پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فیلمفارسی چیست


فیلمفارسی چیست

لفظ فیلمفارسی به دلیل آنکه بر پدیده مستقلی دلالت دارد که نه فیلم است ونه فارسی , بسیار هوشمندانه وضع شده است همچنان که از ظاهر کلمه بر می اید , این پدیده ملغمه ایی است از فیلم و فارسی که در ترکیب , ماهیتی دیگرگونه ومستقل یافته است

● مقدمه :

لفظ فیلمفارسی به دلیل آنکه بر پدیده مستقلی دلالت دارد که نه فیلم است ونه فارسی ، بسیار هوشمندانه وضع شده است . همچنان که از ظاهر کلمه بر می اید ، این پدیده ملغمه ایی است از فیلم و فارسی که در ترکیب ، ماهیتی دیگرگونه ومستقل یافته است .اگراین پدیده را به صرف گویش فارسی و استفاده از اجزای بر گرفته از زندگی ایرانی ، متعلق به ایران یا منحصرا ً به ایران بدانیم خطا کرده ایم .شاید فیلمفارسی به دلیل ظاهر ایرانی اش ما را دچار توهم کند که بر نوعی هویت ملی دلالت دارد ، اما اصلی ترین ویزگی فیلمفارسی همان انتزاع قالب از محتواست وهمین امر است که به آن هویتی هیج جایی یا بهتر بگوئیم هر جایی می بخشد .چنان که این ویژگی سبب می شود که عرصه ظهور فیلمفارسی به سینما محدود نشود وبه حیطه ویدئو وتلویزیون هم گسترش یابد. من در این مقاله سعی در بیان فیلمفارسی وویژگی های آن دارم ودلایل فیلمفارسی بودن آنها چیست ؟

●فیلمفارسی چیست؟

بیش از چهل سال است که تعبیر فیلمفارسی توسط دکتر هوشنگ کاووسی از اولین منتقدین سینمای ایران در مجله فردوسی به نوشته های سیمنایی کشور وارد شده است. که این ترکیب نه معنای "فیلم" را در بر دارد و نه معنای ارتباطی با فارسی دارد ، بلکه به همان ترتیب که مثلا کلمه" گرم "در کنار کلمه "آب "تعبیر گرمابه را به وجود می اورد که معنای جدیدی است و بر ان دو کلمه قبلی معنای جدید و متفاوتی را می افزاید ، فیلمفارسی هم ترکیب جدیدی است که معنایی متفاوت از اجزای تشکیل دهنده اش دارد .پدیده ای که امروز با نام فیلمفارسی می شناسیم ، با هر تعریف و تصوری که در ذهنمان به وجود آورده باشد ، تنها نقطه مشخص و قابل اتکایی است که می توانیم بحثهای تئوریک مربوط به شرایط و حوادث سینمایی کشورمان را در حول و حوش آن آغاز کنیم بعید است که بدون تلاش .برای درک ماهیت و هویت این پدیده ، بتوانیم تحلیل درستی..از کلیت تارخ سینمای ایران به دست آوریم دلایل این تاکید و اصرار زیاد .هستند : یکی اینکه .تئوریسین ها و محققین سینمای .یک .کشور ، اصطلاحی را چند برابر بیش .از دیگر کلمات مرسوم در نوشته های سینمایی به کار می برند ، حتما آن اصطلاح در بر دارنده ی مفهوم فراگیر و با اهمییت است دوم اینکه فیلمفارسی جریانی خاص محسوب نمی شود ، یعنی اشتباه است اگر تصور کنیم فیلمفارسی نوعی انحراف در مجموعه ی واحدی به نام سینما ی.ایران است نباید بپنداریم که ما همیشه سینمایی سالم و دقیق و شریف داشته ایم که گاهی اوقات هم معدود ی آثار مبتذل تحت شرایط خاصی تولید می کند و فیلمفارسی نام گرفته اند ، و نتیجه بگیریم تعداد فیلم های موسوم به این نام اندک است و باید آنها در حاشیه تاریخ سینمای ایران. ثبت کرد . واقعیت دقیقا بر عکس است : یعنی کلیت و بدنه اصلی سینمای ایران در همه دوره ها فیلمفارسی بوده است و اندک.فیلم ها یا فیلم سازان متفاوت ، تحت شرایط بسیار خاص و منحصر به فرد ، توانسته اند از این ورطه خلاص شوند .

وقتی می گوییم یا می نویسیم " این فیلم فارسی است " تصورات گوناگونی در ذهن مخاطب سخنمان ایجاد می کنیم که چگونگی و دامنه ی این تصورات ، بستگی .مستقیم به نحوه آشنایی او با ادبیات سینمایی ایران دارد . مخاطب عام و ساده ای که یک فیلم ایرانی را در سینما مشاهده می کند و روز بعد در طی مطالعه ی تصادفی نقد همان به .این جمله برخورده ف ممکن است تصور کند که این توصیف نویسنده از فیلم .، نوعی توضیح واضحات است و منظور این بوده است که فیلم مورد بحث ، فارسی است و در کشور ایران. ساخته شده است . یا ممکن است اصلا این بخش از نوشته توجه او را جلب نکند و به سراغ قسمتهایی از مطلب برود که مثلا نحوه ی بازی بازیگران یا روایت قصه ی فیلم را مورد اشاره. قرار داده است .

مخاطبی که مانوس تر. است و معمولا اهل مطالعه ی نوشته های سینمایی .، می داند که تعبیر فیلم فارسی دلالت برضعف و نقص یک فیلم دارد و منتقدین ، فیلم هایی را با این کلمه توصیف می کنند .که بد و ضعیف هستند و جزو آثار قابل بحث محسوب نمی شوند . مخاطب کاملا حرفه ای و پی گیر که اغلب نقدهای مطبوعات را با . دقت مطالعه می کند ، می داند که ترکیب فیلمفارسی در تاریخ نقد نویسی ما سابقه کهن دارد و سازنده اش منتقدی قدیمی به نام دکتر هوشنگ کاووسی است که سالها پیش در دهه ی سی این ترکیب را ابداع کرد و ان را مکررا درباره ی انبوه فیلم های بد و مبتذلی که مورد حمله های شدید خود و همکارانش قرار می گرفتند به کار برد و آن قدر در به کار گیری این کلمه پافشاری کرد که به. تدریج بقیه ی منتقدین و فیلمسازان و کارشناسان سینمایی هم برای توصیف فیلم های آن دوره از همین کلمه استفاده کردند . مخاطب نوع سوم همچنین می داند که نشانه های مشخص سینمای فیلمفارسی در آن دوران ف قصه های سرقت شده از فیلم های خارجی ، روابط و شخصیت پردازی های عاریه و غیر قابل باور، بازی های اغراق شده ف ساختار ضعیف و سر هم بندی شده ، کلاه مخملی و رقاصه و کاباره و آواز و سکس و ابگوشت است .

سینما گر حرفه ای که در مطالعه ی یک نقد فیلم با این جمله بر خورده ، استنباطی صنفی و حرفه ای دارد . اگر قبلا به فیلمفازسی سازی متهم شده باشد ، از این کلمه خاطره ای تلخ دارد و ضمن اینکه سعی و آرزو دارد که دیگر در معرض این اتهام قرار نگیرد ، احتمالا از منتقدین کینه به دل دارد و اگر مجالی به دست آورد آنها را مورد استهزا قرار می دهد و برای انتقام گیری می وید که فیلم فارسی ترکیب مهمل و بی معنایی است و بر هیچ چیز مشخصی دلالت نمی کند و فقط یک ناسزاست .

● ازگذشته تا ...

پیش از آن که به چگونگی ورود نخستین دوربین فیلم برداری و شکل گیری سینما در ایران بپردازیم ، مقدمتا بایستی اشاره ای به حس نمایش در هنر و ادب ایران و شکل های ایرانی هنرهای نمایشی داشته باشیم .

بدون درنظر گرفتن تمام تاریخ ایران ( پیش از تاریخ و یا در آغاز تاریخ ) نخستین استعدادهای مهم را در هنر سنگتراشی پیش از ظهور اسلام ، در دوره ی ساسانیان ، در "نقش رستم" ، نیشابور و غارهای " طاق بستان " در کرمانشاه ( باختران) می یابیم . در "طاق بستان" صحنه ی عظیم شکار شاه ساسانی ، یکی از برجسته ترین نمونه هاست که بیش از هزار و چهارصد سال قدمت دارد و در آن تنظیم حرکات را در دسته های مختلفی که به شکار گراز پرداخته اند می یابیم : شاه ساسانی سوار بر یک قایق و در حال تیر اندازی است ، زنان نوازنده در قایقی دیگر در پی شاه هستند و کسانی که سوار بر فیل و کارشان رم دادن شکارست ...در همه ی اینها حالت عجیب تجسم حرکت محسوس است و حتی با کمی دقت در این نقش ساسانی ، نمای درشت را نیز می یابیم و می بینیم که یکی از گزاره های در حال فرار صحنه ی اول ، به شکل بزرگ شده ، تیر خورده است .

پس از این دوره و ظهور اسلام ، مکتب مینیاتور ایرانی شکل گرفت که بانی شکوهش کمال الدین بهزاد ، آقا میرک ، رضا عباسی و.. هستند. در طرز تنظیم صحنه ی این هنرمندان ، با وجودی که بعد و عمقی در کار نیست ( به لحاظ اینکه مشخصه نقاشی مینیاتور ایران ، به این است که عمقی در خود ندارد ) معهذا در تنظیم افراد یا طبیعت یا حیوان ها به طرز عجیبی می بینیم که نقاش متوجه مجموع صحنه است ودر وافع به یک میزانسن یا نظم توصیری توجه داشته است .

پس از انکه دوران شکوفایی مینیاتور ایران دراواخر قرن ۱۷ میلادی به پایان می رسد ، مکتب نقاشی خیالی سازی در زمان زندیه شکل می گیرد واز ۱۰۰ سال گذشته به این سو به اوج خود می رسد که اصل موضوع این نقاشی ها ، حماسه کربلا و حکایت شهادت ۷۲ تن همراهان حضرت امام حسین (ع) بوده است . در این نقاشی های مذهبی وکمی بعد ، نقاشی های حماسی که غالبا ً بر مبنای شاهنامه فردوسی تصویر شده حس فوق العاده حرکت را می یایبم .این نوع نقاشی که یک نوع سینماست متدرجا ً با پدید آمدن هند پرده داری ، بدل به سینمای ناطق می شود

.از حدود دو قرن به این سو به تعزیه می رسیم ، تعزیه نمایش بسیار رایجی است که اثراتش و اجرایش فابل مطالعه ودقت است . می دانیم که نفوذ ش در مردم به دلایل احساسی ومذهبی عمیق بوده است ...وپس از آ ن نوبت به سینما می رسد.

هر فیلمی خواه داستانی ، مستند ، تبلیغاتی ، آموزشی و... منظری از دنیا را آنچنان که سازندگان آن ( بخصوص نویسنده ، کارگردان ، مدیر فیلمبرداری ، تهیه کننده وتدوین گر) دیده اند به تماشاگر عرضه می کند.بیشتر این فیلمها آگر خوب ساخته شده باشند ، علاوه بر وضع موجود ، وضع مطلوب مورد نظر سازندگان فیلم را نیز نشان می دهند.

● الگوهای جهانی

▪ سینمای آمریکا

انچه را که دکتر کاووسی تحت عنوان فیلمفارسی طبقه بندی می کرد ، گونه ای از فیلم های سینمای ایران بود که با پیروی از شیوه های قراردادی و کلیشه های اقتباس شده از آثار درج چندم هالیوود و محصولات مبتذل سینمای هند ساخته می شدند و به دلیل بهره گیری از نوع خاصی از جذابیت ، مورد استقبال عوام الناس قرار می گرفتند سینمای آمریکا همواره در کنار فیلمهای خوب اساتید معتبرش ، بخش عمده ای از نیروهایش را هم صرف تولید انبوه ممحصولات سهل الوصول و پیش پا افتاده ای کرده که به قصد تسخیر بازارهای جهانی فیلم و فتح گیشه ی سالن های پراکنده ی نمایش فیلم در اقصی نقاط جهان ساخته می شوند این فیلم ها اغلب به شکلی کاملا عامدانه ، ابعاد نازل وجود انسان را مخاطب قرار داده و با تکیه بر عواطف دم دست توده های عظیم تماشاگران جهانی ، با عادی ترین شگردهای داستانی و رایج ترین ترفندهای سینمای قصه گو که بر حیرت زده ساختن هر چه بیشتر تماشاگر متکی است ، سودهای سرشاری عاید کمپانی های فیلم سازی آمریکا کرده اند . چنین ویژگی هایی حتی در فیلمهای مشهور و تحسین شده ی آمریکایی نیز قابل مشاهده است .

▪ سینمای هند

سینمای هند از جهات متعدد ، الگوهایی قابل مقایسه با فیلمفارسی در خود دارد . این سینما از ابتدا پیدایی اش ، عموما با استفاده از چند فرمول داستانی بسیار مشخص و تلفیق این قص ها با رقص و آواز – که دلبستگی های جدید مردم هند محسوب می شود – انبوهی فیلم یکسان تولید کرده است .

این فیلم ها که رقم تولید سالانه شان بسیار چشم گیر است ، معمولا روایتی یکسان ، بازیگرانی یکسان ، رقص و آوازی یکسان و پایانی یکسان دارند اما پیوسته مورد استقبال تماشاگران هندی قرار می گیرند ! اشکال مختلف این قصه ها را حتما به خاطر دارید : عشق دختر و پسری از دو طبقه اجتماعی متفاوت ، کودک خردسالی در جست و جوی مادر گمشده اش مرارتهای بسیاری تحمل می کند ، مرد قدرتمند و صاحب نفوذی که با چند زیر دست مشغول ستمگری و پایمال کردن حق ضعیفان و بیچارگان است ، خانواده ای که متلاشی شده و هر یک از اعضایش در گوشه ای از کشور مشغول تحمل رنج ها و مصایب بسیارند و .....

● مولفه های فیلمفارسی

▪ جذابیت

تردیدی نیست که جذابیت ، شرط تحقق یک فیلم سینمایی است . فیلمی که قادر نباشد بیننده اش را به تماشا وا دارد ، از ابتدا خانه بر باد بنیان نهاده است بدیهی است که وقتی تماشاگر سینما انگیزه ای عقلی یا احساسی برای حضوری نسبتا طولانی در یک سالن تاریک را در خود نیابد و به این نتیجه برسد که سازنده فیلم توجهی به بیان درست سینمایی و ااستفاده از یک لحن منطقی برای بر قراری ارتباط با او را نداشته باشد ، سالن سینما را ترک می کند . بنابر این ، شکی نیست که فیلمساز ئر مسیر بیان اعتقاداتش ، بسته به نوع و خاستگاه و طبقه اجتماعی مخاطبی که در نظر گرفته ، باید به دنبال شیوه های جذاب و متناسب روایت باشد و از هر پریشان گویی پرهیز کند .

اما برای دستیابی به این جاذبه ، امکانات فراوانی در اختیار ما قرار دارد . آسان ترین و پر طرفداترین ایجاد شیوه ی جذابیت ، استفاده از جاذبه های منافی اخلاقی است . " حریم ممنوع" هر چه که باشد ، همواره برای انسان ها جذاب و پر کشش است . به همین دلیل اگر معتقد باشیم " سینما یعنی جذابیت " و در عین حال به نتیجه رسیده باشیم که جاذبه یعنی هر نوع استفاده از هر عنصر جذاب بدون معطلی به سراغ این نوع عوامل ایجاد جاذبه خواهیم رفت : نمایش برهنگی ، نمایش خشونت، اغراق در روابط عاطفی انسان ها ، اغراق در عشق و دلدادگی ، اغراق در فقر و گرفتاری و مذلت، اغراق در شادی و پایکوبی ، اغراق در قتل و خونریزی و.....

به این ترتیب " اغراق " و نمایش تصویری غیر واقعی و دفرمه شده از حقیقت زندگی است ، تبدیل به اصلی ترین خصوصیت این تصور از جذابیت و اصلی ترین مولفه تشکیل دهنده ی فیلمفارسی شده است .

اشار کردیم که اغراق اصلی ترین مولفه ی فیلمفارسی است . این مولفه در ناصر گوناگون سینمایی قایل مشاهده است .

- حادثه پردازی و اکشن : اغراق در پرداخت این صحنه ها هیجان عادی یک صحنه معمولی مثل تصادف یک اتومبیل را تبدیل به به مضحکه می کند . این وضعیت شامل صحنه های درگیری و بزن بزن های معروف فیلمفارسی ها هم می شوند که از فرط اغراق در طولانی کردن صحنه و همه فن حریف بودن قهرمان و افکتهای مضحک و دکوپاژ ناشیانه مایه تمسخر می شوند .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.