یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
میراث بورن به چه کسی می رسد
در سال ۲۰۰۷، اولتیماتوم بورن (پل گرینگراس)، قسمت سوم سری فیلمهای بورن بعد از هویت بورن (داگ لایمن، ۲۰۰۲) و برتری بورن (پل گرینگراس، ۲۰۰۴)، ۴۴۳ میلیون دلار فروش کرد. وقتی قسمت سوم سهگانهای تا این اندازه موفق است، دیگر هیچ شکی برای مسئولان استودیوهای فیلمسازی باقی نمیماند که فیلم باید ادامه پیدا کند. فرانک مارشال، یکی از تهیهکنندگان سه فیلم بورن، میگوید: «دنبال هر ایدهای میگشتیم که بتوانیم براساس آن فیلم دیگری بسازیم. در پایان فیلم سوم، جیسون بورن میدانست کیست و از کجا آمده و دیگر دلش نمیخواست مامور باشد. به همین خاطر گستره داستانیای که در اختیار داشتیم چندان وسیع نبود.» تهیهکنندگان و عوامل سازنده فیلم ایدههای مختلفی مطرح کردند. یکی از این ایدهها این بود که مت دیمون در قالب شخصیت جیسون بورن در فیلم بعدی حضور یابد ولی فیلم در مسیر فیلمهای جیمز باند بیفتد. مشکل این ایده در این بود که انسجام فیلمهای قبلی را از بین میبرد و به گفته مارشال نکته دوم این بود که «باز هم مشکلی را حل نمیکرد چون سوال اصلی باقی میماند: داستان را چطور قرار است پیش ببریم؟» ایده دیگر این بود که جیسون بورن مسئولیت خطیرش را به مامور دیگری بدهد یا حتی اگر ممکن است پیشدرآمدی ساخته شود. هیچ یک از این ایدهها به کار نیامد.
تمامی این ایدهپردازیها در شرایطی انجام میشد که هنوز قرار بود پل گرینگراس و مت دیمون در صورت وجود ایدهای مناسب برای فیلم چهارم به عنوان کارگردان و بازیگر در آن فیلم حضور پیدا کنند. ولی ایده مناسب هیچ وقت پیدا نشد و در نوامبر ۲۰۰۹ گرینگراس با دنیای بورن خداحافظی کرد و بعد از آن هم مت دیمون گفت که بدون حضور گرینگراس علاقهای به ادامه بازی در فیلمهای بورن ندارد. به اعتقاد مارشال «حرف پل این نبود که این پایان کار است و دیگر نمیشود این فیلمها را ادامه داد. حرف او این بود که ایده و فیلمنامهای در کار نیست و میخواهم سراغ پروژههای دیگری بروم.» با وجود این، دیگر نه کارگردانی باقی مانده و نه بازیگری و هیچ ایده و فیلمنامهای هم وجود نداشت. ساخت چهارمین فیلم بورن طلسم شده بود.
● تونی گیلروی
مدتی گذشت تا اینکه مارشال در نهایت به یاد تونی گیلروی افتاد: «تونی فیلمنامه سه فیلم بورن را نوشته بود، به همین خاطر تصور کردیم شاید او ایدهای داشته باشد. اصلا فکرش را هم نمیکردیم که فیلمنامهای بنویسد و بعد تازه کارگردانی آن را هم برعهده بگیرد.»
گیلروی درباره شیوه ایدهیابی برای فیلم دیگری از سری بورن میگوید: «حتی یک لحظه هم به این فکر نکردم که چطور میشود دنبالهای بر اولتیماتوم بورن ساخت. ایدهای کوچک به ذهنم رسید. بعد به مسئولان کمپانی گفتم چطور است من را برای یکی، دو هفته استخدام کنید تا داشتههایمان را بررسی کنم و ببینم به چه نتیجهای میرسم؟» با موفقیت تهیهکنندگان، گیلروی کارش را آغاز کرد و بعد از پیدا کردن ایدهای مناسب و نگارش فیلمنامه حتی به فکر کارگردانی آن هم افتاد.
حضور گیلروی در مقام کارگردان میراث بورن چندان عادی به نظر نمیرسد. دلیلش هم این است که گیلروی سابقه کارگردانی پروژهای به این بزرگی را ندارد ولی مارشال از اول هم نگران این نکته نبوده: «او در تولید فیلمهای بورن دست داشت و از تمامی ریزهکاریهای فیلمهای قبلی خبر داشت. یادم میآید سر فیلمبرداری هویت بورن به شوخی به او میگفتم که روزگاری تو میتوانی کارگردان خوبی شوی چون تواناییهای لازم برای این کار را داری.»
بعد از آنکه فیلمنامه آماده شد و کارگردان فیلم هم مشخص شد، فقط به بازیگری برای نقش اول فیلم نیاز بود تا ترکیب سازندگان فیلم کامل شود.
● جرمی رنر
اوج گرفتن جرمی رنر ظرف چهار سال گذشته خارقالعاده بوده است. رنر تا سال ۲۰۰۸ چهرهای کاملا ناشناخته بود و در چند فیلم مستقل، مثل ترور جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل (اندرو دومینیک، ۲۰۰۷)، نقشی کوتاه بازی کرده بود: «آن دوران گلهای از وضعیتم نداشتم. فقط ناراحتیام از این بود که به اندازه کافی فرصت برای ارائه تواناییهایم به دست نمیآورم. همان موقع هم با افراد خوبی آشنا شدم و کار کردم ولی انتظار داشتم به عنوان یک بازیگر جلو و جلوتر بروم.»
مهلکه، فیلم برنده اسکار کاترین بیگلو درباره جنگ عراق، همان فرصتی را که جرمی رنر دنبالش بود به او داد: «نقش اول این فیلم نقشی نبود که به بازیگری مثل من سپرده شود. این نقش را مثلا باید راسل کراو یا بازیگری مثل او بازی کند. اما کاترین میخواست راه خودش را برود و فیلم را جمعوجور بسازد.» مهلکه البته فیلم پرفروشی نبود و با در نظر گرفتن نرخ تورم تا به امروز کمفروشترین فیلم برنده اسکار بهترین فیلم در تاریخ جوایز آکادمی است اما همین فیلم کافی بود تا جرمی رنر به جمع هنرپیشگان پرطرفدار بپیوندد: «وقتی بهخاطر بازی در مهلکه نامزد اسکار شدم و به مراسم رفتم، دیدم درست جلوی من مت دیمون نشسته. چون دوست صمیمی بن افلک هم هست، فیلم شهر را زودتر از اکران دیده بود و وقتی من را دید به خاطر بازیام در آن فیلم به من تبریک گفت.»
رنر سال بعد برای نقش مکملی که در شهر بازی کرد، نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل شد ولی باز هم نام او اولین گزینه مورد نظر برای حضور در میراث بورن نبود. به گفته گیلروی «ما چند نسل از هنرپیشگان را با دقت تمام بررسی کردیم چون به بازیگری نیاز داشتیم که هم از پس صحنههای اکشن بربیاید و هم اینکه بتواند جور صحنههای دراماتیک فیلم را بکشد. در این مقطع نام بازیگرانی مثل جوئل اجرتون، لوک ایوانز، جیک جیلنهال و چند نفر دیگر مطرح بود. وقتی به نسل تازه بازیگران رسیدیم، ناگهان به اسم جرمی رنر برخوردیم. بعد من و فرانک مارشال به برلین رفتیم که رنر آنجا فیلمبرداری داشت. سر شام هم فیلمنامه را به او نشان دادیم.»
رنر قبل از قبول کردن پیشنهاد گیلروی و همکارانش کمی وقت خواست. او در حال حاضر در دو مجموعه فیلم بزرگ حضور دارد: یکی ماموریت: غیرممکن و دیگری انتقامجویان. نقش اول سری فیلمهای ماموریت: غیرممکن که به تام کروز تعلق دارد و نقش رنر در انتقامجویان هم که به نوعی مکمل است ولی قبول کردن بازی در میراث بورن به معنی پذیرفتن نقش اول مجموعه فیلمی بزرگ است: «قبول کردن این نقش مسئولیت بزرگی بود و با توجه به مدت زمانی که در آینده از من خواهد گرفت، میتوانم بگویم که بر تمامی جنبههای زندگیام تاثیر میگذارد.»
در نهایت جرمی رنر بازی در میراث بورن را پذیرفت. نقش او، آرون کراس است و داستان فیلم اینطور شروع میشود که بعد از کشته شدن سایمن راس، ژورنالیست گاردین، و بازگشت جیسون بورن به آمریکا، اریک بایر، از افسران ارشد افبیآی، مامور میشود تا کل ماجرا را تعطیل کند و تمامی مامورانی که مثل بورن هستند را از صحنه روزگار حذف کند ولی یکی از آنها به نام آرون کراس (جرمی رنر) به همراه دانشمندی فرار میکند. نقش خانم دانشمند را ریچل وایز بازی میکند.
● ادوارد نورتون
علاوه بر ریچل وایز، یکی دیگر از بازیگران تازهوارد این فیلم در مقایسه با سه فیلم قبلی، ادوارد نورتون است که مسئولیتش پاکسازی مامورانی مثل بورن است. وقتی او برای این نقش انتخاب شد، همه جا صحبت از این بود که او شخصیت منفی فیلم است ولی نورتون این حرف را قبول ندارد: «تونی از اینکه شخصیت من را منفی تلقی کرده بودند بینهایت عصبانی بود چون به نظرش این عنوان شخصیت من در فیلم را بینهایت کماهمیت جلوه میدهد. نظر خود من هم این است که اریک بایر شخصیتی چند لایه است و با روشی بسیار پیچیده کار میکند، درست مثل خود تونی گیلروی که سعی دارد در فیلمهایش نشان دهد چطور سازمانهای بزرگ بر تمامی جنبههای زندگی ما تاثیر میگذارند. گیلروی در میراث بورن هم این مضمون را دنبال میکند، یعنی حتی وقتی ماموری یکی از اعضای وابسته به سیستم است باز هم ممکن است مهرهای ناچیز در دستگاه باشد و هر لحظه فرمان نابودیاش صادر شود.»
● آغازی تازه
با توجه به گفتههای عوامل ساخت فیلم میشود به این نتیجه رسید که میراث بورن شروع تازهای برای این سری فیلمها نیست، بلکه میخواهد بگوید ماجرای جیسون بورن تنها فصلی از داستانی با چند قهرمان متفاوت بوده است. فرانک مارشال هم از حالت پیشآمده هیجانزده است چون چنین نگرشی برای او و همکارانش این فرصت را فراهم میسازد که فیلمهای پرتعداد دیگری از این مجموعه بسازند و حتی با نزدیکترین و قدرتمندترین شخصیت به دنیای این فیلمها، یعنی جیمز باند، رقابت کنند: «آرزوی من این است که در فیلم بعدی بتوانیم مت دیمون و جرمی رنر را در کنار هم داشته باشیم.» تا چند وقت پیش به نظر میرسید پرونده سری فیلمهای بورن بسته شده و حالا اینطور به نظر میآید که این تازه آغاز کار است.
جواد رهبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست