یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

سومین كشور شیعه در همسایگی جنوب ایران


سومین كشور شیعه در همسایگی جنوب ایران

شیعیان بحرینی احساس تعلق عجیبی نسبت به ایران دارند و همه نگران پرونده هسته ای هستند و مرتب این اظهار نگرانی خود را ابراز می کنند

ساعت ۵/۵ روز یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴ با هواپیمایی بحرین که نامش طیران الخلیج است، عازم بحرین شدم. برای من دیدن بحرین، یکی از مراکز اصلی تشیع در خلیج فارس، با آن تصورات تاریخی پیشین که از کتابهای سیره و تاریخ می شناختم، می توانست بسیار جذاب و جالب باشد. سالها بود که تاریخ بحرین را از آغاز اسلام به این سو و مخصوصا دوره صفویه در کتابها مطالعه می کردم، اما تاکنون موفق به دیدن آن نشده بودم.

در سال‌های پایانی دولت صفوی، این منطقه مورد تاخت و تاز خوارج عمان قرار گرفت و دولت صفوی هم که مسؤولیت آنجا را داشت اما خود حال و روز خوبی نداشت، سپاهی فرستاد که گویا همه افراد آن در سال ۱۱۲۹ کشته شدند و نتوانستند کاری انجام دهند. عاقبت خوارج با گرفتن مبالغی هنگفتی پول حاضر به تخلیه این جزیره شدند. در این ماجرا شماری از علمای این دیار پراکنده گشتند و حوادث دیگر. شرحی از این وقایع را مرحوم سید عبدالعزیز طباطبائی در مقدمه حدائق و ضمن شرح حال بسیار خوبی که برای شیخ یوسف بحرانی آورده و اشعار او را که گویا در کشکولش آمده و در باره مصایب اوست نقل کرده است.

این افکار و افکار دیگری در باره سابقه بحرین در ذهنم می گذشت که پس از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه به مقصد رسیدیم و در فرودگاه بحرین پیاده شدیم.

بحرین منطقه‌ای با سابقه تمدنی پنج هزارساله، دارای ۷۰۶ کیلومتر مربع است و به جزیره «یک میلیون نخل» شهرت داشته که در حال حاضر تعداد اندکی از آن باقی مانده است. آن منطقه به نام قرامطه هم مشهور است که البته آنان بیشتر در مناطق ساحلی در شرق جزیرهٔ العرب و همین طور بحرین بودند.

جمعیت آن را هفتصد هزار نفر می دانند که حدود ۱۵۰ هزار نفر آنان خارجی هایی هستند که در اینجا کار می کنند. واحد پول بحرین دینار است که هر یک صد دلار به ۵/۳۷ دینار صرف می شد. زبان اصلی عربی و زبان های فرعی انگلیسی و فارسی و اردوست.

از جمعیت اصلی و به اصطلاح مواطن، بیش از پنجاه هزار نفر عجمی یعنی ایرانی هستند که اکثر آنان در اصل مهاجرانی از جنوب ایران از فارس و بوشهر به این نقطه هستند و به رغم سکونت طولانی آنان در اینجا همچنان به فارسی صحبت می کنند. البته روشن است که فارسی را با لهجه عربی صحبت می کنند، اما همین که اصرار دارند فارسی صبحت کنند جالب است. برخی از این جماعت عجم، سنی هستند که فارسی زبانان مهاجر از ایرانند و مع الاسف آنان علاقه مند هستند به زبان عربی تکلم کنند. این در حالی است که در سالهای اخیر تلاش شده است تا بر تعداد مواطنان عرب سنی افزوده شود تا شیعیان ادعای اکثریت نداشته باشند.

از جمعیت اینجا حدود شصت تا هفتاد درصد شیعه هستند که اکثر آنان عرب هستند و به طور طبیعی در اینجا گرفتار تبعیضات طائفی قرار دارند. در این باره عجم های شیعه مشکلشان دو برابر است. چون هم شیعه هستند و هم عجم. با این حال در سالهای اخیر دولت تلاش کرده است تا اوضاع را بهبود بخشیده و در این باره سختگیری ها کاهش یابد. دست کم در ظاهر چنین وانمود می شود و این فرصتی است برای تلاش بیشتر برای مشارکت فعال تر.

پادشاه فعلی بحرین حمد بن عیسی آل خلیفه است که از سال ۱۹۹۹ تاکنون حاکم این دیار است و سنی است. وی اصلاحات سیاسی را در این کشور از سال ۲۰۰۱ آغاز کرد.

در واقع در این کشور یک اقلیت سنی بر اکثریت شیعه حکومت می کند و تمام توان خود را بکار می گیرد تا هویت شیعی این دیار تضعیف شود. گرچه در جریان اصلاحات تا حدودی از این شدت کاسته شده و امید است که حاکمان آن دیار با واقع گرایی بیشتر با مسائل برخورد کنند.

بحرین یکی از کهن‌ترین مناطق شیعه نشین جهان اسلام است که با کوفه و حلب و قم و جبل عامل باید قیاس شود. در گذشته دو کتاب مهم یکی با عنوان لؤلؤهٔ البحرین و دیگری با نام انوار البدرین (از شیخ علی بلادی بحرانی متوفای ۱۳۴۰) در شرح حال علمای شیعه این دیار نوشته شده است.

بحرین سابقه تسنن نداشته و عالم سنی کهن از این دیار نمی شناسیم. به عکس علمای شیعه بحرین که عرب بودند تشیع را در جنوب ایران و همچنین جنوب هند رواج دادند. بسیاری از خاندان های عرب بحرینی در ایران اقامت گزیدند. شیخ یوسف بحرانی از پدرش نقل می کند که شیخ جعفر بن کمال بحرانی با شیخ صالح بن عبدالکریم کرزکانی بحرانی به خاطر سختی معیشت از بحرین به شیراز رفتند و مدتی آنجا بودند. بعد از آن قرار گذاشتند یکی به هند برود و دیگری در دیار عجم بماند و هر کدام اوضاعشان روبه راه شد به دیگری کمک کند. شیخ جعفر به هند رفت و در حیدرآباد اقامت کرد و شیخ صالح در شیراز ماند و هر دو از علمای بنام این دو شهر شدند. شیخ جعفر در سال ۱۰۸۸ در حیدرآباد درگذشت. جای او را شیخ احمد بن صالح گرفت تا آن که اورنگ زیب حیدرآباد را تصرف کرد و از هر دسته‌ای خواست تا رئیس و مقدم خود را بفرستند که وی به عنوان مقدم علما آمد و هزار روپیه به او گرفت. وی به بلاد عجم آمده در جهرم شیراز مقیم شد در حالی که در غایت زهد و تقوا بود و روی امر به معروف و نهی از منکر حساسیت داشت. شیخ صالح هم که قاضی شیراز بود. زمانی خلعت سلطانی برای او آمد که اول نپوشید و بعد که از ترس پوشید روی آن عبا می انداخت. (لؤلؤهٔ البحرین، ص ۶۹ – ۷۱). این حکایت از این بابت نقل شد که علمای بحرین برای نشر تشیع تلاش زیادی کردند.

اصل تشیع بحرینی ها به طور عمده باید از قبیله عبدالقیس باشد. صعصعهٔ بن صوحان که در حال حاضر قبرش در عسکر بحرین است یکی از سخنگویان این طایفه و از شیعیان بنام بود که شرح حالش را در دوران امیر مؤمنان (ع) فراوان در آثار تاریخی داریم.

بحرین که عبارت از سه شهر یا به عبارت بهتر سه جزیره اصلی منامه و محرق و ستره است و منامه یعنی بزرگترین این جزایر پایتخت آن به شمار می آید. فرودگاه بین المللی بحرین رد محرق قرار دارد. در بحرین روستاهایی هم دارد که همه آن ها در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار دارند. بسیاری از نام این روستاها به صورت القابی برای علمای شیعه بحرینی در آمده است. برای مثال لقب «محرقی» یا «ستری» جزو القابی است که فراوان برای علمای این منطقه بکار می رود. برای نمونه شیخ سلیمان بن شیخ عبدالله بن علی بحرانی ستراوی که در لؤلؤهٔ البحرین (ص ۷) شرح حالش آمده است. جزایر کوچکی هم دارد که به سی عدد بالغ می شود.

ما از فرودگاه یکسره به حسینیه ولی عصر (ع) رفتیم. گفتند که از دیشب فقط اعلام کرده اند. وارد محله‌ای شدیم که گفته شده در آن حوالی نزدیک به ده دوازده حسینیه هست. برخی عربی است و شماری هم عجمی، یعنی جایی که برنامه به زبان فارسی است. وقتی رسیدیم حدود یک صد نفر حاضر بودند. همه مردان کامل و سنگین؛ و البته جوانانی هم میان آنان دیده می شد. دقایقی نشستیم و چون دیر وقت بود سریع صحبت را شروع کرده قریب چهل دقیقه در موضوع «سیاست حسینی» صحبت کردم. بعد از اتمام، احترام فوق العاده‌ای کردند. شماری از مردم نشستند و پرسشهایی مطرح کردند که روشن بود افراد علاقمند به این قبیل مباحث هستند.

در این سخنرانی من در ابتدای صحبت، قدری از احساس خودم نسبت به بحرین و سابقه‌ای که از آن در ذهن دارم صحبت کردم. واقعا خودم احساساتی شده بودم و از این که در بحرین بودم احساس شادمانی می کردم.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.