یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شناسایی متهمان پرونده جنایی کاهش آمار ازدواج


شناسایی متهمان پرونده جنایی کاهش آمار ازدواج

این چند وقت اخیر هر از گاهی که آژیر قرمز افزایش آمار طلاق, کاهش آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج جوانان به صدا در می آید, اگر گوش شنوایی پیدا شود گروهی خیلی سریع با چند عدد میزگرد تلویزیونی, جلسه و همایش سعی می کنند یا راه حلی بر این معضلات بیابند –که تاکنون نتوانسته اند و یا در صورت ناتوانی سرپوش بگذارند و اعلام کنند که وضعیت سفید است

این چند وقت اخیر هر از گاهی که آژیر قرمز افزایش آمار طلاق، کاهش آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج جوانان به صدا در می‌آید، اگر گوش شنوایی پیدا شود گروهی خیلی سریع با چند عدد میزگرد تلویزیونی، جلسه و همایش سعی می‌کنند یا راه حلی بر این معضلات بیابند –که تاکنون نتوانسته‌اند- و یا در صورت ناتوانی سرپوش بگذارند و اعلام کنند که وضعیت سفید است! در هر صورت خدا خیرشان دهد که حداقل یک قدمی برمی‌دارند. و اما موضوعاتی که معمولا در این جلسات به بحث گذاشته می‌شود عبارتند از: مشکلات اقتصادی، بالا رفتن سطح توقعات، فشار اقتصادی، تغییر فرهنگ و عرف جامعه، مشکلات و فشار اقتصادی، متولی نداشتن مقوله ازدواج در کشور، اولویت و دغدغه محسوب نشدن این موضوع برای بسیاری از مسئولان، جدی نگرفتن این مقوله، سختگیری خانواده‌ها، ازدواج آسان و غیره. خب تا این‌جا، همه این‌ها مقدمه‌ای بود برای این‌که در ادامه می‌خواهیم از ازدواج آسان بگوئیم ...

● اصلا ازدواج آسان یعنی؟!

این‌که شنبه یک دختر خانمی را در صف نانوایی بپسندیم، تعقیبش کنیم، منزلش را یاد بگیریم و یکشنبه برویم منزل‌شان خواستگاری. بعد دوشنبه سر مهریه چانه بزنیم. سه‌شنبه قرار عقد بگذاریم. چهارشنبه برویم خرید. پنج‌شنبه به سلامتی و مبارکی عقد کنیم و جمعه هم صبح تا شب تالار، مجلس بزم و بزن و بکوب، شام، عروس‌کشان و نیمه شب هم راهی ماه‌عسل بشویم! خب این راه طی شده اصلا و ابدا و به هیچ وجه منظور از ازدواج آسان نبوده و نیست و نخواهد بود!! ولی اگر می‌شد، چی می‌شد!

● جواب قبلی را که نگرفتیم، اصلا چه اصراری به ازدواج؟!

جواب قبلی را هم می‌گیرید، دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است! اگر از ما می‌پرسید، اصلا بنشینید کنج خانه و نه عروس شوید و نه داماد، اما پیامبر گرامی اسلام(ص) اصرار داشتند جوان‌ها زود ازدواج کنند، البته با میل خودشان و نه این‌که دیگران برای‌شان تصمیم بگیرند. ماهم در جامعه خودمان این را باید رواج دهیم. جوان‌ها در سنین مناسب، وقتی هنوز از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. بر خلاف تلقی بسیاری از افراد هم، این نوع از ازدواج‌ها اگر درست انجام بگیرد بسیار ماندگار خواهد بود و در چنین خانواده‌ای کاملا با هم صمیمی خواهند بود. اسلام اصرار دارد این پدیده در دوران خود و هر چه زودتر از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. چرا که هم زن و شوهر از برکات و خیرات فراوان آن بهره‌مند خواهند بود و هم آسیب‌هایی که از جانب طغیان‌های جنسی، دین و ایمان جوان‌ها را تهدید می‌‌کند، خنثی می‌شود.

● پس این ازدواج آسان یعنی چی ؟!

یعنی این‌که اگر می‌خواهید فردی را به همسری انتخاب کنید، از اصل و نسب خانواده‌اش تحقیق کنید، از دوران مدرسه و دانشگاه‌ش تحقیق کنید، پشت در خانه طرف کشیک بکشید و از رفت و آمدها و حالات خانواده‌‌اش پرس و جو کنید، از همسایه‌های قدیمی و جدیدشان بپرسید، سوءپیشینه‌شان را در بیاورید! از درمانگاه محل از مریضی‌هایش مطلع شوید! خوش حسابی‌شان را از بانک بپرسید! در مجلس خواستگاری غیر از مشغول بودن به سیاهه برداشتن از داشته و نداشته‌های خانواده طرف دختر و پسر باهم بنشینند به حرف زدن، خلاصه تا می‌توانید این‌ها را سخت بگیرید! اما...

● مسابقه بدون برنده

اسیر چشم و هم چشمی‌ها نشوید. لباس عروس کرایه‌ای ننگ نیست. با شادی میهمانی برگزار کنید اما برپایی مجلس در باغ، شام چند رقمه، آلبوم عکس آن‌چنانی همگی اسراف و یک شبه است. مهریه بالا که سد بسیاری از ازدواج‌ها شده، جهیزیه‌های هنگفتی که بجای توشه زندگی بهانه فخر فروشی شده از این‌ها بکاهید و در این مسابقه بدون برنده تشریفات و تجملات شرکت نکنید. ازدواج آسان یعنی این.

● متهمان پایین آمدن آمار ازدواج چه کسانی هستند؟!

سه ضلع مثلث خانواده‌ها، مراکز آموزشی، رسانه‌ها، اینان متهم هستند که با رفتارهای خواسته و ناخواسته خود فضای جامعه را به سمتی کشانده‌اند که تجملات و تشریفات جایگزین سادگی و رفاه شده است. و این درحالی است که این سه ضلع مثلث با اقدامات خود به خدمت قشر اقلیت مرفه و بی‌درد جامعه درآمده‌اند.

● مقتولان؛ دو نوگل نوشکفته دختر و پسرهای ایرانی دم بخت!

متهم ردیف اول: به عنوان مثال صداوسیما که نماینده ۷۰ میلیون جمعیت ایران است، در عمده سریال و فیلم‌های جوان پسند خود نمایشگر منازلی با امکاناتی دور از دسترس توان تامین اغلب خانواده‌های ایران است. در پیام‌های بازرگانی خود مدام خرید کالاهای لوکس را ترغیب می‌کند. بسیاری از مجلات هم به جای تبلیغ سبک زندگی یک ایرانی اصیل، بیشتر از حجم مطالب خود به تبلیغ البسه و لوازم خارجی و فرهنگ آن طرف مرزها می‌پردازند.

متهم ردیف دوم: در چند وقت اخیر با طرح مسئله تکفیک جنسیتی دانشگاه‌ها برخی نظریه‌پردازان فغان‌ها راه انداخته‌اند که با این طرح، پس دختر و پسر چطوری برای خود همسر انتخاب کنند؟! بله دیگر، وقتی دانشگاه را تبدیل به بنگاه همسریابی کرده‌ایم، وقتی دانشگاه را تبدیل به سالن و باشگاه مد و آرایش کرده‌ایم، از این محیط چه چیزی را باید انتظار کشید؟! وقتی ده‌ها واحد درسی کهنه و غیرکاربرد در دانشگاه کشور اسلامی ما است، اما حتی یک واحد اختیاری درباره فرهنگ ازدواج، راه و رسم اسلامی و صحیح آن، مشاوره و چگونگی انتخاب همسر نداریم؛ اوضاع به همین منوال می‌گذرد دیگر. در ضمن درس تنظیم خانواده و جمعیت را هم بگذارید دم کوزه!

متهم ردیف سوم: خانواده‌ها هم برخی قربانی این تجملات هستند و هم برخی متهم به دامان زدن به ترویج آن. مهریه حق دختر است. اما برخی دقیقا با دید معامله و سوداگری به آن نگاه می‌کنند، یک طورهایی قصدشان گرو کشی است! زحمت می‌کشند، پول خرج می‌کنند و جهیزیه‌ای برای دخترشان تهیه می‌کنند که بسیاری از لوازم و اقلام آن حتی یک‌بار هم مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و یا از هر چیزی بزرگ‌ترین آن را می‌خرند گویی در اول تشکیل زندگی علاوه‌بر عروس و داماد آن‌ها دارای دو یا سه فرزند نیز هستند! و یا تمامی اجناس را با مارک خارجی تهیه می‌کنند انگاری این وسایل و لوازم علاوه‌بر ۸ سال ضمانت تعویض موتور؛ دارای ضمانت‌نامه معتبر خوشبخت کردن عروس و تضمین طلاق ندادن در ۱۰ سال اول زندگی را هم دارند!! این‌ها به کنار، یک توجیهاتی از سوی برخی والدین سر می‌زند عجیبا غریبا، «مثلا این خرج‌ها ایرادی ندارد و در طول زندگی فقط یک بار است، این‌ها خاطره می‌شود، با این‌ها نه کسی فقیر می‌شود و نه کسی پولدار! شماها هر وقت بچه‌دار شدید می‌فهمید ما چی می‌گیم! اصلا برای بچه خودت این کارا رو نکن! و مقداری اشک و ناله و نفرین!»

● پایان خوش ماجرا

در خاتمه ما نتیجه می‌گیریم که این موضوع آسان نگرفتن ازدواج و این خرج و مخارج‌های گزاف، اگر برای این مشکلات چاره‌اندیشی نشود مانند پدیده بدحجابی در سراشیبی عدم کنترل خواهد افتاد و تبعات و آسیب‌های بوجود آورده‌اش دامن خیلی چیزها را خواهد گرفت. همیشه پیشگیری بهتر و کم هزینه‌تر از درمان است. (این عنوان پایان خوش ماجرا را هم چون مطلب‌مان خیلی ناله و غرغر داشت الکی نوشتیم تا کمی شاد باشیم!!)

نویسنده: سید سجاد طلوع هاشمی



همچنین مشاهده کنید