن دچار سختی و گرفتگی میشود. محققین و اندیشمندانی که در زمینه خلاقیت تحقیق کردهاند، دریافتهاند که شرطی شدگیها، برداشتها و الگوهای غلط ذهنی مانعی جدی در جریان تفکری وخلاقیت هستند. به عقیده «گیلفورد» دانشمند امریکایی، روان بودن جریان فکر و انعطافپذیری قوای فکری از عوامل بسیار مهمیاند که مستقیماً در ظهور خلاقیت فکری مؤثرند. همچنین به نظر «اسبورن» مطرحکننده روش یورش فکری، عادات پیشین ما مانع حل مسئلهاند و مانعی برای بروز خلاقیت فکری به حساب میآیند.
جالب اینجاست که عوامل محدودکنندهای که از آنها نام بردیم نه فقط بر ذهن و جریان فکری ما اثر میگذارند، بلکه تأثیرات قابل توجهای بر عملکرد جسمانی ما دارند. برخی از پزشکان و روانشناسان معتقدند در زمان کودکی، شعور و آگاهی ما تجربهای نرم، لطیف و شکل نگرفته دارد و تا رسیدن به سنین بالاتر این شعور هزاران بار شرطی شده و ذهن ما را سخت و بی انعطاف میکند. این شرطی شدگیها در ذهن ما حکمهایی را القاء میکنند و این حکمها با چنان قدرتی بر ذهن ما عمل میکنند که جسم ناچار میشود خود را با آن سازگار نماید.
امروزه بعضی از پزشکان نظیر دکتر «دیپاک چوپرا» و دکتر «لاری دوسی» و ... معتقدند که چیزی به اندازه باورهای ذهنی نمیتواند بر جسم انسان تأثیر بگذارد و انسان تنها موجود روی کره زمین است که میتواند به کمک اندیشه، بیولوژی خود را تغییر دهد. بنابراین مقاومتها، عادتها، شرطی شدگیها، مطلقنگریها، تصاویر، باورها و الگوهای غلط ذهنی یا به عبارتی همان بتهای ذهنی، مانعی جدی جهت روانی و سیالیت جریان تفکری ما محسوب میشوند؛ که نه تنها ما را دچار یبوست ذهنی میکنند، بلکه اثر مستقیمی بر بدن دارند و جسم را نیز مبتلا به یبوست میکنند. قابل توجه است که امروزه پزشکان و روانشناسانی که در زمینه منشأ روانی و پیامهای نهفته بیماریها تحقیق و درمان میکنند به این نتیجه رسیدهاند که یبوست، بازتاب چشمگیری از میل چسبیدن به چیزی است. از زاویهای این چسبیدن میتواند رها نکردن آرمانهای قدیمی فرد مبتلا باشد. از این دیدگاه افرادی که دچار یبوست جسمی هستند، قطعاً از نظر ذهنی نیز دچار یبوست و گرفتگی میباشند و نمیتوانند آنچه را که در ذهن خود ساختهاند، به هیچ قیمتی رها کنند.
در دهه اخیر مسلم شده که سلامت فکری و جسمی به تنهایی وجود ندارد. به این دلیل که میبایست تعامل مناسبی بین سلامت فکری، جسمی و اجتماعی وجود داشته باشد و سلامتی به عنوان عدم بیماری ذهنی، جسمی، زیستی و مشکلات اجتماعی تعریف میشود. به طوری که WHO )سازمان بهداشت جهانی( پرسشنامهای را در مورد وضعیت سلامت افراد تهیه کرده که نیمی از آن به وضعیت ذهنی و فکری و نیمی دیگر به مسائل زیستی و اجتماعی نظیر اشتغال اختصاص داده شده است. ایجاد رشتهای به عنوان رشته بیماریهای سایکوسوماتیک (روان- تنی) نیز نشان دهنده اهمیت رابطه و تلفیق عوامل ذهنی و جسمانی میباشد.
اما برای درمان یبوست ذهنی که درباره آن با هم حرف زدیم چه نسخهای را میتوان تجویز کرد؟ یکی از سادهترین و در عین حال اثرگذارترین داروها جهت پیشگیری و درمان یبوست ذهنی و فکری میتواند این باشد که در مورد برداشتها و مفروضات خود بازنگری کنیم؛ از مطلق نگری بپرهیزیم، آنها را زیر سؤال ببریم و جلوی آن یک علامت سؤال بزرگ بگذاریم.
پینوشت:
منظور تغذیه ای مناسب است که در شرایط تحت استرس، محرک نباشد. مثلاً در شرایط استرس آمیز از مصرف کافئین یعنی چای، قهوه وشکلات ... پرهیز کنیم.و ترشی، ادویه زیاد و چربی حیوانی مصرف ننمائیم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست