سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

تئاتر دریغ از آنچه بودیم و آنچه هستیم


تئاتر دریغ از آنچه بودیم و آنچه هستیم

آینده تئاتر ایران در هاله ای از ابهام

هنر نمایش که در سرزمین ما از پیشینه ای کهن و افتخار آمیز برخوردار است در طول اعصار و قرون همواره با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده و علی رغم تمامی دشواری ها و موانعی که بر سر راه پیشرفت و توسعه آن وجود داشته، توانسته است به راه خویش ادامه داده و راه خود را به سمت آینده بازگشاید.

هنر نمایش در ایران از دیر باز تحت تاثیر آیین ها قرار داشته و به همین سبب همواره این هنر دارای پیامی آسمانی، آرمان گرایانه و متکی به اخلاق بوده و کوشیده است تا در اصلاح جامعه و گسترش معنویت و تحکیم بنیان های اخلاقی آن نقش موثری را ایفا نماید.

نمایش ایرانی به سبب ماهیت خاص خود در طول سده های متمادی گرایش مردمی داشته و خاستگاه هنرمندان این رشته غالبا از میان مردمان کوچه و بازار به صورت خودجوش بوده است.

این رویکرد خصوصا از عصر دیلمیان به این سو شکل چشمگیری یافته و به نحو شتابناکی در سرتاسر کشور گسترش یافت به گونه ای که حتی در روستاهای کوچک و دور افتاده نیز گروه های نمایشی با لهجه ها و گویش های محلی سر بر آورد و مورد استقبال مردم واقع شده است.

نقالی، پرده خوانی یا شمایل گردانی، معرکه گیری، سیاه بازی یا نمایش روحوضی و تعزیه یا شبیه خوانی از جمله مهمترین جلوه های هنر نمایش بومی ایرانی در سده های اخیر است که برخی از آنها در حال حاضر رو به انقراض است و از روزهای رونق پیشین فاصله بسیاری گرفته است.

شاخص ترین نماینده هنر نمایش ایران که از آن با عنوان هنر بومی پیشرو نام برده می شود، نمایش آیین تعزیه است که در جهان از آن به عنوان «درام ایرانی» و یا «تراژدی شیعی» یاد می کنند.

نمایش تعزیه در عصر قاجار به چنان مرتبه ای رسیده بود که بنا به نقل گاسپار دروویل که در آن دوران به ایران سفر کرده است نمایش هایی برگزار می شده که دارای چهار هزار سیاهی لشکر بوده و دولت قاجار با حمایت از شبیه خوان ها و ساختن تکایا در پشتیبانی این هنر اهتمام فراوانی داشته است. (سفرنامه دروویل - ص۱۴۰ )

در سال های آغازین حکومت رضا شاه پهلوی هنر نمایش تعزیه مورد بی مهری واقع و حتی ممنوع شد و «تکیه دولت» که کنت دو گوبینو از آن به عنوان عظیم ترین نمایشخانه همه اعصار ایران با گنجایش حدود بیست هزار نفر در زاویه جنوب غربی کاخ گلستان یاد کرده است، رو به ویرانی نهاد.

علی رغم تمامی اشتیاق ها و ستایش ها نسبت به جلوه های هنر نمایش ایرانی در عصر حکومت پهلوی زمینه افول و انحطاط این شیوه ها فراهم شد تا زمینه برای رواج هنر غربی در ایران مهیا شود.

در آن دوران بسیاری از نسخه های مجالس تعزیه از ایران خارج و سر از کشورهای غربی درآورد، چنان که انریکو چرولی در کتاب «فهرست تعزیه ها» به بخشی از این نسخه ها اشاره دارد که فقط۱۰۵۵ نسخه تعزیه در کتابخانه واتیکان موجود است!

تاراج منابع عظیم این نسخ به گونه ای است که نمی توان دقیقا میزان آن را بیان کرد. بسیاری از این نسخ از مجموعه های کلکسیونرها سر در آورده، برخی به کلی نابود شده و از برخی دیگر فقط ترجمه ای باقی است و از متن فارسی آن خبری نیست! (بنیاد نمایش در ایران- ص۳۱ )

در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اگر چه تلاش های بسیاری در جهت احیای هنر نمایش بومی و نیز توسعه هنر تئاتر صورت پذیرفت، اما با این حال به نظر می رسد هنوز تا نقطه مطلوب راه درازی در پیش است. در طی این سال ها فعالیت های بسیاری در زمینه هنر تئاتر به وقوع پیوسته است و تحولات چشمگیری را در این خصوص شاهد بوده ایم که قابل انکار نیست و جای قدردانی نیز دارد، اما آنچه نمی بایست مورد غفلت قرار گیرد کاستی های موجود و چالش هایی است که در حال حاضر در این عرصه وجود دارد و نباید مورد بی اعتنایی قرار گیرد.

در نگاه نخست یکی از نکاتی که قابل ذکر است موضوع اختصاص بودجه مناسب و حمایت لازم از تئاتر است که به نظر می آید هیچ گاه این امر در حد قابل انتظار نبوده است و لذا هنرمندان تئاتری همواره از عدم حمایت جدی از این هنر گلایه مند بوده اند و به جهات گوناگونی می توان گفت: که انتظارات بر آورده نشده هنرمندانی که در رشته تئاتر به فعالیت مشغولند در شهرستان ها حکایتی دیگر دارد و کار در فضای خارج از پایتخت گاه به ریاضت بیشتر شبیه است و کمبود امکانات اولیه بسیار نمایان تر و آزار دهنده تر است تا جایی که در برخی شهرستان ها کمبود سالن های مناسب جهت نمایش و فراهم نبودن بودجه ای مناسب جهت حمایت از هنرمندان و اجرای کار و مسائلی ازاین قبیل، نمود بسیار واضح و چشمگیری دارد.

از دیگر سو مسئولین و متولیان فرهنگی در شهرستان ها چندان در پی فرصت سازی و ایجاد فضای مساعد برای توسعه هنر تئاتر نبوده اند و همین مسئله موجب شده است تا بسیاری از هنرمندان این رشته نسبت به ادامه کار خویش دلگرم نباشند و یا درصدد ترک خاستگاه خویش و مهاجرت به پایتخت برآیند، در حالی که می بایست قدر هسته هایی که در اطراف واکناف کشور در این زمینه مشغول به فعالیت هستند شناخته شود و با حمایت موثر از آنان، امکان اجرای برنامه و توسعه فعالیتها در این قلمرو فراهم آید.

با آنکه بسیاری از چهره های برجسته و تاثیرگذار در عرصه هنر نمایش از سالن های تئاتر برخاسته اند، اما همیشه سایه سنگین هنر هفتم برروی تئاتر احساس می شود. به عبارت دیگر با آنکه تئاتر را می توان مادر سینما به شمار آورد، اما غالبا تمام توجه به سمت سینما معطوف است و از سرمایه گذاری های کلانی که در بخش سینما صورت می پذیرد، در تئاتر خبری نیست. این نکته در کنار پاره ای عوامل دیگر موجب شده است تا برخی از هنرمندان تئاتری نیز به تدریج از فضا تئاتر به سینما کو£ نمایند و چه بسا هنرمندانی که عزیمت آنان به فاصله ای طولانی با صحنه و حتی بی بازگشت همراه بوده است.

برخی در مقایسه با سینما، تئاتر را هنر نمایش برای خواص می دانند که مخاطبان آن را غالبا نخبگان و روشنفکران در برمی گیرند این نگرش نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان نیز همواره مطرح بوده است. براین اساس قشر خاصی مخاطب عمده تئاتر شمرده می شوند و هر کسی را واجد شایستگی حضور در سالن های تئاتر و استفاده از نمایش هایی که دارای پیام های عمیق ومتفکرانه است نمی داند.

در مقابل چنین نگرشی، هنرمندان تئاتر کوشیده اند تا این هنر را از فضای سالن ها به متن جامعه آورده و با اجرای نمایش هایی که برای عامه مردم نیز قابل درک باشد، پل ارتباطی موفقی بین این هنر و جامعه برقرار گردد. نمایش خیابانی که در سال های اخیر در کشور ما مورد توجه بیشتری واقع شده است، حرکتی است در جهت فاصله زدایی با آحاد مختلف جامعه که بازگشت به شیوه های کهن نمایش ایرانی را به یاد می آورد و استقبال جامعه از این شیوه بیانگر رغبتی است که می بایست تقویت و جهت دهی شود.

امر آموزش از دیگر موضوعاتی است که به شایستگی بدان پرداخته نشده است، در حالی که قابلیت های هنر تئاتر این توقع را ایجاد می کند که در نظام آموزش و پرورش ما به این موضوع توجه بیشتری مبذول شود. متاسفانه در مدارس ما نه تنها فعالیتی علمی، هدفمند و فراگیر در این زمینه دیده نمی شود، بلکه حتی حرکتی در جهت آشنایی دانش آموزان با هنر تئاتر و برانگیختن استعدادهای آ نان و آشنایی با سالن های تئاتر دیده نمی شود و چه بسیارند دانش آموزانی که پس از سال ها تحصیل در مدارس حتی بک بار دریک سالن نمایش حضور نیافته و از نزدیک شاهد اجرای تئاتری برروی صحنه نبوده اند.

برنامه های آموزش تئاتردر مراکز متولی این امر در پایتخت نیز معمولا چندان محاسبه شده، بلند مدت و هدفمند نبوده است. چنانکه در سال۱۳۶۹ دوره آموزش نمایشنامه نویسی در اداره تئاتر، پس از پایان ترم، عملا بی نتیجه رها شد و علی رغم اصرار هنرجوبان این رشته برای ادامه ارتباط، این امکان نیز از آنان دریغ شد و هیچ مقامی در این مورد پاسخگو نبود و بدیهی است که با چنین روند و روالی نمی توان به جهش های بزرگی امیدوار بود.

به راستی هنگامی که مرکز هنرهای نمایشی در خصوص کسانی که می توانند با سرمایه های نمایشنامه نویسی که یکی از مهمترین نیازهای هنر تئاتر ماست تا این اندازه بی برنامه و بدون تعهد رفتار نماید، دیگر چه انتظاری از دیگران باقی می ماندبا ایجادچنین دلزدگی هایی چگونه می توان بازهم درباره فردای تئاتردراین مرز و بوم سخن گفت؟

توسعه هنر تئاتر نیازمند بررسی های همه جانبه و موشکافانه ای است که نقاط قوت و ضعف آن را آشکار سازد و با تکیه بر اراده ای مصمم و پشتیبانی جدی و با برنامه ریزی های بلند مدت، آگاهانه و پویا به راه خویش ادامه دهد.

بدون تردید حرکت در تاریکی و همراه با تعارف و تغافل نمی تواند نه چشم انداز روشنی برای آینده در پیش روی ما بگشاید و نه حتی ما را به عنوان میراث دار لایق این هنر کهن که سهم قابل ملاحظه ای در پیشینه آن داشته ایم مطرح سازد.

چنانکه هنوز در این سرزمین پهناور شاهد برپایی موزه ای برای هنر تئاتر نیستیم و قدیمی ترین سالن های تئاتر ما در اثر بی توجهی و قدرنشناختن خود ما رو به ویرانی رفته است و سیاست زدگی مسئولین ما مانع از آن است که جلوی ضرر را از همین جا بگیریم، و عجبا از این همه توان و امکانات که در اثر سوءمدیریت ها به رایگان از کف می رود و دریغ از آنچه بودیم و آنچه هستیم.

کامران شرفشاهی