سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

افول قدرت آمریكا و ایجاد تعادل در جهان


افول قدرت آمریكا و ایجاد تعادل در جهان

امروز آمریكا از لحاظ بین المللی در مقایسه با سال ۲۰۰۳ از قدرت كمتری برخوردار است در سال ۲۰۰۳ گرچه مخالفتها با جنگ عراق زیاد بود, اما به هر حال بوش توانست ۳۰ كشور را برای تشكیل ائتلاف اشغاگران عراق مجاب كند تونی بلر نخست وزیر انگلیس ۱۱ هزار نظامی در اختیار این ائتلاف قرار داد

امروز آمریكا از لحاظ بین المللی در مقایسه با سال ۲۰۰۳ از قدرت كمتری برخوردار است. در سال ۲۰۰۳ گرچه مخالفتها با جنگ عراق زیاد بود، اما به هر حال بوش توانست ۳۰ كشور را برای تشكیل ائتلاف اشغاگران عراق مجاب كند. تونی بلر نخست وزیر انگلیس ۱۱ هزار نظامی در اختیار این ائتلاف قرار داد.

اگر چه كشته شدن الزرقاوی و معرفی سه تن از وزیران عراق از سوی مالكی برای دولت بوش خوشایند است، اما باید گفت چشم انداز اقدامات بلند مدت در عراق برای وی و مقامات دولت او چندان رضایت بخش به نظر نمی‌رسد. گرچه كشته شدن زرقاوی ضربه‌ای مهلك به شبه نظامی‌گری در عراق محسوب می‌شود، اما این امر باعث توقف فوری شورش‌های غرب و مركز این كشور نمی‌شود. از سوی دیگر، وزرای جدید دولت عراق برای اجرای سیاست‌های دولت با مشكلات فراوانی روبرو خواهند بود. در حالی كه سه سال از آغاز طرح آمریكا برای بازسازی یك دولت كارآمد در عراق می‌گذرد، این طرح همچنان با موانعی همچون فساد، تفرقه و هرج و مرج روبرو گشته و موضوعات مهمی همچون وضعیت نظامیان آمریكایی در این كشور باعث نگرانی این دولت شده است.

در این میان مساله‌ای كه به شدت باعث نگرانی زالمای خلیل‌زاد و مقامات ارشد آمریكایی شده است، عدم توانایی آمریكا در تاثیرگذاری بر تحولات مهم عراق می‌باشد.

اكنون به روشنی می‌توان دید كه هیچ یك از سناریوهای خوشبینانه‌ای كه بوش و مشاورانش در طول سه سال گذشته برای عراق تدارك دیده‌اند، به هیچ عنوان دست یافتنی نیست.

اگر چه كاخ سفید قصد دارد شمار نظامیان آمریكایی در عراق را قبل از انتخابات میاندوره‌ای آمریكا در ماه نوامبر به هزار نفر برساند، اما شرایط بیانگر این حقیقت است كه بهبود وضع امنیتی عراق به این زودی امكان‌پذیر نیست.

برخی محافظه‌كاران و لیبرال‌های جنگ‌طلب مدعی هستند كه هنوز زمان اعلام شكست بوش در عراق فرا نرسیده است. این افراد با اتخاذ دیدگاه‌های بلند مدت این استدلال را مطرح كنند كه تنها تاریخ می‌تواند درباره آثار مثبت بركناری صدام قضاوت كند. در تكذیب چنین ادعایی باید پرسید آیا سه سالی كه از حضور آمریكایی‌ها در عراق می‌گذرد خود بخشی از تاریخ به حساب نمی‌آید؟ سه سالی كه جز رنج و مصیبت برای عراقی‌ها چیز دیگری در پی نداشته است. در این سه سال عراقی‌های زیادی كشته و زخمی شدند، شبه نظامی‌گری رشد كرد و مردم مجبور شدند به مكان‌های ناامن مهاجرت كنند.

در چنین شرایطی نه تنها امكان بازسازی عراق میسر نیست، بلكه حتا كُند كردن سیر نزولی تحولات در این كشور هم غیرممكن به نظر می‌رسد. آخرین حیله سیاسی كه دولت بوش به آن متوسل شد برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق بود. اگر چه برگزاری این انتخابات یك موفقیت به حساب می‌آید، اما در تحقق هماهنگی‌های سیاسی و رسیدن به توانایی و صلاحیت مورد نظر برای یك دولت، ناكام ماند. به عبارت دیگر پس از برگزاری انتخابات پارلمانی عراق، اوضاع در این كشور به شدت روبه افول نهاد.

هدف بوش از آغاز جنگ در خاورمیانه، به عراق محدود نمی‌شد. هدف دیك‌چنی، دونالد رامسفلد و دیگر مشاوران غیرنظامی بوش در پنتاگون و نومحافظه‌كارانی كه در پشت صحنه این تصمیم‌گیری قرار داشتند، این بود كه سایر كشورهای خاورمیانه و جهان را از سیاست‌های جنگ‌طلبانه خود آگاه كنند.

از دیدگاه این افراد حمله به عراق، در بازی جهانی قدرت طلبی از اهمیت بالایی برخوردار بود. در عرصه‌هایی همچون خلیخ فارس، تنش‌های اراضی اشغالی، مبارزه با تروریسم، روابط بین‌المللی با دیگر قدرت‌های در حال رشد و حمله به عراق با هدف احیای قدرت و نفوذ آمریكا انجام گرفت.

اما گردانندگان سناریوی عراق و تصمیم‌گیرندگان آن در محاسبات خود اشتباه كردند. آنان اگر چه رابطه بین این سناریو و موضوعات مهم عرصه بین‌الملل را به خوبی درك كرده‌ بودند، اما تصور آنها درباره موفقیت‌آمیز بودن این عملكرد كاملاً اشتباه بود.

در حالی كه پیروزی بوش در عرصه داخلی عراق می‌توانست كمك زیادی به تقویت موضع آمریكا در جوامع بین‌المللی كمك زیادی كند، اما این اتفاق هرگز رخ نداد. آمریكا هم اكنون در قبال قدرت‌های برتر منطقه و جهان از جمله ایران، روسیه، چین، هند و ونزوئلا با شكست مواجه شده است.

دلیل بارز ناكامی بوش در عراق را می‌توان شكست آمریكا در قبال ایران و عدم توانایی واشنگتن در به چالش كشیدن سیاست‌های تهران دانست. تندروهای دولت بوش در سال ۲۰۰۲ اعلام كردند، حمله به عراق و تصرف این كشور، برای تحقق به اهداف آمریكا كافی نیست و حضور نظامی آمریكا در عراق باید مقدمات لازم برای كنترل دو كشور سوریه و ایران را فراهم آورد. آنها عقیده داشتند این كار باید با توسل به تمامی راهكارها – نظامی یا توسل به زور – صورت گیرد.

یكی از مقامات دولت بوش در تأیید اهمیت كنترل ایران برای آمریكا اظهار كرده بود: هر كسی قادر است به عراق حمله كند، اما برای حمله به ایران به مردان واقعی نیاز است.

پس از حمله به عراق، آمریكا در راستای سیاست‌های عنادورزانه خود علیه ایران، اقدامات مداخله‌جویانه خود را افزایش داد.

كنگره آمریكا بودجه‌های هنگفتی به گروه‌های ضدایرانی داد تا برای به خطر انداختن ثبات این كشور تلاش كنند. در همین زمان نیز دولت بوش تلاش كرد ائتلاف بین‌المللی مقابله با ایران را تشكیل دهد.

اما در ایران اتفاق دیگری رخ داد. ایرانی‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری با رأی به احمدی‌نژاد، نفرت خود از سیاست‌های زورگویانه و مداخله‌جویانه آمریكا و رژیم صهیونیستی را با قاطعیت به اثبات رساندند.

بوش پس از تلاش‌های بی‌وقفه برای مقابله با ایران و دستاویز قرار دادن فعالیت‌های كاملاً صلح‌آمیز این كشور، زمانی كه برای تشكیل ائتلاف جهانی علیه ایران با ناكامی مواجه شد، پیشنهاد مذاكره با تهران را مطرح كرد. اما تعلیق غنی‌سازی یكی از پیش‌شرط‌های دولت آمریكا برای انجام مذاكره با ایران بود. با توجه به این پیش‌شرط به خوبی می‌توان عدم حسن نیت آمریكا در ارایه این پیشنهاد را به اثبات رساند.

كالین پاول، وزیر سابق امورخارجه آمریكا در سال ۲۰۰۳ و پیش از آغاز حمله به عراق نیز با طرح حل دیپلماتیك تسلیحات كشتار جمعی این كشور، سعی داشت به جامعه بین‌الملل بقبولاند برای حل این بحران تمام گزینه‌های دیپلماتیك را آزموده است.

كاملاً واضح است كه چنین پیش‌شرطی منصفانه نیست و ایران این پیشنهاد را نخواهد پذیرفت. در واقع آمریكا قصد دارد با تزویر و دورویی تمام چنین وانمود می‌كند كه قصد دارد مساله هسته‌ای ایران را با توسل به راهكار دیپلماتیك حل كند، اما ایران این راهكار را نمی‌پذیرد و به نظر می‌رسد این فریب‌ها دیگر كارساز نیست و ایران از تهدید‌های آمریكا هیچ هراسی ندارد.

در حالی كه در اواسط تابستان ۲۰۰۳ تهدیدهای نظامی بوش كاملاً جدی به نظر می‌رسید، اما اكنون به این تهدیدات وقعی نهاده نمی‌شود؛ چرا كه ارتش آمریكا گرفتار اوضاع داخلی عراق شده است، عراقی كه اكنون نفوذ سیاسی ایران در آن بیشتر از آمریكا است.

با اشاره به ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریكا و به گروگان گرفته شدن ۵۲ دیپلمات آمریكایی، اكنون دولت آمریكا ۱۳۳ هزار نظامی در عراق دارد كه هر یك از آنان می‌توانند یك گروگان باشند. در دهه ۱۹۸۰ ماجرای گروگانگیری باعث شد جیمی كارتر نتواند بار دیگر رئیس جمهور آمریكا شود آیا اكنون واكنش رای دهندگان سا ۱۹۸۰ خواهد بود؟

امروز آمریكا از لحاظ بین المللی در مقایسه با سال ۲۰۰۳ از قدرت كمتری برخوردار است. در سال ۲۰۰۳ گرچه مخالفتها با جنگ عراق زیاد بود، اما به هر حال بوش توانست ۳۰ كشور را برای تشكیل ائتلاف اشغاگران عراق مجاب كند. تونی بلر نخست وزیر انگلیس ۱۱ هزار نظامی در اختیار این ائتلاف قرار داد.

این در حالی است كه اكنون تعداد كشورهایی كه حتا بخواهند حمایت لفظی خود را از ائتلاف ضد ایرانی اعلام كنند كاهش زیادی یافته است و سران مهم كشورهای جهان نیز درباره هر گونه حمله نظامی آمریكا به ایران به شدت هشدار دادند. در این میان تنها استثناء رژیم صهیونیستی است.

در داخل آمریكا هم در مقایسه با سال ۲۰۰۳، حمایت مردم از سیاست‌های بوش و حمله احتمالی به ایران به شدت كاهش یافته است. اكنون با توجه به تلفات آمریكایی‌ها در عراق و هزینه‌های هنگفت نظامی، دیگر تصور اقدام نظامی بدون دردسر (چه در عراق و چه در ایران) آسان نیست.

ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریكا در ۳۱ ماه می، در گفتگو با نیویورك تایمز گفت شرایط مربوط به آغاز گفتگو با تهران در مقایسه با چهار یا پنج سال گذشته بسیار متفاوت است و باید صراحتاً اعلام شود، كه این شرایط اكنون به نفع آمریكا نیست.

نویسنده:هلنا كوبان

منبع: Salon

منبع:سایت عملیات روانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.