شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

پوکه, پلاک, ماشه


پوکه, پلاک, ماشه

نگاهی به سریال «بیدارباش»

تاریخ معاصر ایران بی‌شک تحت تاثیر واقعه‌ای شکوهمند و بی‌همتاست؛ حماسه‌ای سترگ به نام دفاع مقدس.

نبردی حماسی و نابرابر میان دلاوران ایرانی با بقیه دنیا. روزهایی که کوچه با خون رنگ می‌شد و نوجوانان به جبهه می‌رفتند و عاقله مرد بر‌می‌گشتند؛ عاقله مرد می‌رفتند و جانباز بر‌می‌گشتند؛ جانباز می‌رفتند و بر دوش رفقایشان برمی‌گشتند و رهایی و کمال را معنا می‌کردند.

روزهای آتش و خون را ایران و جهان بسادگی از یاد نخواهد برد. چنان که حافظه جمعی ایرانیان پر است از نمادها و نشانه‌هایی‌ که این واقعه بر جای گذاشت و برای همیشه طرز تفکر ما را نسبت به خاک، وطن و جنگ تغییر داد.

دفاع مقدس مثل هر واقعه مهم اجتماعی ـ بشری دیگر بزودی به سوژه‌ای عالی برای رسانه‌ها بدل شد. از همان روزهای اول جنگ بسرعت به سینما و تلویزیون راه یافت و مردم بحق عطش داشتند جوانان خود را در قاب‌ تصاویر ببینند که حماسه خلق می‌کنند و دشمن ناپاک را می‌رانند.

سینمای دفاع مقدس به همین سبب شکوفا شد و کمی بعدتر سریال‌سازی جنگی هم از راه رسید و شما هم آگاهید که زمان بر کدام مدار گذشت و گذشت تا امروز شد، پاییز ۹۱ و آخرین سریال جنگی «بیدارباش».

بیدارباش که از شبکه یک پخش می‌شود یک مجموعه جنگی با رگه‌هایی پررنگ از طنز موقعیت و با شخصیت‌هایی ملموس و جذاب است.

بیدارباش بدون شک اثری بی‌عیب و نقص نیست. اما مجموعه‌ای است شریف، جذاب و بسیار دلنشین

بیدارباش را احمد کاوری ساخته که سال‌ها به عنوان دستیار کارگردان در حوزه سینمای دفاع مقدس فعالیت کرده و اولین فیلم سینمایی او، یعنی «نفوذی» فیلمی متفاوت در همین ژانر بود.

کاوری با تجربه‌ای که در این مدت اندوخته و با توانایی و هوش بالایی که در کارگردانی دارد ـ و قبلا هم در ساخته‌هایش از جمله فیلم تحسین شده «خودزنی» که در جشنواره فجر بشدت مورد استقبال منتقدان قرار گرفت، این توانایی‌ها را ثابت کرده ـ این بار هم سراغ داستانی چندلایه رفته تا روایتی تازه را از حضور نیروهای مردمی در جنگ ارائه کند.

کاوری در مقام کارگردان، موفق شده با انتخاب نماهایی مناسب و پرهیز از فرم‌گرایی بیهوده و خودنمایی کاذب، روایتی ساده و سرراست از قصه خود ارائه کند و بدون آن که تحت تاثیر فضای داستان و قصه قرار بگیرد و سراغ پلان‌های شلوغ و آشفته برود، بسادگی کار را با بهترین شکل، دکوپاژ کرده و موفق شده بدون افتادن ریتم، کار را پیش ببرد.

از جمله ویژگی‌های مثبت دیگر بیدارباش، بازی یکدست و روان بازیگران است. نقطه اوج سریال، موفقیت در ارائه شخصیت‌هایی بشدت واقع‌نما و به دور از کلیشه‌ها و شعارهاست که سبب باورپذیری و جذابیت مضاعف شده است.

شخصیت‌های اصلی با بازی خوب بازیگرانی نظیر اکبر عبدی، مجید صالحی، مهدی صبایی، خاطره اسدی، جواد هاشمی و... بدون اغراق رفتاری و کلامی، تیپ‌هایی آشنا اما نه کلیشه‌ای را به مخاطب عرضه می‌کنند و همین آشنا انگاری سبب می‌شود بیننده بخوبی با داستان و آدم‌های آن همراه شود و نگران از سرنوشت قهرمان و یارانش، دم به دم وقایع سریال را پی بگیرد.

نکته دیگر که در کار بشدت به چشم می‌خورد، ضعف امکانات است. این فیلم به سبب فقدان وسایل و امکانات موردنیاز برای ساخت آثار جنگی، در بسیاری از صحنه‌ها نوعی طراحی فقیرانه و حداقلی بخوبی به چشم می‌آید که گاهی حتی مانع باورکردن وقایع می‌شود که ضربه مهلکی بر این سریال واقع‌نماست.

بیدارباش بدون شک اثری بی‌عیب و نقص نیست. اما مجموعه‌ای است شریف، جذاب و بسیار دلنشین.

سریالی که پس از مدت‌ها، جنگ را به یاد مردم آورده و لبخندی از جنس خاطره‌بازی بر لبانشان نشانده است. آنها که از مخاطب نداشتن ژانر دفاع مقدس حرف می‌زنند، احتمالا هرگز استقبال عاشقانه مردم از کاروان‌های شهدای گمنام را ندیده‌اند که تابوت‌های خالی چگونه بر دست مردم نوازش می‌شود و هر شهیدی بسان سرداری فاتح شهر را از ارتفاع عشق مردم می‌گردد.

مردم هنوز و همیشه حماسه‌ای را که فرزندانشان خلق کردند دوست خواهند داشت و این قصه تا ابد برایشان کهنه نمی‌شود. سستی از قصه‌گوهایی است که یادشان رفته این حماسه را همین مردم زمینی خلق کردند، از بین ما رفتند و شعر عشق سرودند و فرشته‌هایی مادرزاد نبودند که بین نمازهایشان در آغوش خدا بخوابند. اگر یاد بگیریم در آثار دفاع مقدس حجم شعور را از شعار بیشتر کنیم، مردم بسرعت ثابت می‌کنند داستان و خاطرات جنگ هنوز هم برایشان شنیدنی است...

حمید سلیمی