سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جمعه بازار


جمعه بازار

پنجره بی چراغه ، رئ آنتنا کلاغه
هنوز تو شهر قصه ، بازار دشنه داغه
بارون ریشه ریشه مش می زنه به شیشه
میگه نگاه خورشید مال منه همیشه
خورشید گیس بریده پاشنه شو ور کشیده
قیچی تیز …

پنجره بی چراغه ، رئ آنتنا کلاغه

هنوز تو شهر قصه ، بازار دشنه داغه

بارون ریشه ریشه مش می زنه به شیشه

میگه نگاه خورشید مال منه همیشه

خورشید گیس بریده پاشنه شو ور کشیده

قیچی تیز بارون موی طلاشو چیده

شاپرکی که سوخته ، چشم رو به شعله دوخته

شاعر نون نخورده ، ترانه ش رو فروخته

از سر پل تا توپخونه ، نبض غزل هراسونه

تو گردش عقربه ها ،‌ لحظه کشی فراوونه

ترانه ها دروغن ، شعله ها بی فروغن

هنوزتو جمعه بازار قصابیا شلوغن

گریه نکن ! ستاره ! قد می کشم دوباره

پشت سر ترانه گریه شگون نداره

ترانه ! دس نگه دار ! گوش داره موش دیوار

چراغ این تقاطع همیشه سرخه انگار

خورشید مو طلایی ! کجایی ! ای! کجایی ؟

بزن به سیم آواز ! تویی که خوش صدایی!

از سر پل تا توپخونه ، نبض غزل هراسونه

تو گردش عقربه ها ، لحظه کشی فراوونه

توضیح : از سر پل تاتوپخونه ،‌ پسته ی خندون ارزونه ...

از ترانه های هامیانه ی تهران قدیم !

یغما گلرویی