دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

لذّت مادر بودن


لذّت مادر بودن

سایه‌ات روی دریا سنگینی می‌کند. کوه زیر سنگینی نگاهت شانه خم می‌کند و آسمان دوست دارد به چشم‌هایت بریزد​. اما تو دریا را در دلت به موج کشانده‌ای و به ابرهای سترون دستور باران داده‌ای، آن‌گونه‌ که در پایین‌دست جوی‌های خشک دیروز، امروز آواز دسته‌جمعی می‌خوانند و زلالی‌ها را می‌رسانند به گندمزارهایی که تن سپرده‌اند به آفتابی که عمود می‌تابد.

سایه‌ات روی دریا سنگینی می‌کند. کوه زیر سنگینی نگاهت شانه خم می‌کند و آسمان دوست دارد به چشم‌هایت بریزد​. اما تو دریا را در دلت به موج کشانده‌ای و به ابرهای سترون دستور باران داده‌ای، آن‌گونه‌ که در پایین‌دست جوی‌های خشک دیروز، امروز آواز دسته‌جمعی می‌خوانند و زلالی‌ها را می‌رسانند به گندمزارهایی که تن سپرده‌اند به آفتابی که عمود می‌تابد.

سایه ات سنگینی می کند روی ساحل. با خودم می گویم حق با ساحل است. آخر چگونه شن های نمناک ساحل توان تحمل استواری ات که کوه را به زانو درآورده، داشته باشد. با خودم می گویم این دماوندی که در ساحل جگر گوشه اش را به رخ دریا می کشد، آمده است تا به دریا بفهماند که در مقابل دلش باید ​به سجده بیفتد. به ساحل بگوید که صبر داشته باشد و سرکشی های موج های نورس و ناکام را به دل نگیرد.

سایه ات سنگینی می کند روی زمین که در این نقطه به ملاقات دریا آمده است، تو، زنی از تبار ترانه و تبسم که هزار توفان بومی در دلت جریان دارد و گردبادهای جهان بر شانه های تو آرام می گیرد و اقیانوس ها از بزرگ تا کوچک در چشم های تو آرام می شود، امروز ثابت کردی بزرگی به روح آدمی است، نه به روی او.

تو، زنی که بهار در گل های پیراهنت جوانه زده است و فرزندت را چون کبوتری عاشق به منقار گرفته به دریا می بری. می خواهی مادر بودن را به ماهیان جوان یاد بدهی. می خواهی به ماهیان بگویی دریا دریا زلالی در دلت جریان دارد و مادری ارث خداداد بشر نیست، بلکه پریانی پرده نشین چون تو می توانند برای زمین، برای دریا، برای پرندگانی که در آسمان به دنبال خورشید پرواز می کنند، الگویی ابدی باشند.

می خواهی بگویی، مادر، فرشته ای است که از بهشت آمده تا چشم جهان به زلالی و زیبایی روشن شود.

علی بارانی