شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

پای پزشکان در کفش دیگران


پای پزشکان در کفش دیگران

چرا نقش و کارکرد پزشکان در جامعه امروز تغییر کرده است

اگرچه با شنیدن کلمه پزشک، ناخودآگاه ذهن ما به سمت بیمارستان و مطب می‌رود و تصویر فردی با روپوش سفید و گوشی پزشکی بر دور گردن، در خاطرمان نقش می‌بندد و حتی فعالان رسانه‌ای و مطبوعاتی ما هم هرگاه به گزارش یا خبری از پزشکان برمی‌خورند، بلافاصله عکس به شدت تکراری یک گوشی پزشکی را به عنوان تصویر مناسب با آن همراه می‌کنند. اما با اندکی دقت می‌توان چهره دیگری از جامعه پزشکی را نیز مشاهده کرد. موضوع حضور پزشکان در حوزه‌های غیر از طبابت، عمری به درازای تاریخ این رشته دارد.

از پزشکان مصر باستان که در کنار طبابت، مسوولیت‌های دفتری و دیوانی دیگری نیز داشته‌اند تا پزشکان نامدار ایرانی و در راس آنها ابن‌سینا که حضوری پررنگ در سایر علوم و حتی دستی بر آتش سیاست داشت، همه نشانه‌های تاریخی این موضوع بوده‌اند. اما در زمان معاصر که پزشکی به صورت مدرن و به عنوان یک حرفه مطرح شده و پزشکان، فارغ‌التحصیلان چند سال درس خوانده دانشکده‌های پزشکی هستند، این موضوع شرایطی متفاوت یافته است. با شکل‌گیری بیمارستان، مطب و دانشکده‌های پزشکی به صورت مدرن و امروزی و جدا شدن تعریف پزشک از تعبیر سنتی حکیم، چشم‌ها و ذهن‌ها به تدریج، تصویر پزشک در کسوتی غیر از طبابت را به فراموشی سپرد و عادت کرد که پزشک را در همان چارچوب تصویر کلیشه‌ای ابتدای یادداشت ببیند.

مواردی هم که در این میان وجود داشتند و از این روند کلی تبعیت نمی‌کردند، به واقع آن قدر کم شمار و استثنا بودند که عملا بر این باور جدید، خدشه‌ای وارد نسازند و به این ترتیب برای چند دهه، این ذهنیت هر چه بیشتر قوت گرفت و ریشه دوانید. اما در دو دهه اخیر، به تدریج این تصویر نیز با اما و اگرهایی روبه‌رو شده و موارد نقض متعدد و متنوعی برای آن پدید آمده است که عملا موضوع از یک استنثا، فراتر رفته و برای خود جای پایی گشوده است، موضوعی به نام «حضور حرفه‌ای پزشکان در حوزه‌های غیر از طبابت»...

● دگردیسی چهره پزشکان

نکته ظریف و تفاوت این پدیده جدید با آنچه در گذشته وجود داشته است، در اینجاست که این حضور این بار نه تنها حرفه‌ای است، بلکه عملا در بسیاری از موارد به یک امر تمام وقت تبدیل شده و به حذف کامل طبابت از زندگی پزشک می‌انجامد. اما به همان اندازه که این موضوع تظاهرات و جلوه‌های متنوعی دارد، علل و دلایل گوناگونی را هم می‌توان برای آن برشمرد.

● تظاهرات مختلف بالینی

در یک نگاه کلی اگر بخواهیم پزشکانی را که به هر نحوی حضوری حرفه‌ای در حوزه غیر از طبابت دارند طبقه‌بندی کنیم، به چند دسته عمده خواهیم رسید. گروه اول پزشکانی هستند که به موازات طبابت، در یک یا چند عرصه دیگر هم حضور فعالانه دارند و بعضا در آن حوزه‌ها نامی مشهورتر و اسمی شناخته‌شده‌تر به حساب می‌آیند. گروه دیگر، پزشکانی هستند که عملا طبابت و پزشکی را به طور کامل رها کرده و در حیطه دیگری نظیر هنر، سیاست و یا تجارت مشغول فعالیت هستند. یک گروه که اخیرا بر تعداد آنها افزده شده را هم می‌توان پزشکانی دانست که در کنار یا پس از اتمام تحصیلات پزشکی، زحمت تحصیل در رشته‌ای دیگر به ویژه حوزه علوم انسانی را بر خود هموار می‌کنند و در نهایت هم گروهی، شامل افرادی می‌شود که در حوزه‌هایی غیر از طبابت، اما مرتبط با حوزه سلامت به فعالیت مشغول هستند.

یکی از ریشه‌ها و علل اصلی که تقریبا در هر چهار گروه فوق الذکر می‌توان آن را ردیابی کرد، جو روانی و فشار جامعه برای سوق دادن افراد و استعدادها به سمت رشته پزشکی به عنوان رشته‌ای با آینده اقتصادی و اجتماعی تضمین شده است. این موضوع فرهنگی اجتماعی، در طول چند دهه، بسیاری از افراد را حتی به اجبار، به سمت این رشته سوق داده و استعدادها و علایق واقعی آن‌ها را نادیده گرفته و سرکوب کرده است. در کنار آن‌ها، نداشتن شناخت صحیح عموم افراد جامعه از رشته پزشکی، معایب و سختی‌ها و بایدها و نبایدهای آن و ویترین ظاهرفریب اقلیت چند درصدی پزشکان مرفه و مستغنی، سرابی را در مقابل بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه‌ها قرار داده که در عمل، تنها بر عطش آنها افزوده است.

افزون بر این دلایل، محدودیت‌های قانونی و شبه قانونی که در دهه‌های اخیر بر سر راه دانشجویان و فارغ‌التحصیلان جوان گروه پزشکی ایجاد شده هم عملا بخشی دیگر از رویاها و تصورات قبل از ورود به دانشگاه آنها را باطل ساخته است. همچنین سیاست دهه شصت متولیان آموزش عالی و بهداشت و درمان کشور که معطوف به رفع نیاز مناطق محروم به پزشک و با هدف خودکفایی در تربیت و تامین پزشک اعمال شد، به دلیل بی‌توجهی به مشکل اصلی که همانا عدم رغبت پزشکان به حضور در نقاطی فاقد امکانات و محروم از حداقل‌ها بود، عملا نتوانست مشکل را حل کند و حتی از دید برخی کارشناسان، به آشفته‌تر شدن فضای طب و طبابت در جامعه انجامید. کاهش جدی سطح درآمد و وضعیت رفاهی پزشکان و در مقابل بالابودن سطح توقعات جامعه از این گروه و قرار گرفتن ایشان در نوعی تنگنای اقتصادی، هم عامل دیگری بود که به مرور خود را نمایاند.

● پاسخ به نیاز جدید

اما این سکه روی دیگری هم دارد که همانا تغییر نقش پزشک و تعاریف و کارکردهای جدید پزشکی در جامعه است. با تغییر نقش پزشک از یک درمانگر فردی صرف به یک عنصر اجتماعی و دارای تعامل فعال با جامعه که در مواردی به جای فرد، به درمان اجتماع می‌پردازد و در یک کلام، جامعه محور شدن پزشکی و همین‌طور پررنگ‌تر شدن موضوع سلامت و شاخه‌های مختلف آن به جای درمان، عملا کارکردها و حوزه‌های جدیدی برای حضور پزشکان در جامعه تعریف گردید. ورود پزشکان به عرصه‌هایی چون آموزش، اطلاع‌رسانی، مدیریت، اقتصاد و جامعه‌شناسی که همه معطوف به خود نظام سلامت بود، عملا از دستاوردها و نتایج این حرکت بود. به این ترتیب در کنار تاسیس رشته‌هایی جدید چون مدیریت سلامت، اقتصاد سلامت، جامعه‌شناسی پزشکی و حتی بیوانفورماتیک و همچنین رسانه‌های سلامت محور عملا برای پاسخ به برخی نیازهای جدید، بعضی از پزشکان از مطب به عنوان یگانه سنگر سنتی و مألوف خود فاصله گرفتند و ارایه خدمت را در مسیرهای متفاوتی دنبال کردند.

با توجه به آنچه بیان شد، شاید بتوان گفت که گروه‌های اول و چهارم، وضعیتی کاملا مقبول و مفید در عرصه نظام سلامت دارند. گروه سوم نیز که عمدتا در جستجوی پاسخ آن سوالاتی که در پزشکی به آن نرسیده‌اند، به سمت سایر رشته‌ها گرایش پیدا می‌کنند، کم و بیش مسیری نزدیک به گروه‌های قبل طی می‌کنند، اما بحث و مساله اصلی برای نظام سلامت و همچنین نظام آموزش کشور، باید درباره گروه دوم باشد که عملا هم عمر و وقت خود و هم هزینه و سرمایه و فرصت کشور را برای موضوعی صرف کرده‌اند که در آینده هیچ بهره‌ای از آن نخواهند برد. به نظر می‌رسد که برای کاستن از تعداد این گروه و بالا بردن بهره‌وری در کلیه گروه‌ها، قدم‌های مختلفی بتوان برداشت که از آن جمله می‌توان توجه جدی‌تر به تامین معیشت پزشکان جوان و دانشجویان سال‌های آخر پزشکی برای پیشگیری از اجبار ایشان به اشتغال در مسیرهای متفرقه، برداشتن برخی از موانع دست و پاگیر از جلوی مسیر ادامه تحصیل و اشتغال پزشکان نظیر طرح اجباری، نگاه جدی‌تر به نقش سازمان نظام پزشکی به عنوان نهاد صنفی این قشر و تقویت جایگاه آن و البته از همه مهم‌تر و موثرتر، اطلاع‌رسانی صحیح قبل از تعیین رشته و ورود به دانشگاه برای نوجوانان و خانواده‌ها را می‌توان نام برد.

همچنین با توجه به تعداد قابل توجه افرادی که پس از انتخاب رشته پزشکی و پی بردن به عدم سازگاری این رشته با روحیات و خواست‌های آنان، تنها به دلیل نداشتن هیچ راه برگشت و در کمین بودن سربازی و سایر مسایل ناچار به ادامه مسیر می‌شوند، تامل و تفکر جدی‌تر روی تغییر مسیر و روش تربیت دانشجویان پزشکی و از جمله بررسی راه‌هایی نظیر پذیرش دانشجویان پزشکی از دوره کارشناسی، می‌تواند در دستور کار قرار بگیرد.

دکتر شهاب‌الدین صابونچی