یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

این حلقه مفقوده فوتبال ایران


این حلقه مفقوده فوتبال ایران

برای آماده سازی حضور دراین نبرد حیاتی و حیثیتی گاهی با ۵ بازیكن, زمانی با ۷ و در آخرین روز یا فرصت تمرین پایانی با تعدادی, نه به اندازه یك تیم كامل به تمرین پرداخت تا پیشاپیش, مهر شكست بر پیشانی تیم ایران بخورد و قلب همه را بلرزاند

تیم امید یا المپیكی ایران آخرین امیدش را هم از دست داد و با شكستی خانگی مقابل همتای عربستانی اش ۴ سال دیگر به انتظار طولانی ۳۲ساله حضورش در بازی های المپیك افزود تا گردانندگان امور فوتبال در این سال های دور و نزدیك بیشتر نزد مردم فوتبالدوست این سرزمین شرمنده باشند كه چه استعدادهای ناب و جوانان برومندی در اثر اهمال و بی برنامگی آنان كامروا نمی شوند و هدر می روند.

این موجب حسرت و تأثر است كه تیمی با آن كمیت بالای جوانان علاقه مند و كیفیت والای فردی، نتواندچنان قدرت نمایی كندكه حتی در خانه خود تسلیم تیمی بدون انگیزه شود كه با همه قدرت هم به تهران نیامده بود. تأسف بارتر این كه ، برای آماده سازی حضور دراین نبرد حیاتی و حیثیتی گاهی با ۵ بازیكن ، زمانی با ۷ و در آخرین روز یا فرصت تمرین پایانی با تعدادی ، نه به اندازه یك تیم كامل به تمرین پرداخت تا پیشاپیش ، مهر شكست بر پیشانی تیم ایران بخورد و قلب همه را بلرزاند.

ماجرای تیم امید ایران و غیبت طولانی اش از بازی های المپیك تكراری و بسی شنیدنی است زیرا هربار كه نگاهی به جوانان مستعد و با تكنیك اما خودساخته و خودپرورش یافته می اندازیم گل از گل مدیران فوتبال و مربیانی كه عهده دار آماده سازی تیم امید می شوند، می شكفد و كارشناسان حق حضور در بازی های المپیك را بدون هیچ تأملی به ایران می دهند، اما كمتر كسی به این توجه می كند كه بازیكنان این تیم هرگاه قادر نباشند با تفكر بازی گروهی و تفكر تاكتیكی به میدان بروند، در مقابل حریفان ضعیف تر هم مستأصل می شوند و با حركات فردی ، نه تنهاكاری از پیش نمی برند كه توانایی خود و شأن و جلال و شكوه و سابقه فوتبال ایران را هم زیر سؤال می برند.

از ناكامی های گذشته كه بگذریم این بار در برابر اردن، استرالیا و عربستان ، هر ۳ حریف خود در دور مقدماتی این استیصال و ناتوانی را شاهد بودیم و در آخرین بازی باتیم المپیكی عربستان به چشم خود دیدیم كه پس از نزدیك شدن به یك سوم حریف، افزون بر ضعف و كمبود كارهای تركیبی و گروهی ، حتی در فرصت های انفرادی و گلزنی هم تا چه حد درمانده و پراشتباه ظاهر شدیم.

در مقام مقایسه با تیمی كه از این گروه با بیشترین امتیاز به دور دوم رفت هیچ كس منكر این نمی شود كه یكایك بازیكنان ایران كه به دلایلی نماینده قدرت كامل و واقعی فوتبال ایران هم نبودند ، بر همتاهای خود در تیم مقابل برتری داشتند، اما درست در زمین حریف و هرچه به دروازه روبه رو نزدیك می شدند و نیاز به تعاون و همیاری داشتند، این مزیت را از دست می دادند و اگر به دیوار دفاعی بر نمی خوردند اما متوسل به یك شلیك بی هدف برای كسب یك گل اتفاقی می شدند.

قیاس هجوم ها و حملات منجر به گل دیدار دو تیم المپیكی ایران وعربستان كه منجر به پیروزی ۲-۳ عربستان شد، این واقعیت را بیشتر برملا می كند. یادمان نرود كه برای صعود از این گروه، تیم ایران نیاز به حواس جمع،دقت، انسجام، هماهنگی و یك پیروزی با اختلاف ۳ گل داشت، آن هم در صورتی كه استرالیا در بازی آخرش در زمین حریف اردنی ، نتیجه بازی را به اردن واگذار می كرد. اما دریغ از یك بازی خوب ، روان و ستودنی و مانند همه دوره های پیش بازهم حسرت المپیك به دلمان ماند.

به نظر می رسد ما نباید باچنین روندی كه فوتبال ما پیش گرفته است امیدوار باشیم حتی ۴ سال دیگر هم روزنه ای برای ورود فوتبال ایران به بازی های المپیك باز شود، زیرا به تجربه ثابت شده است كه مجموعه ای از بازیكنان زبده و با تكنیك ، حتی در سنین بالا قادر نیستند از پس یك تیم متوسط كه كار گروهی را آموخته اند برآیند و فوتبال ما متأسفانه دراین زنجیره تولید و بهره برداری و كاشت و برداشت همچنان به كاشت و داشت دیم دل بسته و هرگز به چگونگی تولید علمی و آبیاری فنی توجهی نكرده است و تا زمانی كه باشگاه های ما قادر نباشند در امر سازندگی و تیم های پایه سرمایه گذاری كنند و مدارسی برپا نشوند كه براساس برنامه ریزی صحیح و نظارت فدراسیون فوتبال، این حلقه مفقوده را تشكیل دهند كار فوتبال ما، نه در زمینه تیم المپیك كه در رده های ملی نیز تا به حشر لنگ است.

برای خروج از این بحران پایدار و طولانی چاره نیست كه فدراسیون فوتبال پای پیش بگذارد و كمیته جوانان را با قدرت بیشتر به كار گمارد و حمایت كند و با ترفندهای تشویقی و مالی مدرسه های خصوصی را براساس ارائه بازیكن به تیم های نوجوان ، جوان و المپیك فعال تر كند، نیز بر مدارسی چون اینتركامپوس و رئال مادرید نظارت و تأییدی جدی تر داشته باشد.كمك های فكری ،مالی ، فنی و ... به مدارس و تشكیلات پایه كه در حال حاضر فعال یا در شرف تشكیل اند، می تواند در ایجاد این حلقه مفقوده فوتبال كشورمان به طور نسبی اثرگذار باشد. مهم تر از همه برنامه ریزی و توجه به تیمی كه باید ۴ سال دیگر دل همه را بلرزاند.