دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

حرکت های پاندولی کی پایان می یابد


حرکت های پاندولی کی پایان می یابد

درباره کتاب «پیش رفتن با جمع»

خواندن کتاب «هیرشمن» برای همه آنهایی که هنوز دغدغه چگونگی گذر به دموکراسی دارند، واجب است

از خبرهای خوش سال ۱۳۹۱ در ترجمه متون اقتصادی ترجمه کتاب «پیش‌رفتن با جمع»«Getting ahead collectively» آلبرت هیرشمن است.به یکدیگر باز می‌دارد. ما به شبکه گسترده‌ای از این حرکت‌ها نیازمندیم.

این کتاب را محمدرضا فرهادی‌پور ترجمه و دنیای اقتصاد منتشر کرده است. کتاب «پیش‌رفتن با جمع» پنجمین کتاب از آلبرت هیرشمن است که به فارسی ترجمه می‌شود، چهار اثر دیگر را (۱- هواهای نفسانی منافع، ۲- خروج، اعتراض و وفاداری ۳- خطاب ۴- دگردیسی مشغولیت‌ها، نفع شخصی و کنش همگانی) محمد مالجو ترجمه و نشر شیرازه در ده‌سال اخیر منتشر کرده بود. کتاب استراتژی‌های توسعه هیرشمن نیز که از موثرترین کتب در تاریخ اندیشه توسعه اقتصادی است در دست ترجمه جعفر خیرخواهان است که احتمالا در سال ۱۳۹۲ به بازار می‌آید. کمتر اقتصاددانی را می‌شناسیم که بخش عمده آثار او به فارسی ترجمه شده باشد. به نظر می‌رسد در شناخت آثار هیرشمن بخت با فارسی‌زبانان بوده است.

این کتاب خواندنش برای همه آنهایی که هنوز دغدغه چگونگی گذر به دموکراسی را دارند، واجب است.

مشکل عملی در کشورهای در حال توسعه از جمله کشورهای آمریکای لاتین بازگشت مجدد دیکتاتوری پس از انقلاب‌‌های آزادی‌بخش است. این بازگشت که هیرشمن آن را حرکت پاندولی می‌نامد که منظور او دور باطل دیکتاتوری، فقر و فساد، فروپاشی نظام سیاسی، دموکراسی ناپایدار، آشوب و در نهایت دیکتاتوری مجدد و تازه‌نفس است. حرکت پاندولی از نظام‌های اقتدارگرا به سوی دموکراسی و بازگشت دوباره به اقتدارگرایی دور باطلی است که برای رهایی از آن باید بسیاری از مناسبات اجتماعی و فرهنگی و حتی شخصی دگرگون شود (صفحه ۱۲۱). او به نقل از یک تاریخ‌نگار انقلاب فرانسه این ایده را زیر سوال می‌برد که می‌توان با تصرف دولت توسط نیروهای دموکراسی‌خواه بر این دور باطل پایان بخشید. مساله‌ بسیار پیچیده‌تر است.

هیرشمن تحول رفتار روشنفکران و دانشگاهیان آمریکای لاتینی را در دوره سی ساله مقایسه می‌کند و می‌‌بیند چه تغییر مهمی رخ داده است: سی و دو سال قبل که برای اولین بار به این جا آمده بودم (گویا اولین مسافرت هیرشمن به آمریکای لاتین سال ۱۹۵۲ بوده است) تنها گزینه پیش روی مرد جوانی که صاحب مدرک دانشگاهی بود کسب و کار معمولی یا یک سیاستمدار حرفه‌ای بود. ده‌ سال بعد گزینه دیگری به این دو اضافه شده بود: او می‌توانست در نظام اداری مشغول شود و اصلاحاتی را از درون رقم زند یا یک پارتیزان بیرون از نظام باشد. اما در دهه هفتاد و هشتاد روشنفکران و طبقه متوسط این قاره مسیر دیگری یافته‌اند: فعال توسعه اجتماعی که در قالب پروژه‌های توسعه مردمی برای دستیابی به رفاه انسانی و احتمالا ایجاد تغییرات بنیادی تلاش می‌کند.

آنها که خواهان جامعه‌ای بهتر هستند با توده مردم همراه شده‌اند تا وضعیت اقتصادی آنها را بهبود بخشند. این بار روشنفکران نه به عنوان رهبرانی که توده‌ها را به جامعه‌ای آرمانی هدایت خواهند کرد بلکه به عنوان همیاران مردم تلاش می‌کنند تا زمین سخت اقتصادی آنها را هموارتر سازند. بنابراین روشنفکر آمریکای لاتین برای مقابله با حرکت پاندولی در سه جهت تلاش کرده است: جنگ مسلحانه، اصلاح از درون نظام و سوم پیش رفتن با مردم. او این سه را مقایسه نمی‌کند اما کتاب می‌رساند که به گزینه سوم علاقه‌مند است و می‌خواهد توجه همگان را به این شیوه برای متوقف‌ کردن حرکت پاندولی و دستیابی به دموکراسی و توسعه پایدار جلب کند.

کتاب با مساله‌ای نظری آغاز می‌شود: میراث اندیشه آدام اسمیت تصدیق به این امر است که «میل به بهتر کردن شرایط از رحم مادر با ماست و هرگز تا لحظه مرگ رهایمان نخواهد کرد.» این تمایل درونی برای بهبود زندگی می‌تواند در قالب کنش فردی یا کنش جمعی ظاهر شود. بدنه علم اقتصاد به دنبال توضیح این تمایل درونی در قالب کنش فردی است، اما کنش جمعی همواره در این علم مغفول مانده است. زمانی که آدم‌ها به کنش‌های جمعی دست می‌زنند از شرکت در جنبش‌های سیاسی گرفته تا عضویت در تعاونی‌ها می‌خواهند شرایط زندگی پیرامون خود را تغییر دهند. بنابراین می‌توان تمایل به بهبود را در قالب کنش جمعی یا کنش فردی شکل داد. حل بسیاری از مشکلات یک جامعه تنها زمانی امکان‌پذیر است که تمایل به وضعیت بهتر در قالب یک کنش جمعی صورت گیرد. به طور مثال حاکمیت قانون که مهم‌ترین اصل برای بهبود وضعیت اجتماعی تنها در پرتو یک تلاش جمعی امکان‌پذیر است و نمی‌توان با تلاش‌های فردی به حاکمیت قانون دست یافت. بنابراین این سوال فوق‌العاده اهمیت دارد که چه زمان حرکت جمعی شکل می‌یابد؟ این مساله‌ از مسائل اصلی هیرشمن است که در کتاب دیگر (دگردیسی مشغولیت‌ها، نفع شخصی و کنش همگانی) به تفصیل به آن پرداخته است. اما در این کتاب برای پاسخ به این سوال بیشتر بر کشورهای در حال توسعه آمریکای لاتین که هنوز با مشکل دیکتاتوری و توسعه‌نیافتگی دست و پنجه نرم می‌کنند متمرکز شده است. او می‌خواهد با مطالعه ۴۶ تلاش جمعی در ۶ کشور آمریکای لاتین این مساله را تا حدودی روشن کند.

گروه‌هایی از مردم آمریکای لاتین برای بهبود وضعیت معیشتی خود به حرکت‌های گروهی متوسل می‌شوند و در قالب تعاونی‌ها یا انجمن‌های داوطلبانه سعی می‌کنند گوشه‌ای از مشکلات طاقت‌فرسای زندگی خود را از پیش پای بردارند. از نظر هیرشمن این حرکت‌های به ظاهر اقتصادی و پیش‌افتاده می‌تواند زمینه‌ساز مردم‌سالاری باشد. زیرا در جوامع تحت حاکمیت دیکتاتوری مردم تحت فشار قرار می‌گیرند تا به زندگی شخصی پناه ببرند و خیال هر اقدام جمعی را از سر بیرون کنند. کار گروهی برای بهبود وضعیت اقتصادی از آخرین علائم حیات اجتماعی است که مقابله با آن می‌تواند نظام را به ورطه سقوط بکشاند. از همین‌رو هیرشمن معتقد است که معدودی از دیکتاتورها مانند فرانکو در اسپانیا تا این مرز سرکوب پیش رفتند و دیکتاتورهایی مانند هیتلر و استالین نیز اقدام گروهی برای بهبود وضعیت اقتصادی را تحمیل یا حتی کمک کردند.

اگر بپذیریم که یاری به مردم برای بهبود وضعیت اقتصادی‌شان راهبردی درخور توجه است، آنگاه مطالعه هیرشمن سعی دارد با مشاهده نمونه‌های مختلف، چند اصل حاکم بر تلاش‌های جمعی استخراج نماید. این اصول در فصول مختلف کتاب آمده است.

اصل نخست پرهیز از تحمیل راه‌های از قبل تعیین شده به مردم است. عنوان فصل نخست که به توضیح این اصل اختصاص دارد، ترتیبات معکوس است. به طور مثال کشیش کلمبیایی که متاثر از پائو فریره برزیلی است رهبر گروهی است که هدف خود را سوادآموزی فقرا قرار داده است. هرچند این گروه موفقیت‌های زیادی در روستاهای مختلف داشته‌اند، اما درمی‌یابند فقرای روستای کارتاگنا هیچ علاقه‌‌ای به آموختن سواد ندارند؛ چرا‌که دردی از آنها را دوا نمی‌کند. آنها با مشکلات مستعجلی روبه‌رو هستند که زندگی آنها را تهدید می‌کند. مهم‌ترین مشکل آنها سند زمین‌های‌شان است. اگر بتوانند دولت را راضی به دادن سند کنند دارایی به دست می‌آورند، سرپناه و اراضی‌شان امن می‌شود و می‌توانند وام بگیرند و زندگی آنها از این رو به آن رو می‌شود. کشیش کلمبیایی نهضت سوادآموزی در این روستا را کنار می‌گذارد و در کنار روستاییان برای گرفتن سند زمین به آنها کمک می‌کند. کشیش و گروهش همراه با روستاییان با تشکیل تعاونی، دادخواست خود را به دادگاه می‌دهند و بر دولت فشار می‌آورند تا سند رسمی اراضی آنها را بدهد. این تلاش گروهی همبستگی میان فعالان توسعه اجتماعی را تقویت و به توده مردم کمک می‌کند تا به سند زمین، مهم‌ترین خواسته روستاییان دست یابند. پس از این موفقیت روستاییان از کشیش می‌خواهند کاری برای سوادآموزی خود و کودکانش انجام دهد. کشیش و گروهش می‌آموزند که سواد آموختن همیشه گام نخست نیست و می‌تواند پروژه‌ای برای مراحل میانی باشد. هیرشمن نیز از این تجربه می‌آموزد که باید تفکر سنتی تقدم آموزش را کنار گذاشت. بسیاری از اقتصاددانان توسعه گسترش آموزش و پرورش را اساسی‌ترین سرمایه‌گذاری دولتی می‌پندارند. اما نویسنده به این نتیجه می‌رسد که اولویت‌ها در گفت‌وگو‌ با جامعه محلی و فعالان توسعه شناخته می‌شود و از دادن نسخه واحد باید پرهیز کرد.

فصل دوم کتاب، پیامدهای ناخواسته است. حرکت‌های گروهی همچون سیاست‌های دولت مجموعه‌ای از تحولات را به دنبال می‌آورد که به سختی می‌توان از قبل پیامدهای آنها را مشخص کرد. هیرشمن در این فصل ابتدا به تاثیرات اجتماعی منطقه آزادی در دومینیکن می‌پردازد که برای خود او نیز ناشناخته بوده است. گویا هیرشمن یکسره به تاثیرات منفی این مناطق توجه داشته است، اما در این سفر تاثیرات مثبت آن منطقه بر شکل‌گیری نیروهای اجتماعی برای او روشن می‌شود. این فصل از کتاب چند مشاهده جالب توجه را ارائه می‌دهد که چگونه همیاری به تغییر روابط اجتماعی منجر شده است. فعالان اجتماعی در دومینیکن برای کمک به دستفروشان، دوچرخه به آنها می‌دهند و دستفروشان متشکل می‌شوند و هرگاه گروهی بخواهد امنیت شغلی آنها را به خطر بیندازد آنها به صورت دسته‌جمعی با آن مقابله می‌کنند. فعالان اجتماعی در شهر کوماس پرو به زنان آموزش خیاطی می‌دهند اما پس از مدتی این گروه نشریه خانه‌داری منتشر می‌کند، کلاس‌های سوادآموزی راه‌اندازی می‌شود، به زنان آموزش‌های بهداشتی می‌دهد و با سایر انجمن‌ها پیوند برقرار می‌کند. تجربه کارخانه لبنیات در روستایی از اروگوئه و مدرسه روستایی در شیلی نیز تجارب دیگری از این دست را نشان می دهد.

چه زمان انسان‌ها برای اقدام گروهی انگیزه بیشتری دارند؟ تحت چه شرایطی افراد اقدام به کنش همگانی می‌‌کنند؟ این مساله‌ فصل سوم است. هیرشمن بر این اعتقاد است که حوادث طبیعی یا ظلم انسان‌ها به همنوعان خود زمینه‌ساز حرکت جمعی است. او نمونه‌ای از آرژانتین می‌آورد که طغیان رودخانه ساکنین یک روستا را مجبور به جابه‌جایی کرده بود. در منطقه سکونتگاهی جدید افراد به آب آشامیدنی دسترسی نداشتند. فعالان اجتماعی به کمک مردم یا مردم به کمک فعالان اجتماعی برای انتقال آب آشامیدنی به تشکیل گروه دست زدند. این گروه موفق به حل این مشکل شد. در این نمونه و نمونه فرسایش خاک در اروگوئه حوادث طبیعی و کلاهبرداری در آرژانتین و کلمبیا تعرض یک گروه بیرونی موجب شکل‌گیری اقدام جمعی شده است.

در نمونه تعرضات انسانی به یک اجتماع، احتمال افزایش انسجام اجتماعی برای حفظ منافع افزایش می‌یابد. یک کلاهبردار در آرژانتین با صدور سند جعلی، منافع گروه فقیری از ساکنین منطقه‌ای از بوینس آیرس را مورد تعرض قرار می‌دهد. این تعرض روح همکاری را بیدار می‌کند. ساکنین این منطقه با تشکیل کمیته‌ای و انتخاب اعضا به سازمان‌های دولتی و دادگاه مراجعه می‌کنند تا با کلاهبردار که شخصی ذی‌نفوذ است

مقابله کنند.

فصل چهارم به توضیح اصلی در جامعه می‌پردازد که احتمالا کشف خود هیرشمن است: اصل بقای انرژی اجتماعی. صحنه اجتماع نیز پر از تجربه‌های ناموفق است. فعالیت اجتماعی می‌تواند به شکست منجر شود؛ اما فعال اجتماعی باید بداند که انرژی اجتماعی همچون آتش زیر خاکستر است و دیر یا زود به شکل دیگری و برای تحقق امر تازه‌ای سر می‌زند. پس از هر شکستی موجی از یاس بر می‌خیزد و انسان‌ها را به سوی زندگی شخصی پرتاب می‌کند. فعال اجتماعی با صبر و حوصله باید منتظر بماند. در این فصل هیرشمن در ضمن توضیح تجاربی از آمریکای لاتین به معلم اخلاق بدل می‌شود. او می‌گوید باید از روستاییان آلمان در قرن شانزدهم بیاموزیم که می‌گفتند: تار‌ومار کنید؛ نوادگان ما برمی‌گردند و پیروز این کارزارند. پس از چند مثال کوتاه از انقلاب صنعتی به ارائه چند تجربه اخیر در آمریکای لاتین می‌پردازد که انرژی اجتماعی پس از یک شکست در قالب تازه‌ای ظهور می‌کند تا زندگی اجتماعی را بهبود بخشد. در کلمبیا در برابر مشکلات پیش آمده از اصلاحات ارضی گروه‌هایی شکل گرفتند. اقدامات آنها به شکست می‌انجامد. اما این گروه شکست‌خورده هسته‌ای برای راه‌اندازی کسب و کارهای جدید می‌شود، تعاونی‌های مصرف راه‌اندازی کردند، به صورت گروهی انبار برای نگهداری محصولات خود ساختند و...

او در این فصل همان‌طور که گفته شد نه تنها به توضیح یک اصل در زندگی جمعی می‌پردازد بلکه می‌خواهد به نوعی معلم اخلاق باشد و فعالان اجتماعی را نصیحت کند: اصل بقا و دگرگونی انرژی اجتماعی، نبردی علیه عقده شکست است. نباید شکست‌ها در آمریکای لاتین موجب یاس و سرخوردگی شود. انرژی اجتماعی محو نمی‌شود مانند آتش زیر خاکستر همواره آماده اشتعال است شاید برای حرکتی کاملا متفاوت. باید طلسم انزوا شکسته شود (برگرفته از صفحه ۷۴).

فصل پنجم به آفت‌ها و هزینه‌های تعاونی‌ها اختصاص دارد. تعاونی‌های تولید، مصرف و توزیع قالب حرکت جمعی است که بسیاری از محرومین و طبقات متوسط برای حل مشکلات خود انتخاب می‌کنند. این قالب و سایر تلاش‌های جمعی منافع مختلفی دارد و همان‌طور که گفته شد یکی از امیدها برای پایان بخشیدن به حرکت پاندولی (رفت و برگشت دیکتاتوری) هستند. در قالب این حرکت‌ها می‌آموزیم چگونه بحث و گفت‌وگو کنیم، قابلیت‌های خود را می‌یابیم، اعتماد به نفس پیدا می‌کنیم و می‌تواند آغازی برای آزادسازی انسان باشد (صفحه ۸۰). با وجود اهمیتی که حرکت‌های جمعی می‌تواند در بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، اما آفت‌هایی نیز دارد. در حرکت‌های جمعی از جمله تعاونی‌ها انسان‌ها دور هم گرد می‌آیند تا مساله‌‌ای را حل کنند.

این تجمع می‌تواند منحرف شود و به جای تامین نیاز همگانی، منافع گروهی خاص از اعضا را دنبال کند. هیچ تضمینی نیست که این گردهمایی منافع همگانی را برای مدت زمانی طولانی تعقیب کند. بدتر آنکه تعاونی‌ها در برخی از موارد انتخاب‌های اعضا را محدود می‌سازد. به طور مثال به تنها خریدار محصولات کشاورزی تبدیل می‌شوند و پس از آن همچون انحصارگران بخش خصوصی عمل می‌کنند. جلوگیری از انحصارطلبی برخی از اعضا نیازمند فعالیت و نظارت عمومی اعضا است.

فصل ششم به بررسی ضعف فعالان اجتماعی در آمریکای لاتین می‌پردازد. فعالان اجتماعی که انگیزه‌های اجتماعی آنها بر انگیزه‌های اقتصادی‌شان می‌چربد از گروه‌های مختلفی تشکیل شده‌اند. از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی گرفته تا کشیشان گروه‌هایی را تشکیل می‌دهند تا گرهی از زندگی اقتصادی مردم بگشایند. این گروه‌ها در آمریکای لاتین با دولت‌هایی سرکوبگر روبه‌رو هستند که هر اقدام جمعی را به دیده انکار می‌نگرند. جدا از مشکلات سیاسی که این گروه‌ها با آن روبه‌رو هستند، این حرکت جمعی در آمریکای لاتین هنوز در سنین کودکی به سر می‌برد. فعالان اجتماعی باید در کوران تجربه آبدیده شوند.

احمد میدری