جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تطبیقی حدیث شیعه و اهل سنت


بررسی تطبیقی حدیث شیعه و اهل سنت

قرآن كریم درباره شریعت می فرماید شرع لكم من الدین ما وصی به نوحا ۲ البته بین شرایع, اختلاف نیست و در چند آیه بعدش می فرماید وان من شیعته لابراهیم ۳ و به ما می فرماید فاتبعوامله ابراهیم حنیفا ۴ ; به پیامبر ص هم می فرماید واتبع مله ابراهیم حنیفا ۵ شرایع آسمانی, تناقضی با هم نداشته, بلكه در تكامل بوده اند

● علوم حدیث

ان الدین عند الله الاسلام.(آل عمران/۱۹)

لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوعلیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من‏قبل لفی ضلال مبین.(آل عمران/۱۶۴)

و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم.(نحل/۴۴)

در مقدمه بحث، لازم است كه چند مطلب را بیان كنیم و بعد درباره‏ارزش حدیث و علم حدیث در شریعت‏خاتم الانبیا و تاریخ حدیث در دومكتب (مكتب اهل بیت و مكتب خلفا) بحث كنیم.

● پیوند وحی و حدیث

اسلام، نظامی است كه پروردگار عالم، متناسب با فطرت انسان وبرای اینكه او را به درجه كمال انسانیت‏خود برساند، تشریع‏فرموده و این شریعت را از حضرت آدم(ع) تا نبی خاتم(ص) به‏اندازه نیازمندی جوامع بشری نازل نموده است: بر حضرت آدم(ع)،(صحف) آدم را به اندازه نیاز چند خانوار و (صحف) ادریس را برحضرت ادریس(ع)، به اندازه حاجت‏یك آبادی كوچك و به همین‏ترتیب... تا زمان حضرت نوح(ع) كه مردم شهرنشین شدند، متناسب‏با نیاز مردم شهرنشین (كه برای مثال، معاملات ربوی دارند).

قرآن كریم درباره شریعت می‏فرماید: (شرع لكم من الدین ما وصی‏به نوحا). (۲) البته بین شرایع، اختلاف نیست و در چند آیه بعدش می‏فرماید: (وان من شیعته لابراهیم) (۳) و به ما می‏فرماید: (فاتبعوامله ابراهیم حنیفا) (۴) ; به پیامبر(ص) هم می‏فرماید: (واتبع مله‏ابراهیم حنیفا) (۵) .

شرایع آسمانی، تناقضی با هم نداشته، بلكه در تكامل بوده اند.

در شریعت‏خاتم الانبیا، بعد از آنكه پیامبر(ص) در روز غدیرخم،علی(ع) را از جانب خدا به جانشینی تعیین كرد، آیه نازل شد: (الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام‏دینا). (۵) مثل تكامل شریعت از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص)، مثل‏علوم ریاضی دبستان و دبیرستان و دانشگاه است.

منتها درشریعتهای گذشته، همه شریعت در همان كتاب آسمانی‏شان بوده است: چه صحف آدم(ع)، چه صحف ادریس(ع) و چه تورات موسی(ع) و...

تمام پیامبران صاحب شریعت، وصی در شریعت داشته اند و من در جلددوم كتاب (عقائد الاسلام من القرآن الكریم)، سلسله اوصیا را اززمان حضرت آدم(ع) تا زمان حضرت خاتم(ص) آورده ام و تاكید كرده‏ام كه هیچ پیامبری بی‏وصی نبوده است و تا وصی هر پیامبر صاحب‏شریعتی زنده بوده، كتاب آن شریعت هم سالم بوده است. وصی آدم،شیث(ع) معروف به هبه الله بوده است. وصی نوح، سام بود; وصی‏موسی، الیسع بود و وصی عیسی، شمعون. همین طور همه پیامبران،اوصیایی داشتند.

اوصیا از خودشان شریعتی نداشتند. تا اوصیای انبیای صاحب شریعت‏در قید حیات بوده اند، آن شریعت و آن كتاب آسمانی، محفوظ بوده‏است. وصی پیامبر صاحب شریعت كه وفات می‏كرد، آن كتاب آسمانی،از سوی زورمندان آن امت، دستخوش تحریف و كتمان می‏شد. كسانی‏كه خودشان را پیروان حضرت موسی بن عمران(ع) می‏دانستند، تورات‏را تحریف می‏كردند و آن قسمت از تورات را كه مخالف هوای‏نفسشان بود، تحریف یا كتمان می‏كردند; در شریعت عیسی بن‏مریم(ع) هم همین طور. در كتابخانه دانشكده الهیات دانشگاه‏تهران، نسخه هایی از (تورات) و (انجیل) موجود است كه به ظهورپیامبر اسلام(ص) بشارت داده اند.

زورمندان، در هر شریعت، بدعتها و غلوهایی وارد می‏كردند; چنان‏كه از قرآن كریم برمی‏آید: (رهبانیه ابتدعوها) (۷) و (لاتغلوا فی‏دینكم) (۸) . در شریعت عیسی(ع) نبوده است كه عیسی العیاذ بالله‏پسر خداست.وقتی با یك شریعت چنین رفتار می‏شد، تجدیدشریعت،لازم می‏آمد. شریعتی كه موسی بن عمران(ع) در (تورات) آورده بود، در زمان عیسی بن مریم(ع) دیگر نبود و ربوبیت رب‏العالمین، اقتضا می‏كرد تا با فرستادن پیامبر دیگری تجدیدشریعت‏شود. البته شرایع، نه تنها تناقضی با هم نداشته اند،بلكه تكامل می‏یافته‏اند; ولی تحریف می‏شده‏اند; (یحرفون) و(یكتمون) در قرآن هست.

حكمت رب العالمین، مقتضی شد تا شریعت‏خاتم الانبیا تا ابدبماند، و گرنه انسانها كه تغییر فطرت نمی‏دهند. فطرت زورمندان‏این امت (خلفا وحكام و...) با فطرت زورمندان امتهای گذشته فرق‏نكرده است. اینها هم اگر می‏توانستند، كتاب آسمانی خاتم الانبیارا تغییر می‏دادند و هر چه را مخالف هوای نفس آنها بود، تحریف‏یا كتمان می‏كردند و آن وقت، قرآن از ارزشی كه الآن ما به آن‏ایمان داریم (و معتقدیم همه اش از جانب خدا آمده) می‏افتاد.

لذا برای رسیدن شریعت‏خاتم الانبیا به امت، دو گونه وحی نازل‏شده است: ۱) وحی قرآنی،۲) وحی بیانی.

● وحی قرآنی و وحی بیانی

وحی قرآنی، آن است كه همه الفاظش از خداست و آن، قرآن كریم است‏كه در آن، اصول شریعت اسلام آمده است. در قرآن كریم آمده است: (اقم الصلوه لدلوك الشمس الی غسق اللیل). (۹) همه مسلمانها نمازصبح را دو ركعت، نماز مغرب را سه ركعت، نماز ظهر و عصر و عشارا چهار ركعت‏به جا می‏آورند. اما كجای قرآن آمده؟ آیا اجماع‏مسلمانهاست؟ این را از كه گرفتیم؟ از پیامبر؟ پیامبر(ص) ازكجا گرفته؟ ... ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی. (۱۰)

در قرآن،خطاب به پیامبر(ص) آمده: (وانزلنا الیك الذكر لتبین‏للناس ما نزل الیهم). (۱۱) آیات دیگر هم هست كه مخاطبش پیامبر(ص) است و برای ما نیست: (كهیعص)، (الم)، (حم). وحیی بر پیامبر(ص) نازل می‏شد تا ایشان، آنچه را از این قرآن و از این ذكر حكیم‏برای ما مردم آمده، بیان كند. بیان آن حضرت می‏شود حدیث‏پیامبر(ص).

وحی دوم، وحی بیانی، به همراه همان وحی اول می‏آمده است. مثلادر روز غدیرخم، همزمان با نزول آیه: (یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیك من ربك وان لم تفعل فمابلغت رسالته) (۱۲) با وحی بیانی‏آمده است: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك فی علی). (۱۳) پس (فی‏علی) حدیث پیامبر(ص) است. ركعات نماز هم همین طور است.

این‏منشا حدیث در شریعت‏خاتم الانبیاست. منشا حدیث پیامبر(ص)، وحی‏خداست: (ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی) (۱۴) . بالاتر از این‏هم داریم: (لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم‏لقطعنا منه الوتین فما منكم من احد عنه حاجزین) (۱۵) ; یعنی اگرپیامبر ما از خودش چیزی بگوید و به ما نسبت‏بدهد، مانعش‏خواهیم شد و رگ قلبش را خواهیم زد و كسی از شما هم نمی‏تواندجلوگیری كند.

ین وحی بیانی كه بر پیامبر(ص) نازل می‏شده، آن اموری كه مخالف‏هوای نفس سیاستمداران، زورمندان و خلفایی چون معاویه و یزیدبوده، آمده است. برای مثال، در قرآن آمده است: (والشجره‏الملعونه فی القرآن). (۱۶) تفسیرها را بخوانید. قاطبه مفسران،حدیث آورده اند كه شجره ملعونه، بنی امیه است. اگر در قرآن‏آمده بود كه شجره ملعونه همان بنی امیه است، آن یزیدی است كه‏ذریه پیامبر(ص) را قتل عام كرد و دختران او را اسیر كرد، آن‏یزیدی كه سه روز، اهل مدینه را بر سربازانش مباح كرد كه هرچه‏می‏خواهند بكنند و در مسجد پیامبر(ص) خون جاری شد، آن یزیدی كه‏رو به كعبه می‏ایستاد و نماز می‏خواند و بعد، لشكر او كعبه رابه منجنیق می‏بستند و می‏گفت: (اجتمعت الطاعه والحرمه و غلبت‏الطاعه الحرمه...

اینجا اطاعت از خلیفه با حرمت‏خانه خدا تزاحم‏دارد; اما اطاعت مقدم است)، اگر در قرآن چیزهایی وجود داشت كه‏مخالف سیاست و حكومت او بود، همان كار زورمندان سابق را می‏كرد و قرآن دچار تحریف و كتمان می‏شد. آیات قرآن را هتك می‏كردند، تحریف می‏كردند، كتمان می‏كردند و قرآن، دیگر از حجیت‏می‏افتاد: (انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون). (۱۷)

خداوند، این كتاب آسمانی را كه باید تا ابد حجیت داشته باشد،بدین وسیله حفظ كرد كه آنچه صراحتا مخالف هوای نفس زورمندان وخلفا بود، در این قرآن نیامد; بلكه در حدیث پیامبر(ص) به امت‏رسید. ما باید بفهمیم مقام حدیث در این امت چیست.

در سوره تحریم، خطاب (و ان تظاهرا علیه) در (ان تتوبا الی الله‏فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا علیه) (۱۸) چه كسی است؟ اینجا كه خدالشكر كشی می‏كند: (فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المومنین‏والملائكه)، صالح المومنین چه كسی است؟ در آخر همین سوره كه می‏فرماید: (قد ضرب الله مثلا للذین كفروا امراه نوح و امراه لوطكانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهمامن الله)، (۱۹) داستان چیست؟ عایشه و حفصه چه كرده بودند؟ من دركتاب (السقیفه)ام كه هنوز چاپ نشده، داستان آن را نوشته ام كه‏این دو در خانه پیامبر(ص) چه كرده بودند كه آیاتی به این شدت‏نازل شد. ان شاء الله اگر (السقیفه) چاپ بشود، می‏فهمید كه درخانه پیامبر(ص) چه می‏گذشته و آیا داستان رم دادن شتر پیامبردر واقعه عقبه به این جاها ارتباط داشته، یا نه. خدا كند من‏بتوانم این كتاب را چاپ بكنم!

مختصرا عرض می‏كنم كه ابن حزم كه از بزرگان علمای مكتب‏خلفاست در (المحلی)، جزو كسانی كه شتر پیامبر(ص) را رم‏دادند، نام ابوبكر و عمر و عثمان را می‏برد. شیعه نگفته است;آنها گفته اند. داستانهایی بود كه اگر در قرآن می‏آمد، نمی‏گذاشتند سالم بماند. پس خداوند، قرآن را حفظ كرد به اینكه‏شریعت‏خاتم الانبیا (به تعبیر من) در دو وحی آمده است: وحی‏قرآنی و وحی بیانی. هر دو هم از نزد خداوند نازل شده است. حالابا این بیان، بعضی از احادیث را هم می‏توانیم بفهمیم (كه مثلامنظور از اینكه نام علی(ع) در وحی بوده، چیست).

مرحوم حاجی نوری كتابی دارد به نام: (فصل الخطاب فی تحریف كتاب‏رب الارباب). احسان ظهیر هم كتابی نوشته به نام: (الشیعه‏والقرآن). حاجی نوری در باب یازدهم كتابش، آنچه روایت در مكتب‏خلفا بوده است كه از آنها می‏توانسته استفاده كند كه قرآن‏تحریف شده، آورده و در باب دوازدهم، چنین روایتهایی را ازمكتب اهل بیت(ع) آورده است. احسان ظهیر در كتاب (الشیعه‏والقرآن)، فقط روایتهایی را كه حاجی نوری از مكتب اهل بیت(ع) آورده، ذكر كرده است. مهمترین سبب كشتار شیعیان پاكستان به دست‏وهابی‏های این كشور تا به امروز، این دو كتاب است.

من سه جلد كتاب در جواب حاجی نوری و احسان ظهیر نوشتم كه جلداولش (الشیعه و القرآن) است. جلد دومش كه به نام (بحوث‏تمهیدیه) است، بیان اصطلاحات قرآنی است كه امروزه از دست مارفته و تا آن اصطلاحات را نفهمیم، روایتی را كه آن اصطلاحات رادارد، نمی‏فهمیم. در این جلد، تمام احادیثی را كه در مكتب خلفادرباره قرآن آمده، در هشتصد صفحه بررسی كرده‏ام. جلد سومش هم‏تمام شده كه چاپ نشده است; در این جلد، تمام روایاتی را كه‏حاجی نوری از مكتب اهل بیت(ع) آورده و به آنها استناد كرده كه‏قرآن تحریف و كم و زیاد شده، از لحاظ متن و سند بررسی كرده‏ام‏و به توفیق الهی ثابت كرده‏ام كه سندش چیست و متنش چیست. ان‏شاء الله چاپ می‏شود و می‏بینید كه قسمتی از مشكل، به دلیل‏نفهمیدن روایت است و قسمت دیگری به خاطر اشكال در قرائت‏حدیث.

پس شریعت اسلام با دو وحی نازل می‏شده است: وحی قرآنی و وحی‏بیانی كه با وحی قرآنی تنها، ما به شرایع اسلامی (همچون‏نماز،روزه و حج) نمی‏توانیم برسیم.این، فرق بین شریعت‏خاتم‏الانبیا و سایر شرایع است; چرا كه در سایر شرایع، همه شریعت دركتاب آسمانی‏شان بوده (و كتاب آسمانی آنها تحریف شده). درشریعت اسلام چون بنا بوده تا ابد بماند اصول شریعت در كتاب‏آسمانی و وحی قرآنی است و شرح و بیانش در حدیث پیامبر(ص) است.

پی نوشتها:

. موسس و رئیس دانشكده (اصول الدین) (قم، تهران و دزفول).

. شوری، آیه‏۱۳.

. صافات، آیه ۸۳.

. آل عمران، آیه ۹۵.

. نساء، آیه ۱۲۵.

. مائده، آیه ۳.

۷. حدید، آیه ۲۷.

. نساء، آیه‏۱۷۱.

. اسراء، آیه ۸۷.

۰. نجم، آیه ۴.

۱. نحل، آیه‏۴۴.

۲. مائده، آیه‏۶۷.

۳. بحارالانوار، ج‏۳۷، ص‏۵۵ و ۱۸۹.

۴. نجم، آیه ۴.

۵. حاقه، آیه ۴۴.

۶. اسراء، آیه ۶۰.

۷. حجر، آیه ۹.

۸. تحریم، آیه‏۴.

۹. تحریم، آیه‏۱۰.

۰. سنن ابی داوود، ج‏۲، ص‏۱۷۶; مستدرك الحاكم، ج‏۱، ص‏۱۰۶.

۱. مسند احمد، ج‏۵، ص‏۱۹۷; مستدرك الحاكم، ج‏۳، ص‏۳۴۲ و۳۴۴.

۲. كنز العمال، ج‏۳ ، ص‏۹۳۵.

۳. برای اطلاع بیشتر: علوم حدیث، ش‏۵، ص‏۸ (مقاله (منع تدوین‏حدیث)، محمد علی مهدوی راد).

۴. سنن ابی داوود، ج‏۲، ص‏۱۷۶; مستدرك الحاكم، ج‏۱، ص‏۱۰۶.

۵. صحیح مسلم، ج‏۵، ص‏۷۶; صحیح البخاری، ج‏۱،ص‏۵۴; مسنداحمد،ج‏۱ص‏۳۵۵.

۶. صحیح البخاری، ج‏۷، ص‏۹.

۷. با تفاوتهایی در الفاظ: صحیح البخاری، ج‏۴،ص‏۳۱; صحیح مسلم،ج‏۲،ص‏۱۶; مسند احمد، ج‏۱، ص‏۳۵۵; تاریخ الطبری، ج‏۳، ص‏۱۹۳;كامل ابن اثیر، ج‏۲، ص‏۳۲۰.

۸. صحیح البخاری، ج ۱، ص‏۳۷ و برای اطلاع بیشتر بر منابع: المراجعات، تحقیق حسین الراضی، تتمه.

۹. تذكره الحفاظ، ج‏۱، ص‏۵.

۰. اسراء، آیه ۷۸.

۱. مسند احمد،ج‏۵، ص‏۴۱۰; تفسیرالطبری،ج‏۱، ص‏۲۷; كنزالعمال،ج‏۲، ص‏۳۴۶; بحارالانوار، ج‏۹۲، ص‏۱۰۶. برای اطلاع بیشتر، ر.ك: القرآن الكریم و روایات المدرستین، السیدمرتضی العسكری،شركه التوحید للنشر، تهران، ج ۱، ص‏۱۵۷.

۲. صحیح البخاری، طبع البغا، ج‏۴، ح‏۴۱۰۹و ج‏۶، ح‏۶۸۷۲ در شان‏نزول این آیه(حجرات/ ۲).

۳. مستدرك الحاكم، ج ۱، ص‏۱۰۲.

۴. الدر المنثور، ج‏۲، ص‏۷.

۵. طبقات ابن سعد، ج‏۵، ص‏۱۴۰.

۶. الدر المنثور، ج‏۲، ص‏۲۴۶.

۷. قیامت، آیات ۱۷و ۱۹.

۸. احزاب، آیه ۳۳.

۹. حجرات، آیه ۶.

۰. صحیح مسلم، ج‏۷، ص‏۱۲۰.

۱. شعراء، آیه ۲۱۴.

۲. با اندكی تفاوت در الفاظ: سنن النسائی، ج‏۶، ص‏۲۴۷; مسنداحمد، ج‏۲، ص‏۳۵۰; صحیح البخاری، ج‏۴، ص ۱۶۱.

۳. بحارالانوار، ج‏۲، ص‏۲۱۷; الایضاح، ص‏۵۴۱; الخصال،ص‏۱۹۰، ح‏۲۶۳.

۴. بحار الانوار، ج‏۳۶، ص‏۲۳۲.

۵. نیز ر.ك: علوم حدیث، ش‏۳، ص‏۴۱ (مقاله(صحیفه‏امیرمومنان(ع) قدیم ترین سند حدیثی)، محمد صادق نجمی).

۶. القرآن الكریم و روایات المدرستین، ج‏۱، ص‏۳۱۳.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.